پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۴۹۷ مطلب با نشانه «یادداشت» ثبت شده است

یادداشت یادداشت‌ها

نشر دیجیتال، فرصتی برای توسعه محتوای عمیق

این سلسله یادداشت در خبرگزاری مهر منتشر می‌شود.

یکی از تفاوت‌‌های انسان با سایر موجودات، توانایی انسان در جمع آوری داده‌ها، پردازش داده‌ها و تبدیل آن‌ها به اطلاعات، ارتقای اطلاعات به دانش و خرد و البته به اشتراک‌گذاری آن است. نشانه‌های این اعمال ارتباطاتی و اطلاعاتی در متن تمدن‌ها و جوامع مختلف در اعصار گوناگون قابل دریافت است: نقاشی روی دیوار غارها، ارسال پیام با دود در قبایل بدوی، سیستم‌های آموزشی سنتی و نو، پرورش دانشمندان و ذخیره و اشتراک گذاری دانش آنان با روش‌های مختلف از شاگردپروری تا کتابخانه‌های بزرگ،  و در سطحی وسیع‌تر نظام‌های دیوان‌سالارانه.

همیشه انتقال این دانش و میراث فرهنگی به سایرین در عصر خود و آیندگان مهم بوده است. یک روزی با نقاشی روی دیوار غار این کار انجام می‌گرفت، روزی دیگر پس از اختراع خط با مکتوب کردن آن بر پوست حیوانات و روزی دیگر با اختراع صنعت چاپ، روی کاغذهای ارزان‌قیمت. استفاده درست از فناوری‌های هر عصر که عموما امکاناتی بیش از فناوری عصر قبل از خود دارد و به تعداد بیشتری از مخاطبان دسترسی تولید و مصرف محتوا می‌دهد، همواره یک کار عقلایی بوده است.

دیجیتالی‌سازی یکی از مفاهیم و مباحث اصلی عصر ماست. زندگی شخصی و حرفه‌ای بسیاری از مردمان جهان با فضای دیجیتال گره خورده است. تولید محتوا و مصرف رسانه‌ای، خرید، حمل و نقل، آموزش، پژوهش، ارتباطات انسانی و هر آن چیزی که فکرش را بکنیم توسط فناوری دیجیتال، تسهیل، ارزان یا سریع شده است.

کتاب هم از این قاعده، مستثنی نیست. با این پیشرفت فناوری، دیگر زمان بار کردن چند هزار کتاب روی شتر نیست؛ دیگر لازم نیست وقت دانشمندان را به جابجایی شهری یا بین شهری به منظور دسترسی به کتابخانه‌های بزرگ و غوطه‌ور شدن در انبان اطلاعاتی آنها گرفت. دیگر لازم نیست سیستم‌های پخش و توزیع، تا دورترین نقاط جوامع با هزینه‌های گزاف کتابخانه یا کتابفروشی تأسیس کنند. همه چیز می‌تواند نزد مخاطب به راحتی موجود باشد، البته با فراهم کردن شرایط.

فراهم کردن شرایط برای دیجیتالی کردن نشر، فقط راه‌اندازی چند سکو (پلتفرم) کتابخوانی نیست. پژوهش‌های ملی برای شناسایی چالش‌ها و تعیین اولویت‌ها، تشخیص مسائل بومی، سیاستگذاری و قانونگذاری‌های جدید برای توسعه، اجتماعی‌سازی استفاده از فرصت‌های نشر دیجیتال، تعیین نقش بازیگران مختلف و بسیاری موارد دیگر هم باید مدنظر قرار گیرد.

از سویی دیگر فراهم کردن این شرایط و زیرساخت‌های لازم یک کار ضروری و فوری است. همه می‌دانیم در عصر ما، محتواهای سطحی و کم‌فایده، بخش قابل توجهی از مصرف رسانه‌ای مردم را به خود اختصاص داده‌اند. این نوع مصرف رسانه‌ای منجر به تصمیمات هیجانی و بدون پشتوانه توسط عموم مردم می‌شود که ما را به سمت جامعه بی‌ثبات خواهد برد.

