پژوهشگر

وبلاگ شامل دو بخش عمده است: یکی نوشته‌های فرهنگی، علمی، شخصی و سیاسی من و دیگری «نقل قول» که در آن به فرازهایی از کتبی که در حال مطالعه آن هستم پرداخته‌ام. در برگه «درباره من» نیز می‌توانید از من بیشتر بدانید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۹ مطلب در فروردين ۱۳۹۰ ثبت شده است

یکی از بحث‌های داغ طرفداران سینما و بعضاً علاقه‌مندان به فضای فرهنگی در این روزها، فیلم اخراجی‌های ۳ است. بدیهی است که هر فیلمی طرفداران، منتقدان و مخالفان خاص خود را دارد؛ اما اخراجی‌های ۳ به دلایل مختلف از جمله وجود شخص ده‌نمکی به عنوان کارگردان، طنز سیاسی فیلم و استقبال گسترده مردم از آن، بیشتر مورد توجه فعالان فرهنگی قرار گرفت.
وجود مسعود ده‌نمکی به عنوان تهیه کننده و کارگردان، موجب موضع‌گیری دسته‌های گوناگون علیه او شد. از یک طرف، مخالفان نظام جمهوری اسلامی با متهم کردن او به تندروی‌های بیش از حد، ابتدا فیلم او را تحریم کردند ولی وقتی از استقبال کم‌نظیر مردم خبردار شدند، قاچاق اخراجی‌های ۳ را برای کم کردن فروش این فیلم در گیشه سینما اجرا کردند. از طرف دیگر نیز برخی از فعالان فرهنگی موافق نظام که بعضاً از دوستان قدیمی ده‌نمکی بودند، او را متهم به استحاله کردند و یا فیلم او را توهین به دفاع مقدس و فرهنگ بسیج قلمداد کردند. با این حال اخراجی‌های ۳ با گذشت حدود ۲۰ روز بیش از ۲ و نیم میلیارد تومان به فروش رفت و کماکان توجه مخاطبان زیادی را جلب می‌کند. این استقبال کم‌نظیر مردم نشان می‌دهد که عموم مردم برای انتخاب خود، منتظر تحریم عده‌ای نمی‌مانند و با نشان دادن حمایت خود از طریق دیدن فیلم در سینما از علایق خود حمایت می‌کند. آن دسته از دلسوزانی هم که احساس می‌کنند با حضور این فیلم به دفاع مقدس توهین شده است، باید بدانند که نگرانی آن‌ها نسبت به این موضوع با تولید محتوا و ساختن فیلمی که بتواند مخاطب را جذب کند، برطرف خواهد شد، نه با توصیه کردن به ندیدن این فیلم! باید تحقیق کنند که چه ویژگی‌هایی در این فیلم باعث جذب مخاطبان فراوان آن شده است تا با استفاده از این ویژگی‌ها، پیام مدنظر خود را به مردم منتقل کنند.
یکی از ویژگی‌های سه‌گانه اخراجی‌ها که مورد توجه استقبال بی‌نظیر مردم قرار گرفت، دعوت مردم به وحدت و صمیمیت با یکدیگر است. وحدتی که عناصر ضدانقلاب، با کشاندن تفرقه در زندگی عادی مردم آن را نشانه رفته‌اند و می‌بینم که حتی در تماشای فیلم، باب دوگانگی و تفرقه را باز کرده‌اند؛ که البته متاسفانه برخی از دوستان موافق نظام هم در دام این عناصر افتاده‌اند. اخراجی‌ها، مردم را از دسته‌های گوناگون با درجات ایمانی متفاوت به وحدت دعوت می‌کند؛ دعوتی که در سکانس صحبت‌های «سید مرتضی» (سید جواد هاشمی) با این جملات، آشکار می‌شود: «چون این رنگ‌ها باعث چنددستگی می‌شود، من هیچ رنگی انتخاب نمی‌کنم.»
درست است که برخی داستان فیلم را داستان انتخابات تصور می‌کنند اما موضوع اصلی فیلم از نظر من، جهاد است. جهادی که زمانی معنی آن تقدیم خون و اهدای نفس بود و زمانی ایستادن و تلاش کردن برای حفظ وحدت جامعه. سکانس ابتدایی فیلم با یادآوری رشادت‌ها و از جان‌گذشتگی رزمندگان دفاع مقدس کلید می‌خورد و سکانس پایانی آن با توصیه برای «ماندن» در راه تقویت وحدت جامعه به اتمام می‌رسد.
اما در این بین کسانی هستند که جهادشان در راه خدا نیست و برای کسب ثروت و قدرت و محبوبیت بیشتر تلاش و مجاهدت می‌کنند. کسانی مانند «حاجی گرینوف» (محمدرضا شریفی نیا) با جملاتی مانند «ریا میشه، این چیزا فقط جلوی دوربین خوبه!» و یا «مهندس دباغ» (رضا رویگری) که تنها جهت استفاده تبلیغاتی به یاد «کارتن‌خواب‌ها» می‌افتند.
اخراجی‌های ۳ نشان می‌دهد که تزویر و ریای این عده، باعث سردرگمی و گول خوردن برخی از مردم می‌شود. تا جایی که دختری به نام «ایران» به پدر خود که اتفاقا از فرماندهان دفاع مقدس بود، اعتراض می‌کند که: «مگر می‌خواهم به لیبرال ضد انقلاب رای دهم که مرا نهی می‌کنی؟ پس حق انتخاب من چه؟» به خیال این دختر، حاجی گرینوف ریاکار همان کسی است که با آرمان‌های انقلاب سازگار است، اما پدر که از پشت پرده امثال حاجی گرینوف خبر دارد، نگران دختر خویش است.
ده‌نمکی با اخراجی‌های ۳ قصد دارید به مردم بگوید که همان کسانی که با تزویر و ریا در صدد کسب قدرت هستند، بیشترین صدمه را به وحدت ملی ایرانیان می‌زنند و چنددستگی ایجاد می‌کنند. و نکته جالب فیلم این است که عموم مردم با سلایق گوناگون به حرکات این ریاکاران که اتفاقا در انتخابات دهم ریاست جمهوری، توسط برخی کاندیداها انجام شده بود، می‌خندند! همان ریاکارانی که کاپ پیروزی را در حالی می‌خواهند بالا ببرند که عده‌ای دیگر نفس خود را هدیه کرده‌اند.
این صدای بوستانی پرپر است
این زبان سرخ نسلی بی سر است
با همان‌هایم که در دین غش زدند
ریشه اسلام را آتش زدند
پای خندق‌ها احد را ساختند
خون فروشی کرده خود را ساختند
زنده‌های کمتر از مردارها
با شما هستم، غنیمت خوارها
بذر هفتاد و دو آفت در شما
بردگان سکه! لعنت بر شما
باز دنیا کاسه خمر شماست
باز هم شیطان اولی الامر شماست
با همانهایم که بعد از آن ولی
شوکران کردند در کام علی

