پژوهشگر

وبلاگ شامل دو بخش عمده است: یکی نوشته‌های فرهنگی، علمی، شخصی و سیاسی من و دیگری «نقل قول» که در آن به فرازهایی از کتبی که در حال مطالعه آن هستم پرداخته‌ام. در برگه «درباره من» نیز می‌توانید از من بیشتر بدانید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
 
تعارض جزء جدایی‌ناپذیر زندگی انسان است. مروری گذرا و سطحی بر رویدادهای تاریخی، وقایع مهم جاری و فرآورده‌های فرهنگی که مبین گذشته‌هایی از واقعیت‌های زندگی اجتماعی هستند، نشان می‌دهد که چگونه تعارض یکی از مهم‌ترین و برجسته‌ترین وجوه زندگی را تشکیل می‌دهد.
بنابراین اگر عده‌ای معتقدند که در حال حاضر تعارض موضوعی است که فکر انسان را بسیار به خود مشغول کرده است، ادعایی پوچ و بیهوده نکرده‌اند. وجود افراد مختلف با ویژگی‌های شخصیتی، نیازها، باورها، انتظارات و ادراکات متفاوت، بروز تعارض را اجتناب‌ناپذیر کرده است. افراد دارای شیوه‌های ارتباطی، آرزوها، دیدگاه‌های سیاسی و مذهبی و نیز پیش زمینه‌های فرهنگی متفاوت هستند. در جوامع مختلف، وجود این‌گونه تفاوت‌ها منجر به ایجاد تعارض ما بین افراد و گروه‌ها می‌شود.
در این مقاله سعی کرده‌ام در مورد سطوح مختلف تعارض از جمله:
* تعارض درون فردی
* تعارض میان افراد
* تعارض درون گروهی
* تعارض میان گروهی
* تعارض میان سازمانها
* تعارض میان اشخاص و گروه‌ها
صحبت کنم. فواید و مضرات تعارض رو بیان کنم و در آخر هم نگاهی داشته‌ام به تعارضات فرهنگی در ایران.
 

متن کامل مقاله را می‌توانید از اینجا دریافت کنید.



 

 

  • قاسم صفایی نژاد

لابی اسرائیل و سیاست خارجی ایالات متحده عنوان مقاله‌ای جنجالی است که در سال 2006 توسط جان میرشیمر (John Merrsheimer) استاد علوم سیاسی دانشگاه شیکاگو و استفن والت (Stephen Walt) مدیر دانشکده علم حکومت جان اف کندی در دانشگاه هاروارد نوشته شده است.
به نظر نویسندگان مقاله، لابی اسرائیل سیاست خارجی ایالات متحده را از منافع ملی‌اش منحرف می‌کند و در عین حال آمریکایی‌ها را متقاد می‌کند که ایالات متحده و اسرائیل منافع یکسانی دارند. آن‌ها همچنین ادعا می‌کنند که آیپک (Aipac)، امنیت ملی ایالات متحده را به خطر انداخته است.
نویسندگان مقاله مذکور، بعدها با بسط مقاله، کتاب حجیمی را با همین عنوان در 2007 منتشر کردند. مقاله و کتاب مذکور، باعث ایجاد مباحثات زیادی در جامعه علمی رسانه‌ای و سیاسی آمریکا گردید و گروه‌های صهیونیستی و حامی اسرائیل، ضمن محکوم ساختن مقاله و کتاب مذکور، تلاش زیادی را برای ممانعت از انتشار و توزیع آن به عمل آوردند.
کتابی که توسط انتشارات جام جم تحت عنوان «لابی اسرائیل» چاپ شد، ترجمه مقاله اولیه است که بنا به اهمیت موضوع و تبیین نقش لابی اسرائیل در سیاست خارجی ایالات متحده، قبلا در روزنامه جام جم به صورت پاورقی منتشر شده بود.
کتاب از فصول مختلفی تشکیل شده است که در زیر به آن می‌پردازیم:
فصل نخست: نفوذ لابی اسرائیل و سیاست خارجی ایالات متحده
فصل دوم: توجیه ضعیف اخلاقی
فصل سوم: لابی اسرائیل
فصل چهارم: منابع قدرت لابی
فصل پنجم: کار دنیا وارونه شده است
فصل ششم: رویای تغییر شکل خاورمیانه
فصل هفتم: فرجام سخن
به طور خلاصه در این کتاب آمده است که چگونه لابی اسرائیل می‌تواند خط مشی دولت آمریکا را در سیاست خارجی جهت بدهد در حالیکه شاید زمانی اسرائیل برای آمریکا از لحاظ راهبردی متحد محسوب می‌شد و منافع یکسانی داشتند اما در حال حاضر اسرائیل خیلی بیشتر از آمریکا نفع می‌برد و ضمنا آمریکا در مواردی زیان هم می‌دهد؛ مانند مخدوش شدن چهره آمریکا در میان اعراب و مسلمانان. ضمنا در این کتاب تناقضات نظری و عملی غرب شرح داده می‌شود که چطور آمریکا با دموکراسی و دیگر ارزش‌های غربی، رفتار دوگانه و همراه با تبعیض دارد.