صاحبان قدرت فاسد معمولا از این نوع مصرف رسانه‌ای استقبال می‌کنند؛ چرا که حواس مردم به لذت آنی ناشی از مصرف آن محتوا پرت می‌شود و دیگر فرصت نظارت بر صاحبان قدرت را از دست می‌دهند، و علاوه‌بر هدر رفتن وقت، منجر به پر شدن جیب سودجوها که عموما با صاحبان قدرت فاسد در تعامل هستند می‌شود. اما اندیشمندان و دلسوزان جامعه باید به فکر بیشتر کردن سهم مصرف محتوای عمیق میان مردم باشند. محتوای عمیق است که انسان‌ها را به تفکر وامی‌دارد و به آن‌ها آگاهی می‌بخشد.

انس گروه‌هایی از جامعه با یک وسیله (مدیوم) رسانه‌ای، کار را برای تولید و ترویج محتوا روی آن وسیله راحت می‌کند. همانطور که شنیده‌اید مثلا انس مردم با کتاب کاغذی یا حس بوی کاغذ موقع کتابخوانی برای گروهی از مردم مطلوب است؛ اما برای گروه‌های بزرگتری از مردم انس با وسیله‌های دیجیتال به صورت شدیدتر وجود دارد. تلفن‌های همراه که همیشه همراه مردم هستند و روزانه بیش از ۴ ساعت از زمان یک فرد را به خود اختصاص می‌دهند، می‌تواند به جای آنکه منجر به توسعه محتوای سطحی شود، همان نقش را در محتوای عمیق بازی کند. حتی اگر بتوانیم بخشی از این ساعات مصرف را از محتوای سطحی کم کنیم و به محتوای عمیق تبدیل کنیم، گامی رو به جلو برداشته‌ایم. برای این کار لازم است شرایط و لوازم فراهم شود.

در این سلسله یادداشت، نگارنده قصد دارد از زوایای مختلف به این موضوع بپردازد. حتما نظرات اساتید بزرگوار و فعالان این عرصه یاری‌رسان است و نقد این یادداشت‌ها، بیشتر از نگارش این یادداشت‌ها مفید خواهد بود.

یادداشت یادداشت‌ها

پلتفرم‌ها نقش خود برای توسعه کتاب الکترونیک رو ایفا می‌کنند؟

۱. فیدیبو با ناشران قرارداد مدت‌دار انحصاری می‌بنده. یعنی تا چند ماه یا بعضا چند سال، کتابی که در فیدیبو منتشر میشه در مابقی پلتفرم‌ها نباید منتشر بشه. اصل انحصار در بازار کوچک کتاب الکترونیک غلط است. اما مسئله فقط این نیست
‏2. در فیدیبو نمیشه فایل با فرمت ایپاب بارگذاری کرد. فایل ‎#کتاب فقط میشه ورد، پی‌دی‌اف و ایندیزاین بارگذاری بشه و فیدیبو خودش تبدیل به ایپاب میکنه. به دلیل صف تولید، تقریبا یک ماه هم طول میکشه تا بعد از بارگذاری، کتاب منتشر بشه. یعنی چاپ کاغذی کتاب سریعتر از انتشار الکترونیک اونه
‏3. در پنل ‎#فیدیبو ویرایش کتاب یکی از سخت‌ترین کارهای ممکنه؛ در حالی که یکی از مزایای ‎#کتاب_الکترونیک همین سهل بودن ویراست جدید کتاب باید باشه. ‎#کاربرپسند نبودن و امکانات کم پنل ناشران فیدیبو به همین جا ختم نمیشه و گزارش‌هایی که به ناشر میده، در ابتدایی‌ترین وضع ممکنه
‏4. در فیدیبو، ناشر به اطلاعات ‎#مخاطبان خودش دسترسی نداره و نمیدونه مثلا عنوان الف رو چه کسانی خریدند. تا اینجا شاید طبیعی باشه، اما فیدیبو حتی این سرویس رو به ناشران نمیده که ناشر بتونه با پرداخت هزینه درخواست کنه به کسانی که "جلد اول یک کتاب" رو خریدند اطلاع رسانی جلد دوم بشه
‏5. ناشران سنتی عموما با سرویس‌ها و خدماتی که میتونن از یک پلتفرم کتاب الکترونیک بگیرند، آشنا نیستند و حتی شاید اهمیتی براشون نداره. اما پلتفرم کتاب الکترونیک با خدمات خوب میتونه این بازار رو گسترش بده، وگرنه این بازار حالا حالاها جدی نمیشه
‏6. یکی از خدمات ابتدایی، سرویس اشتراکی خوب با تعداد عناوین زیاد برای مردم است که ‎#فیدیبو به جای آنکه با خرید امتیاز به ناشران منفعت برساند و در این عرصه ‎#سرمایه‌گذاری کند، کمترین حق‌السهم را به ناشر می‌دهد و ناشران را از این سرویس هم ناامید میکند.
‏7. توسعه بازار ‎#کتاب_الکترونیک فقط از طریق تبلیغات پرزرق و برق یا استفاده از اشخاص مشهور شدنی نیست. هم محتوای خوب در سلایق مختلف می‌خواهد و هم پلتفرمی که به ناشر و مخاطب سرویس خوب بدهد.

