در ادامه گفتوگوهای بانوچه با وبلاگنویسها نوبت به من هم رسید. میتونید این گفتوگو رو از اینجا بخوانید.
- ۳ نظر
- ۱۵ فروردين ۹۹ ، ۰۹:۴۵
در ادامه گفتوگوهای بانوچه با وبلاگنویسها نوبت به من هم رسید. میتونید این گفتوگو رو از اینجا بخوانید.
بسیاری از دادههای سخت خیلی دیر به دست مدیر میرسند. برای اینکه دادههای سخت تولید شوند زمان لازم است. گول الکترونهایی را نخورید که بهسرعت در اینترنت جابهجا میشوند. برای تولید دادههای سخت اولاً باید اتفاقات ثبت شوند (این کار بهخودیخود زمانبر است) و سپس این اتفاقات ثبتشده باید به گزارش تبدیل و منتشر شوند که این خود زمان بیشتری نیاز دارد. تا شما همهٔ این کارها را بکنید، مشتریانی که از کیفیت کالا یا خدمات شما راضی نباشند با شما خداحافظی کردهاند. مدیرانی که صرفاً به اعداد اعتماد میکنند ممکن است در این زمینه از شایعههایی احتمالاً هشداردهنده غافل بمانند.
در قالب جدید یه بخش به اسم لینکدونی دارم که در واقع همون پیوندهای روزانه است. دارم سعی میکنم از بین مطالب مفیدی که در وب میبینم به صورت روزانه چند تا محتوای خوب معرفی کنم که شما هم استفاده کنید. بهش سر بزنید. این لینکها معمولا فرهنگی هستند و به ویژه به فناوری رسانه و نشر و کتاب مرتبط هستند. ضمنا سعی میکنم از بین وبلاگهایی که دنبال میکنم هم مطالب خوبشون رو به اشتراک بذارم.
--------------------
پ.ن: در نسخه دسکتاپ میتونید پایین وبلاگ، سمت راست این بخش رو ببینید. در نسخه موبایل هم میتونید پایینتر از بخش یادداشت و نقل قول، قسمت لینکدونی رو ببینید.
----
بعدنوشت: آقای قدیری پیام دادند که مشکل آمار و مالکیت معنوی حل شد و گفتن سعی میکنند فردا مطالب پویش رو بخونن. ان شالله به ارتباطات بیشتر با کاربران منجر بشه.
وقتی خرداد سال گذشته پویش درخواست از «بیان» برای توسعه خدمات «بلاگ» رو ایجاد کردم، احساس میکردم که نیاز هست بین مدیران و کاربران بیان ارتباط بهتری شکل بگیره. یک سرویس وبلاگ نویسی، نیاز مبرم به پاسخگویی به کاربران داره و توسعه مستمر. مدیر بیان خیلی زود به این پویش واکنش نشان داد و در همان خرداد ماه به همراه چند بلاگر دیگه به دفتر بیان رفتیم و با آقای قدیری صحبت کردیم (گزارش جلسه).
ایدهها و پیشنهادهای مختلفی در اون جلسه گفته شد و نقدها و مشکلات هم بیان شد. آقای قدیری با حوصله برای هر کدوم دلایلی آوردند و برخی رو انجام نشدنی و برخی رو انجام شدنی دونستن ولی بزرگترین مشکل بلاگ، کمبود منابع مالی بود و هست. گفتم هست چون ارتباط من با آقای قدیری از اون به بعد ادامه داشت و بعضا پیگیریهای کاربران از سرانجام پویش رو به ایشون منتقل میکردم.
در ادامه آن پویش، نقل بلاگ یک پویش جدید ایجاد کردند به نام کمکی از ما برمیاد؟ و من رو دعوت کردند.
پیشنهادهای من برای حل مشکل بلاگ خیلی ساده است: درآمدزایی!
- درآمدزایی از محل تبلیغات: کاربران باید بپذیرند که در وبلاگشون تبلیغات دیده بشه یا اگر تبلیغات نمیخوان باید این امکان اختیاری رو از بیان بخرند. حتی مثلا ماهی هزار تومان هم به ازای هر کاربر باشه، میشه امکان اختیاری ۱۲ هزار تومانی تعریف کرد. اگر دست کم ۵۰ هزار کاربر رو در نظر بگیریم، درآمد سالیانه ۶۰۰ میلیون تومانی از این طریق حاصل میشه. تعداد کاربران بلاگ حتما بیشتر از این عدد هست ولی تعداد کاربران فعال رو مدیرانش بهتر میدونن و بهتر میتونن تصمیم بگیرن. ضمن اینکه درآمد یعنی توسعه، توسعه هم یعنی افزایش کاربران فعال.
- درآمدزایی از صندوق بیان: من از سال ۹۰ کاربر بلاگ بودم و از فضای ۳ گیگ اختصاص داده شده، ۲۰۰ مگابایت استفاده کردم، یعنی چیزی حدود ۶ درصد. به نظرم بلاگ میتونه برای مشترکانی که بالای ۵۰۰ مگابایت یا ۱ گیگ استفاده دارن، هزینه امکانات اختیاری بگیره چون معمولا این افراد، شخصیتهای حقوقی و سازمانی هستن و نه کاربران معمولی.
- درآمدزایی از امکانات اختیاری: به نظرم هزینههایی که برای امکانات اختیاری در نظر گرفته شده، خیلی پایینه. این قیمتها برای چند سال پیش هست و حتما با تورم چند سال اخیر میتونه افزایش پیدا کنه. به طور مثال همین صندوق بیان، ارتقای به فضای ۵ گیگ رو با سالیانه ۲۰ هزار تومان انجام میده. به نظرم برای این مورد نیاز هست که تصاعدی هزینهها بالا بره. یعنی میانگین استفاده کاربران معمولی رایگان باشه، بعد هم هزینه اندکی باشه ولی هر چه بالاتر میره، چندین برابر بشه. اینطوری افرادی که دارن فیلم آپلود میکنن و یا برای انتخابات و ... میان از امکانات رایگان یا کمهزینه بیان استفاده میکنند، دیگه اینجا نمیان یا اگر بیان باید هزینهاش رو بپردازند.
البته که جذب اسپانسر و سرمایهگذار هم یکی دیگر از راهها برای حل مشکلات مالی است که حتما توسط آقای قدیری دنبال میشود.
به رسم پویشها و چالشها، دعوت میکنم از بزرگوارانی که در جلسه با آقای قدیری همراه من بودند: میم صاد آنلاین، حریری به رنگ آبان، قصر خیال و همچنین بانوچه، ام شهرآشوب، لاجوردی، لوسی می، فانوس، مرد بارانی.
پیتر برگر میگوید: علم هم مانند عشق بخشی دارد که کار دل است؛ اگر به تکنیک محدود شود ناتوان خواهد شد.