 


این یادداشت برای پایگاه خبری تحلیلی ندای انقلاب نوشته شده است.

 

 

همچنین می‌توانید یادداشت فوق را در جوان آنلاین، صراط نیوز، کلمه نیوز، ادیان نیوز و وبلاگ ده نمکی ببینید.

 

  • قاسم صفایی نژاد

«ارتباطات سنتی» به طور عمده به ارتباطات انسانی، شفاهی، چهره به چهره و بی‌واسطه فردی و گروهی اطلاق می‌شود که علی‌رغم ظاهر ساده و ابتدایی می‌تواند کارکردهای پیچیده و متنوعی داشته باشد.
همانطور که می‌دانید منبر یکی از ابزار ارتباطات سنتی بخصوص در جامعه ما و جوامع اسلامی محسوب می‌شود. یک بند از یک کتاب، سؤالی در ذهن من ایجاد کرد:
«نکته گفتنی در مورد ارتباط‌گران سنتی این است که بحث «اعتبار منبع»، که یکی از مباحث مهم در ارتباطات نوین است، از جایگاهی خاص در ارتباطات سنتی برخوردار است. به بیان دیگر هر چه منبع (ارتباط‌گر سنتی)، شناخته‌شده‌تر، معتبرتر، قابل اعتمادتر و مسلط‌تر باشد، پیامش مؤثرتر، جذاب‌تر و فراگیرتر خواهد بود. ارتباط‌گران سنتی را به طور کلی می‌توان در زمره «رهبران افکار» در جامعه قرار داد. بر این اساس یکی از قواعد رایجی که باعث می‌شود تا شخص به درجه رهبر فکری ارتقا یابد، این است که میان او و افراد تحت نفوذش از نظر مشخصات اجتماعی مشابهت وجود داشته باشد!» [۱]
سؤالم این است که ما حزب‌اللهی‌ها چقدر سعی می‌کنیم به رهبرمان شبیه باشیم؟

 

————————————————————————–

پاورقی:

[۱]- درآمدی بر ارتباطات سنتی در ایران؛ دکتر محمدمهدی فرقانی؛ انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها؛ چاپ دوم: ۱۳۸۷

 

 

 

  • قاسم صفایی نژاد

هنگام تبیین طیف‌های مختلف جنبش دانشجویی می‌توان مدل‌ها و الگوهای متفاوتی را ارائه کرد. به طور مثال می‌توان جنبش دانشجویی را بر اساس مطالبات آنان، به «آرمانی و واقعی»، «سیاسی، اقتصادی و فرهنگی» و یا «صنفی و عمومی» تقسیم کرد. اما گذشته از این تقسیم‌بندی‌ها «پایه قضاوت‌ها و برنامه‏هاى عملى او براى حال و آینده» چیزی نیست جز عدالت.
رهبر معظم انقلاب نیز در پیامی به مناسبت دومین همایش جنبش دانشجویی در سال ۸۱، عدالت را «سرآغاز فهرست بلند مسائل کشور» می‌دانند و این احساس و انگیزه دانشجویان نسبت به عدالت را «پر ارج و مبارک» می‌شمارند. البته ایشان تاکید می‌کنند که این عدالت نباید فقط در حرف باقی بماند:
«اگر عدالت – عدالت واقعى و ملموس و نه فقط سخن گفتن از عدالت – آرزو و آرمان و هدف برنامه‏ریزى‏هاست، پس باید هر پدیده ضد عدالت در واقعیات کشور مورد سؤال قرار گیرد.»