یادداشت معرفی کتاب و فیلم

معرفی کتاب | کمبود

کتاب «کمبود» اثر سندهیل مولای ناتان توسط نشر ققنوس در ۳۱۰ صفحه منتشر شده است. این کتاب  نامزد کتاب سال فاننشال تایمز سال 2013 و  برنده جایزه کتاب ویلیام جیمز سال 2014 است.

نویسندگان قصد دارند این مفهوم را منتقل کنند که انسان‌ها کمبودهای مختلفی را در زندگی تجربه می‌کنند، کمبود مالی، کمبود زمانی، کمبود همنشین و... . واکنش همه انسان‌ها در انواع کمبودها تقریبا شبیه هم است؛ همه به کارهای فوری به جای کارهای مهم می‌پردازند، دچار آشفتگی می‌شوند، با تونل‌بینی تصمیم می‌گیرند و همه اینها باعث می‌شود که کمبود، کمبود بیاورد و فقر تشدید شود.

اگر جزو افرادی هستید که کمبود وقت دارید، این کتاب می‌تواند تا حدودی به شما کمک کند. نگاهی که کتاب می‌خواهد به مخاطب برساند، نگاه قابل تأمل و جذابی است اما کتاب پر است از حرف‌های تکراری. شاید می‌شد همین کتاب را در نصف این واژگان و صفحات نوشت و چیزی هم از دست نداد.

ترجمه اثر، متأسفانه ترجمه خوبی نیست و واژگان خوبی انتخاب نشده است. این کتاب توسط نشر ترجمان هم با نام «فقر احمق می‌کند» منتشر شده است که چون مطالعه نکرده‌ام، نمی‌دانم ترجمه بهتری است یا خیر اما ترجمه نشر ترجمان ۳۸۴ صفحه‌ای است.

هر دو ترجمه در نسخه‌های کاغذی، الکترونیک و صوتی در دسترس‌تان هستند.

یادداشت یادداشت‌ها

هزینه‌های کمبود و فراخی

این روزها مشغول مطالعه کتاب «کمبود» هستم. نویسندگان در این کتاب بحث می‌کنند که کمبود از هر چیزی، واکنش‌های یکسان پدید می‌آورد. آن کسی که کمبود مالی دارد، همان اشتباهاتی را می‌کند که فرد دیگری با کمبود زمانی دارد و فرد دیگری با کمبود همنشین و دوست. به قولی دیگر این کمبود «پهنای باند» ذهنی فرد را می‌گیرد و باعث می‌شود که فرد انتخاب اشتباهی در تصمیم‌گیری‌هایش داشته باشد. اینطور می‌شود که عموما کمبود، کمبود بیشتر می‌آورد!

از سوی دیگر مفهوم دیگری مقابل «کمبود» وجود دارد که مترجم واژه «فراخی» را برای آن انتخاب کرده است. در جایی از کتاب آمده است:

«برای افراد کمتر گرفتار، فراخی خطا را جبران می‌کند، بنابراین پیامدها به حداقل می‌رسند. اما شخص گرفتار نمی‌تواند به آسانی از آنها رهایی یابد. او باید هزینه هر ساعت مورد نیاز را با چیز دیگری پرداخت کند.»

این بخش از کتاب را که می‌خواندم، گفتم کاش همه مشکل همین پرداخت هزینه جبرانی بود پرت شدم به چند سال پیش. یادم افتاد زمانی در شرکت روغن نباتی قو، کارگری به دلیل اینکه حقوق چند ماهه خود را نگرفته بود و بیمه‌اش هم پرداخت نشده بود، نتوانست نیمه شب دختر پنج ساله‌اش را معالجه کند و تا صبح دخترش تشنج کرد و فوت کرد.

