دیروز عصر به تماشای فیلم سد معبر در جشنواره فجر نشستم. فیلمی با بازی حامد بهداد، باران کوثری و محسن کیایی که فیلمنامه آن را سعید روستایی (کارگردان فیلم ابد و یک روز) نوشته است و محسن قرایی آن را کارگردانی کرده است.
قاسم (حامد بهداد) نقش یک مأمور شهرداری را بازی میکند که باید با دستفروشی مقابله کند ولی از دعواهای پی در پی و البته دیه دادن خسته شده است و میخواهد با پول ارثی که به همسرش نرگس (باران کوثری) رسیده است، کامیونی بخرد و وارد کار بازیافت زباله شود اما همسرش با او اختلاف نظر دارد و خرید خانه را واجب میداند.
در این چارچوب شخصیتهای دیگری نیز پرداخته شدهاند و داستان روایت خوبی دارد. کمی دعوا و مرافعه در فیلم زیاد است اما فیلم خسته کنندهای نیست و کنایههای طنز که همه را به خنده وامیدارد در آن به چشم میخورد.
بیشتر از این فیلم را توضیح نمیدهم تا کسانی که تمایل به دیدن آن دارند، مزه آن را بچشند.
در سکانسی یکی از شخصیتها، قاسم را از نوعی دزدی نهی میکند و سرنوشت نامساعد خود را مایه عبرت او قرار میدهد و او را به جان بچهاش قسم میدهد. قاسم قسم میخورد اما در دلش قصد آن دزدی را داشت که مواجه میشود با در خطر قرار گرفتن زندگی بچهاش؛ و البته پایان باز فیلم.
خوبی پایان باز فیلمها به این است که میتواند ما را به تفکر وا دارد و در ساخت قسمت نهایی فیلم شریک شویم. من که تمایل داشتم پایان باز فیلم را اینگونه تفسیر کنم:
یَا حَبِیبَ مَنْ تَحَبَّبَ إِلَیْکَ وَ یَا قُرَّةَ عَیْنِ مَنْ لاذَ بِکَ وَ انْقَطَعَ إِلَیْکَ أَنْتَ الْمُحْسِنُ و نَحْنُ الْمُسِیئُونَ فَتَجَاوَزْ یَا رَبِّ عَنْ قَبِیحِ مَا عِنْدَنَا بِجَمِیلِ مَا عِنْدَکَ
اى دوست آن که به تو دوستى ورزید، اى نور چشم کسى که به تو پناه آورد و براى رسیدن به تو از دیگران گسست، تو نیکوکاری و ما بدکارانیم، به زیبایى آنچه نزد توست، از زشتى آنچه پیش ماست درگذر.
* فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی
ثبت نظر
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.