در تعطیلات نوروزی کتابی تحت عنوان «دوره کامل قصههای قرآن» از سیدمحمد صحفی خواندم که به نظرم برای کسانی که دنبال کتاب مختصر و مفید در این زمینه هستند، بسیار مفید است. این کتاب که در سال ۶۷ برای اولین بار منتشر شده است و تا سال ۸۶ به چاپ سوم رسیده، کتابی است شامل دو مجلد که جلد اول آن به قصههای قرآن از خلقت آدم تا هجرت خاتم الانبیا میپردازد و جلد دوم آن به حوادث بعد از هجرت تا زمان رحلت پیامبر اعظم (ص). پس از آن نیز، فصلی با عنوان «غوغای خلافت» نوشته شده است که هر چند به موضوع کتاب مربوط نیست ولی خواندن آن به تکمیل مباحث پیشین کمک میکند.
یکی از محسنات بزرگ این کتاب، جامع بودن تمام داستانهای قرآنی در یک کتاب ۴۰۰ صفحهای است، با جزییات سادهای است که در تفاسیر مختلف، ذیل آیات آورده شده است. کتاب با داستان آدم و حوا آغاز میگردد و سپس پیامبران دیگر از جمله «شیث»، «ادریس»، «نوح»، «هود»، «صالح»، «ابراهیم»، «اسماعیل»، «لوط»، «یعقوب»، «یوسف»، «ایوب»، «شعیب»، «موسی»، «داود»، «سلیمان»، «یونس»، «زکریا و یحیی»، «عیسی» و پیامبر آخرالزمان را شرح میدهد. در این بین داستان اشخاص و گروههای دیگری همچون «ذوالقرنین»، «قارون»، «اصحاب رس»، «اصحاب سبت»، «اصحاب کهف»، «اصحاب اخدود» و «اصحاب فیل» نیز به صورت مختصر و مفید توضیح داده میشود.
در جلد دوم کتاب که حدود ۱۵۰ صفحه پایانی مجلد است نیز به صورت مبسوطتر قضایای بعد از هجرت پیامبر (ص) شرح داده میشود.
قلم خاص سید محمد صحفی در این کتاب و شیرینی داستانهای قرآنی، اصلا خستگی نمیآورد و مطمئنا داستانها را یکی پس از دیگری دنبال میکنید. به تمام کسانی که علاقه دارند داستانهای قرآنی را به صورت موجز ولی جامع دنبال کنند و فرصت کافی برای خواندن جزییات ندارند، خواندن این کتاب را توصیه میکنم.
بارها شنیدهایم که «حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا»؛ اما هر بار به بهانهای یا از روی غفلت پشت گوش انداختهایم. چند روز پیش، یک سخنرانی از استاد مصباح یزدی راجع به این موضوع گوش میکردم که خلاصه آن را به استحضار میرسانم:
استاد وعظ خود را با این داستان شروع میکنند که فرض کنید که یک تاجر، کالاهای مرغوبی خریداری میکند و در انبار ذخیره میکند. اما به این فکر نمیکند که ممکن است آن انبار از نظر بهداشتی دچار مشکل باشد و تمام کالاهای مرغوب او را خراب کند. اگر محاسبه نفس ما فراموش شود، ممکن است یک صفت بد اخلاقی، تمام حسنات را از بین ببرد.
برای محاسبه نفس، ابتدا باید شناخت درستی از گناهان و واجبات داشته باشیم. در محاسبه گناهان، هم کیفیت مهم است و هم کمیت. استاد مثال میزنند که مثلا اگر در مجلسی شرکت کردید که غیبت در آن انجام گرفته بود، فقط در محاسبه به خود نگویید که در مجلس شرکت غیبت کردم، بلکه محاسبه کنید که چه تعداد غیبت انجام گرفته و از چند نفر غیبت کردهاید یا شنیدهاید. در باب کیفیت گناه هم متوجه باشیم که برخی از گناهان، در یک لحظه میتواند عقاب ۷۰ سال گناه دیگر را داشته باشد. البته در درجهبندی گناهان، مراقب باشیم که گناهان درجه پایین را کوچک نشماریم که استخفاف گناه، خود گناه کبیره است.
یک نکته دیگر در باب گناهان این است که حواسمان باشد که به جز کمیت و کیفیت گناهان، باید محاسبه کنیم که چه زمانی از روز را صرف گناه کردهایم؛ چون «زمان» سرمایهای است که خداوند برای رسیدن انسان به سعادت در اختیار او قرار داده است و اگر از آن درست استفاده نکنیم، نه تنها ضرر کردهایم، بلکه به جای سرمایه خود، عذاب خریدهایم.
سپس استاد مصباح به بحث ترک واجبات که یکی از گناهان است، میپردازند و این نکته را ذکر میکنند که واجبات، فقط نماز و روزه نیست و شامل محبت به پدر و مادر، صله رحم و در مراحل بعد، واجبات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی میشود. البته در انجام واجبات باید مراقب باشیم که به خاطر خدا و از روی اخلاص، آن عمل را انجام دهیم و نه از روی ریا! ضمنا ممکن است برخی از اعمال در لحظه انجام آن از روی اخلاص باشد، اما ماهها بعد با پیش آوردن شرایطی از بین برود. مثلا ممکن است صدقه یا کمکی انجام دهیم و چند ماه بعد، با دیدن شخص مزبور به او یادآوری کنیم که اگر من چند ماه پیش به تو کمک نمیکردم، چه کار میکردی؟!