چقدر تصمیم‌گیری‌مان در هر سطحی که هستیم، به دیگران ضربات جبران‌ناپذیر زده است؟ چقدر موقع تصمیم‌گیری، خودمان را جای دیگران می‌گذاریم؟ نکند زمستان را فقط از پشت پنجره لمس کرده باشیم و گرسنگی را فقط در کتاب‌ها خوانده باشیم و در فیلم‌ها دیده باشیم!

لینک گزارش فوت دختر کارگر

یادداشت یادداشت‌ها

لزوم گفتگو بین کنشگران مختلف یک عرصه

تبادل فرهنگی در مقیاس بین‌المللی در همه اعصار و بخصوص در عصر ما که فضای دیجیتال آن را سهل کرده، واجب و ضروری است. ایران با سابقه تمدنی درخشان و بخصوص در عصر حاضر با انقلابی از جنس فرهنگ، مزیت جدی در این عرصه دارد. چقدر از این مزیت درست استفاده کرده‌ایم؟

شورای عالی انقلاب فرهنگی در سیاستگذاری فرهنگ در عرصه بین المللی چه کرده است؟ 

نهادهایی که وظایف بین‌المللی دارند، چه برنامه‌هایی داشته‌اند با چه میزان از بودجه و چه اثراتی داشته‌اند؟

رویکرد و نگاه سیاستگذاران و مجریان چقدر برای متخصصان و تولید کنندگان محصولات فرهنگی شفاف بوده است، چقدر اطلاع رسانی شده و چه حمایت‌هایی در این مسیر وجود دارد؟

مصاحبه  مرحوم اکبر قولی معاون سابق توسعه روابط بین المللی فرهنگی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با #خبرگزاری_مهر را مطالعه می‌کردم:

سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی مدیریت روابط فرهنگی در دیگر کشورها را برعهده دارد. یعنی قرار نیست ما مجری فعالیتی باشیم. وقتی می‌گوییم مدیریت روابط فرهنگی یعنی ما نیازمند یکسری حمایت‌ها و پشتیبانی‌هایی از ستادهای داخل کشور هستیم که کار تخصصی در حوزه فرهنگ می‌کنند و تولیداتی دارند و ما آن تولیدات را عرضه می‌کنیم. سازمان قرار نیست چیزی تولید کند و این تولید وظیفه دستگاه‌های دیگر است. ما مسئول مدیریت برنامه‌ها و عرضه هستیم.

مجری فعالیت‌ها چه نهادهایی هستند؟ چقدر تعامل بین آنها وجود دارد؟ چقدر هم را می‌شناسند؟ من فکر می‌کنم باید مثلا بین نهاد سیاستگذار و نهاد مجری، تعامل در بالاترین سطح باشد ولی در یکی از جلسات با یکی از مدیران رده بالای دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی متوجه شدم که ایشان معاون فرهنگی وزیر ارشاد را نمی‌شناسند! آیا این یک استثنا بود یا در مورد سایر موارد هم به همین شکل است؟ 

سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و منِ رایزن که مسئول تولید محتوا نیستیم. ما هم‌اکنون کاتالوگ یا محصولات فرهنگی که به معرفی ایران بپردازند به زبان‌های قرقیزی، ژاپنی، فرانسه و… نداریم. کاتالوگ‌ها یا محصولات فرهنگی موجود تنها به دو زبان انگلیسی و عربی است و تازه آنها هم یا بعضاً به قدری فاخرند که تنها مناسب هدیه دادن در سطح رییس جمهوری است و یا به قدری نازلند که حتی قابل عرضه به دانش‌آموزان آن کشورها هم نیستند. در چنین شرایطی یک رایزن فرهنگی چطور می‌تواند در حوزه توریسم یا برگزاری نمایشگاه‌های مختلف فعال باشد؟

آیا نهادهای خصوصی یا نیمه خصوصی یا مردمی می‌توانند در این کارها مشارکت کنند؟ از چه طریقی؟‌ چقدر سازوکارها شفاف و عادلانه است و چقدر اطلاع رسانی گسترده و فراگیر؟ 

به نظرم باید همه اطراف قضیه که دغدغه حضور فرهنگی اسلامی-ایرانی در دنیا را دارند، با هم بیشتر گفتگو کنند و اطلاع‌رسانی‌های جامع‌تری بشود.