 

 

 

 

 

  • قاسم صفایی نژاد

دولت‌ها از زمان‌های قدیم با یکدیگر روابط گوناگون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی داشته‌اند و امروزه شبکه روابط بین‌الملل بسیار گسترده‌تر و پیچیده‌تر شده است. می‌توان گفت روابط بین‌الملل شامل اعزام و پذیرش نمایندگان سیاسی، روابط تجاری بین شرکت‌ها و دولت‌ها، برگزاری کنفرانس‌های بین‌المللی، مبادلات فرهنگی و حتی مسابقات ورزشی در سطح بین‌المللی می‌شود. اما سیاست خارجی را باید از روابط بین‌الملل جدا کرد. روابط بین‌الملل شامل روابط بین حکومت‌ها، گروه‌ها، افراد و شرکت‌های فراملی و چندملیتی می‌شود اما سیاست خارجی فقط آ ن‌دسته از روابط است که ابتکار آن با حکومت‌ها بوده و از طرف آنان اجرا شود. به عبارت دیگر

«سیاست خارجی مجموعه خط مشی‌ها، تدابیر، روش‌ها و انتخاب مواضعی است که یک دولت در برخورد با امور و مسایل خارجی در چارچوب اهداف کلی حاکم بر نظام سیاسی اعمال می‌نماید.»

وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 تحولی عظیم در تمامی زمینه‌ها، از جمله سیاست خارجی به‌وجود آورد. دولت ایران که تا قبل از انقلاب در جهت پیشبرد سیاست خارجی خود به عنوان یک متحد غرب از دو ابزار نفت و ارتش استفاده می‌کرد، با فروپاشی حکومت پهلوی به کلی تغییر موضع داد.

از همان روزهای نخستین انقلاب، امام خمینی (ره) و ملت ایران که دیگر خود صاحب حکومت شده بودند، چارچوب سیاست خارجی ایران را در شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» اعلام کردند. ایرانیان حمایت خود را از مستضعفین در اصل 154 قانون اساسی این‌گونه اعلام کردند: «جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود می‌داند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان می‌شناسد. بنابراین در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملت‌های دیگر، از مبارزه حق طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت می‌کند.»

در این مقاله سعی کرده‌ام با بسط بیشتری در مورد سیاست خارجی دولت‌های پس از انقلاب صحبت کنم.

 

متن کامل مقاله را می‌توانید از اینجا دریافت کنید.

 

  • قاسم صفایی نژاد
در تاریخ 4 خرداد در کلاس «ارتباطات بین‌الملل و میان فرهنگی» ارائه‌ای داشتم با موضوع «تعاملات بین‌المللی» که در آن به عناوین زیر پرداخته‌ام:
مسافرت و جهانگردی
روابط و مناسبات خارجی عموم مردم
جهانگردی بین‌المللی به عنوان یک شیوه ارتباطی
جهانگردی به عنوان یک صنعت یکپارچه
ارتباطات راه دور و صنعت جهانگردی
جهانگردی در بستر جهانی
نتیجه‌گیری
پایه و اساس این ارائه بر فصولی از کتاب «اطلاعات عالمگیر، ارتباطات جهانی» پروفسور مولانا استوار است.
فایل ارائه را می‌توانید از اینجا دریافت نمایید.
  • قاسم صفایی نژاد
 
فاطمه پروانه مدار خودش بود                           منحصرا تحت انحصار خودش بود
فاطمه مخدوم خویش و خادم خویش است          کعبه خود بود و پرده دار خودش بود
نان کسی بر لبش حلال نباشد                      فاطمه هر روز نان بیار خودش بود
روح خودش را گرفت و در تن خود ریخت             خلقت زهرا در اختیار خودش بود
گفت انا من فاطمه، فاطمه منی                     فاطمه پس سالها کنار خودش بود
اینکه ولایت چنین به نام علی شد                  کار علی هم نبود، کار خودش بود
هیچ زمان رو نزد به غیرت شمشیر                    تکیه زهرا به ذوالفقار خودش بود
نه که بخواهد نبی مقام بگیرد                       بوسه به دست تو افتخار خودش بود
نیست عجب گر علی به خاک تو افتد               چون که مزار تو، مزار خودش بود
 
* این شعر در روز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها در سال 89 توسط حاج منصور خوانده شده است.
 
 
 
 

 
 
  • قاسم صفایی نژاد