در فرهنگ بیش از هر جا نیاز داریم که شبیه «باغبان» رفتار کنیم. دستی از دور باید مراقبت کند. ولنگاری فرهنگی از سویی و سختگیری فرهنگی از سوی دیگر، آفت مدیریت فرهنگی میشوند.
طاقچه در روزهای گذشته اشتباهی کرد که جبران هم نشد. نوع مواجهه با طاقچه، در روزگاری که سبد مصرفی محتوای مردم به بسیاری از بنسازههای خارجی گره خورده و محتواهای زرد و ضد ارزشی در آن عرضه میشود، باید متفاوت باشد.
برخورد با متخلف باید انجام شود اما نوع برخورد لازم است متناسب با تخلف و با بلندنظری همراه باشد. مدارا کردن با تساهل و تسامح متفاوت است، همانطور که جدی بودن در مورد قانون با سختگیری و خشونت متفاوت است.
به نظرم از دسترس خارج کردن طاقچه در این روزهای پرحاشیه این بنسازه، ضربه جدی به صنعت کتاب الکترونیک است. صنعتی که میتواند فرصتی برای توسعه محتوای عمیق را فراهم کند، دانشافزایی کند، سهم اوقات فراغت سالم را در برابر ناسالم افزایش دهد و ... از سوی دیگر نیز مدارا با کسانی که در صنعتی غیر از نشر حضور دارند و تخلفهای بدتری کردهاند، جمع دلسوزان کتاب را در این روزها که سود مالی بیش از هر چیزی موجب سرمایهگذاری میشود، ناامید میکند و آینده را به سمت مطلوب پیش نمیبرد.
شاید یکی از شیرینترین انواع مطالعه، مطالعه در مورد تاریخ است. تاریخ علاوه بر اینکه مانند داستان، فراز و نشیب و تعلیق دارد، آموزنده هم هست. با مطالعه تاریخ هر چند ممکن است تلخیهای زیادی را تجربه کنیم اما لااقل میدانیم شکستهایی که خوردهایم را نباید تکرار کنیم تا آن تلخیها دوباره نیاید.
اگر تاریخ بخوانیم، میدانیم که حتی پس از انقلاب مشروطه، امثال وثوقالدوله میتوانند قرارداد ۱۹۱۹ را با دولت بریتانیا امضا کنند و اگر نباشند امثال شهید مدرس که این قرارداد را زیر پا بگذارند، تحت قیمومیت دولت بریتانیا میماندیم.
اگر تاریخ بخوانیم، میدانیم وقوع انقلاب یک امر یکباره نیست که اگر یکباره باشد و مصون از خطا و انحراف و زوال، دیگر پس از انقلاب مشروطه نیازی به انقلاب اسلامی نبود.
همیشه باید فکر کنیم که مردم ایران چرا انقلاب کردند؟ آیا واقعا تحت تأثیر جو قرار گرفتند؟ آیا یک ملت، تحت تأثیر جو میتواند سالها اسیر و شهید بدهد تا به پیروزی برسد؟
اگر مردم شعار «آزادی» میدادند یعنی از «استبداد» خسته شده بودند و اگر شعار «استقلال» میدادند یعنی از «وابستگی» بیزار بودند و اگر «جمهوری اسلامی» یکی از ارکان شعارشان بود، یعنی نمیخواستند یک نفر به عنوان شاه مطابق میل شخصی خود برای آنها تصمیم بگیرد.
انقلاب بر رژیم شاهنشاهی پیروز شد و به قدرت رسید ولی آیا کار تمام شد؟ این تازه بامداد پیروزی است، و اگر فکر کنیم انقلاب در سال ۵۷ پیروز شد و کار تمام شد و باید همه چیز خوب و عالی و درجه یک بشود، ضربههای شکننده خواهیم خورد.
تداوم انقلاب تا بینهایت است. اگر دچار بیماری خطرناک روزمرگی شدیم، آنوقت حتما همه چیز را به راحتی از دست خواهیم داد. باید بیدار باشیم، باید هر کس به سهم خود تلاش کند تا از این آرمانهایی که ملت پای آن ایستاد، محافظت کند؛ حال چه مقابل دشمن خارجی در حفظ استقلال باشد و چه در مقابل سودجویان طاغوتمسلکی که آزادی مردم را نشانه گرفتهاند و چه مقابل دشمن درونی خودمان که هر روز عقل و قلبمان را با شبهه و تردید تهدید میکند.
انحرافات عملکردی انقلابمان را ببینیم و درمانش کنیم، همانطور که درستیهای رویکردی انقلابمان را میبینیم و به آن افتخار میکنیم.
وقتی میخواهیم #کارآفرینی فناورانه انجام دهیم، نیروهایی مانند سرعت تغییرات فناورانه و پذیرش #اینترنت در تمام حوزههای #زندگی_اجتماعی ما را کمک میکنند. عوامل زیادی وجود دارند که این پویایی را ایجاد میکنند اما یکی از مهمترین آنها #اثر_شبکه است.
همه میدانیم که شبکه و ارتباطات شبکهای برای پیشرفت چقدر مهم است اما معمولا از این غافلیم که شبکهها به خودی خود #ماندگار نیستند. آنها همانطور که نیاز به ایجاد دارند، نیاز به #پرورش هم دارند. #فناوری فقط وجود آنها را تسهیل میکند و نه تضمین.
حدود پانزده سال پیش آمازون از دستگاه کتابخوان الکترونیک خود با فناوری جوهر الکترونیک رونمایی کرد. دستگاهی که باعث شد بعد از سالها، بالاخره کتاب الکترونیک در دنیا جدی گرفته شود و تبدیل به یک صنعت شود. کم کم کتابخوانهای دیگر با برندهای مختلف از آمریکا، کانادا و چین شروع به رقابت کردند. بعضا مثلا برند بوکس کتابخوان با قلم نوری و بعد کتابخوان با فناوری جوهر الکترونیک رنگی را هم رونمایی کرد اما آمازون تغییر جدی در کیندلهای خود ارائه نمیکرد و فقط کمی آنها را ارتقا میداد. اما این بار قضیه متفاوت است.
بالاخره آمازون از یک کیندل جدید به نام اسکرایب رونمایی کرده که هم برخلاف کیندلهای چند سال اخیر شش اینچ نیست و ده اینچ است و هم مهمتر از آن، قابلیت نوشتن دارد. در ویدئوهایی که منتشر شده است، کیفیت نگارش قلم بر روی کاغذ دیجیتال کیندل نیز کیفیت خوبی است. حالا دیگر کیندل فقط کتاب نیست و میتواند جای دفتر، سررسید و امثالهم را بگیرد.
باید دید واکنش مردم به این تحول در کیندل چیست؟ آیا مردم ترجیح میدهند «نوشتن» را روی موبایل و تبلت ادامه دهند و روی کتابخوان فقط کتاب بخوانند یا کیندلاسکرایب فروش بالایی را تجربه میکند؟