اما مهم این است که پس از قبول عدالت به عنوان پایه و اساس تمام مطالبات دانشجویی، باید آن را در تمام بخش‌های گوناگون تسری بخشید. دسته‌بندی‌های مختلف اعم از فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و یا صنفی و عمومی نیز باید مبتنی بر عدالت برنامه‌ریزی شوند و عدالت را در بخش‌های گوناگون مطالبه کنند. به طور مثال عدالت اقتصادی را در کاهش شکاف طبقاتی و دسترسی بدون تبعیض به منابع مالی، عدالت فرهنگی را در نهادینه شدن ارزش‌های اسلامی ایرانی در جامعه و عدالت سیاسی را در میدان دادن به تمامی افراد بر طبق قانون اساسی برای شرکت در امور سیاسی مورد مطالبه قرار دهند.
«مسابقه‏ى رفاه میان مسئولان، بى‏اعتنائى به گسترش شکاف طبقاتى در ذهن و عمل برنامه‏ریزان، ثروت‏هاى سر برآورده در دستانى که تا چندى پیش تهى بودند، هزینه کردن اموال عمومى در اقدامهاى بدون اولویت، و به طریق اولى در کارهاى صرفاً تشریفاتى، میدان دادن به عناصرى که زرنگى و پرروئى آنان همه‏ى گلوگاههاى اقتصادى را به روى آنان مى‏گشاید، و خلاصه پدیده‏ى بسیار خطرناک انبوه شدنِ ثروت در دست کسانى که آمادگى دارند آنرا هزینه‏ى کسب قدرت سیاسى کنند. و البته با تکیه بر آن قدرت سیاسى اضعاف آنچه را که هزینه کرده‏اند گرد مى‏آورند.
اینها و امثال آن نقطه‏هاى استفهام برانگیزى‏ست که هر جوان معتقد به عدل اسلامى ذهن و دل خود را به آن متوجه مى‏یابد و از کسانى که مظنون به چنین تخلفاتى شناخته مى‏شوند پاسخ مى‏طلبد. و همچنین در کنار آن از دولت و مجلس و دستگاه قضائى عملکرد قاطعانه براى ریشه‏کن کردن این فسادها را مطالبه مى‏کند.» (پیام رهبر معظم انقلاب به مناسبت دومین همایش جنبش دانشجویى ۶/۸/۱۳۸۱)
نکته‌ای که ذکر  آن ضروری به نظر می‌رسد این است که دانشجویان، خود مسئول مراقبت از این جنبش در مقابل انحرافات هستند. ما دانشجویان باید در نظر داشته باشیم که باقی ماندن هر جنبشی بر سر آرمان‌های خود، نیازمند توجه ویژه به اصول و همچنین چشم‌انداز آینده است. بنابراین‌ جنبش‌ دانشجویی‌ باید همواره‌ جهت فعالیت‌ خود را با معیارها، آرمان‌ها و اهداف، منطبق‌ کند تا جهت حرکت‌ جنبش، دائماً‌ در مسیر رشد و تکامل‌ قرار گیرد. همانطور که می‌دانید یکی از معضلات جنبش دانشجویی ایران از ابتدای فعالیت تا کنون، نداشتن استراتژی و دکترین است. البته اوضاع در سال‌های اخیر رو به بهبود است اما باید توجه داشته باشیم که حتی در پیگیری عدالت، اگر دارای چشم‌انداز مناسبی نسبت به آینده و همچنین یک استراتژی برای مطالبه عدالت نباشیم، احتمال دچار شدن به انحراف افزایش می‌یابد. با وجود چشم‌انداز مناسب و استراتژی معقول – البته در کنار پیشرو بودن در واکنش‌ها – می‌توان امید به موفقیت را فزونی بخشید. زیرا این عوامل در کنار هم موجب عدم افراط و تفریط در جنبش می‌شود. به خاطر داشته باشیم که افراط همانقدر می‌تواند نتیجه معکوس در رسیدن به هدف داشته باشد که تفریط دارد.