ایشان توصیه میکنند که خوب است جدولی در این زمینه تهیه کنیم که وقت زیادی از ما گرفته نشود. البته این نکته هم بیان میکنند که هر کس در حد اندازه خود، برای محاسبه نفس وقت تعیین کند؛ ممکن است برای شخصی ۵ دقیقه باشد و برای شخص دیگری بیشتر؛ مهم آن است که در حد وسع خود، اهتمام ویژه به محاسبه نفس داشته باشیم.
——————————————————-
پینوشت: سخنرانی استاد مصباح راجع به محاسبه نفس (به مدت ۴۲ دقیقه) را میتوانید از اینجا دانلود کنید.
دیروز در مراسم بهره برداری از قطعه پایانی بزرگراه شهید صیاد شیرازی، دکتر قالیباف جملات زیر را بیان کردند:
«آنچه مسلم است من به عنوان شهردار تهران این قول را به شهروندان داده ام که در اردیبهشت ماه ۳ قطار و هر قطار ۷ واگن یعنی ۲۱ واگن وارد خطوط شود. تا پایان سال هر ماه دو قطار با ۱۴ واگن وارد خطوط مترو میشود تا ظرفیت جابه جایی بالا رود تا میزان جابه جایی شهروندان با این وسیله از دو میلیون سفر به سه میلیون سفر درپایان افزایش یابد.»
در کنار این جملات، ایشان اضافه کردند که «البته ممکن است از فشار جمعیت در مترو کم نشود، چون هر چه تعداد واگن بیشتر شود، استقبال مردم هم بیشتر میشود. مهم این است که در پایان سال به سه میلیون سفر برسیم.»
نکتهای که در این بحث وجود دارد این است که اگر قرار نیست فشار جمعیت در مترو کم شود، بلکه استقبال مردم از مترو بیشتر میشود؛ میتوان نتیجه گرفت که مردم به جای ماشین شخصی، تاکسی یا اتوبوس از مترو استفاده میکنند؛ که هر کدام از اینها میتواند موجب کاهش ترافیک و یا کاهش فشار جمعیت در اتوبوسها شود.
به دلیل اینکه جمعیت تهران تا سال آینده قرار نیست رشدی به اندازه رشد واگنهای مترو داشته باشد، پس انشالله ما سال آینده یا فشار جمعیت شدید در مترو رو نداریم و یا این ترافیک و فشار جمعیت در اتوبوسها را! این پست را نوشتم تا یادمان باشد که سال دیگر از مدیریت شهری، مطالبات خود را وصول کنیم!
شرایط این روزها جوری شده که به نظرم واجبه چند واحد اختصاصی در رشتههای دانشگاهی مرتبط با رسانه، درسی به عنوان «جو رسانهای» گنجانده بشه!
آخه شرایط جوری شده که اگه الان جناب مشایی بفرمایند: «خدا هست»، امثال احمد توکلی و علی مطهری نامه مینویسند به احمدینژاد که: چرا مشایی میگه خدا هست؟ شاید هم حتی از لج مشایی بگویند خدا نیست!
همانطور که احمد توکلی در جواب این حرف رئیس جمهور: «اصلاً زن ایرانی توی دنیا یک است. از نظر ادب، هنر، معرفت و انسانیت چیز دیگری است.»، گفت: «از برخی جملات شما بوی نژادپرستی میآید.»!!!! (+) اصلا دیگه رئیس جمهور یه کشور، نمیتونه از مردم خودش تمجید کنه!
علی مطهری هم که معرف حضور همگان هست. وقتی در ژاپن سونامی اومد، من منتظر بودم علی مطهری ریشه اونو در مناظرات انتخاباتی و حرفهای احمدینژاد بدونه! (حوصله گذاشتن لینک ندارم. تعداد مصاحبهها، یادداشتها و نامههایی از این دست از سوی ایشان بالاست!)
از طرف دیگه هم جو رسانهای سایتهایی مثل «باکری آنلاین»، «محرمانه نیوز» و «رهوا» منجر به این مسئله (+) میشه! دیگه این یکی بدون شرحه و هیچ توضیحی نداره!
یکی از بدیهای رسانههای آزاد هم همینه دیگه! اونایی که به اینترنت دسترسی دارند و قشر باسوادتر و مثلا آگاهتر جامعه هستند، بیشتر درگیر این جو رسانهای میشوند؛ از جمله خود من! شاید به همین دلیل مردم در حوادث انتخابات سال ۸۸ نمره قبولی گرفتند و برخی از خواص مردود شدند. (+) مردم عادی اصلا کاری ندارند مشایی چه جملاتی میگه و چیکار میکنه! اونا درگیر این تبلیغات سیاسی نشدند و توجهشون به نتایج اقدامات دولت هست. اونا هنوز هم که هنوزه وقتی احمدینژاد رو میبینند به استقبالش میروند و وقتی از تلویزیون، سخنرانی ایشون رو گوش میکنند، برای سلامتیاش دعا میکنند.