* این یادداشت در شماره اول هفته نامه «دانشجویان» منتشر شد.

  • قاسم صفایی نژاد

امروز خبری مبنی بر حمله نیروهای امنیتی بحرین به مسجد کریم اهل بیت (ع) منتشر شد. مسجدی که به طور کامل ساخته نشده و هنوز نماز جماعت در آن برگزار نشده است. اخبار حاکی از این بود که هدف از این حمله، اشیای گرانقیمت این مسجد بود.
پس از خواندن این خبر، یاد روایتی از «الارشاد» افتادم:
«امام حسن علیه السلام یارانی داشت که خود وبال جان آن حضرت شدند؛ بگونه ای که در اردوگاه آن حضرت به خیمه حضرتش حمله ور شدند و آن را غارت کردند و سجاده را از زیر پایش کشیدند و با گستاخی ردایش را از دوشش کشیدند و در ساباط یکی از یاران وی بنام «جراح بن سنان » جلو آمد و با وقاحت تمام آن حضرت و پدر گرامیش حضرت علی علیه السلام را متهم به شرک نمود و به ران آن حضرت با شمشیر ضربه ای زد که گوشت را شکافت و به استخوان رسید.» [۱]
گویا غربت کریم اهل بیت (ع) در بین دوستانش پایانی ندارد و ما شیعیان، تجربه‌های گذشتگان خود را تکرار می‌کنیم.


. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

پاورقی:

[۱]- شیخ مفید، الارشاد، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، تحقیق آل البیت، ۱۴۱۳ ه . ق، چاپ اول، ج ۲، ص ۱۲ .

 

  • قاسم صفایی نژاد