یکی از بحثهای داغ طرفداران سینما و بعضاً علاقهمندان به فضای فرهنگی در این روزها، فیلم اخراجیهای ۳ است. بدیهی است که هر فیلمی طرفداران، منتقدان و مخالفان خاص خود را دارد؛ اما اخراجیهای ۳ به دلایل مختلف از جمله وجود شخص دهنمکی به عنوان کارگردان، طنز سیاسی فیلم و استقبال گسترده مردم از آن، بیشتر مورد توجه فعالان فرهنگی قرار گرفت.
وجود مسعود دهنمکی به عنوان تهیه کننده و کارگردان، موجب موضعگیری دستههای گوناگون علیه او شد. از یک طرف، مخالفان نظام جمهوری اسلامی با متهم کردن او به تندرویهای بیش از حد، ابتدا فیلم او را تحریم کردند ولی وقتی از استقبال کمنظیر مردم خبردار شدند، قاچاق اخراجیهای ۳ را برای کم کردن فروش این فیلم در گیشه سینما اجرا کردند. از طرف دیگر نیز برخی از فعالان فرهنگی موافق نظام که بعضاً از دوستان قدیمی دهنمکی بودند، او را متهم به استحاله کردند و یا فیلم او را توهین به دفاع مقدس و فرهنگ بسیج قلمداد کردند. با این حال اخراجیهای ۳ با گذشت حدود ۲۰ روز بیش از ۲ و نیم میلیارد تومان به فروش رفت و کماکان توجه مخاطبان زیادی را جلب میکند. این استقبال کمنظیر مردم نشان میدهد که عموم مردم برای انتخاب خود، منتظر تحریم عدهای نمیمانند و با نشان دادن حمایت خود از طریق دیدن فیلم در سینما از علایق خود حمایت میکند. آن دسته از دلسوزانی هم که احساس میکنند با حضور این فیلم به دفاع مقدس توهین شده است، باید بدانند که نگرانی آنها نسبت به این موضوع با تولید محتوا و ساختن فیلمی که بتواند مخاطب را جذب کند، برطرف خواهد شد، نه با توصیه کردن به ندیدن این فیلم! باید تحقیق کنند که چه ویژگیهایی در این فیلم باعث جذب مخاطبان فراوان آن شده است تا با استفاده از این ویژگیها، پیام مدنظر خود را به مردم منتقل کنند.
یکی از ویژگیهای سهگانه اخراجیها که مورد توجه استقبال بینظیر مردم قرار گرفت، دعوت مردم به وحدت و صمیمیت با یکدیگر است. وحدتی که عناصر ضدانقلاب، با کشاندن تفرقه در زندگی عادی مردم آن را نشانه رفتهاند و میبینم که حتی در تماشای فیلم، باب دوگانگی و تفرقه را باز کردهاند؛ که البته متاسفانه برخی از دوستان موافق نظام هم در دام این عناصر افتادهاند. اخراجیها، مردم را از دستههای گوناگون با درجات ایمانی متفاوت به وحدت دعوت میکند؛ دعوتی که در سکانس صحبتهای «سید مرتضی» (سید جواد هاشمی) با این جملات، آشکار میشود: «چون این رنگها باعث چنددستگی میشود، من هیچ رنگی انتخاب نمیکنم.»
درست است که برخی داستان فیلم را داستان انتخابات تصور میکنند اما موضوع اصلی فیلم از نظر من، جهاد است. جهادی که زمانی معنی آن تقدیم خون و اهدای نفس بود و زمانی ایستادن و تلاش کردن برای حفظ وحدت جامعه. سکانس ابتدایی فیلم با یادآوری رشادتها و از جانگذشتگی رزمندگان دفاع مقدس کلید میخورد و سکانس پایانی آن با توصیه برای «ماندن» در راه تقویت وحدت جامعه به اتمام میرسد.
اما در این بین کسانی هستند که جهادشان در راه خدا نیست و برای کسب ثروت و قدرت و محبوبیت بیشتر تلاش و مجاهدت میکنند. کسانی مانند «حاجی گرینوف» (محمدرضا شریفی نیا) با جملاتی مانند «ریا میشه، این چیزا فقط جلوی دوربین خوبه!» و یا «مهندس دباغ» (رضا رویگری) که تنها جهت استفاده تبلیغاتی به یاد «کارتنخوابها» میافتند.
اخراجیهای ۳ نشان میدهد که تزویر و ریای این عده، باعث سردرگمی و گول خوردن برخی از مردم میشود. تا جایی که دختری به نام «ایران» به پدر خود که اتفاقا از فرماندهان دفاع مقدس بود، اعتراض میکند که: «مگر میخواهم به لیبرال ضد انقلاب رای دهم که مرا نهی میکنی؟ پس حق انتخاب من چه؟» به خیال این دختر، حاجی گرینوف ریاکار همان کسی است که با آرمانهای انقلاب سازگار است، اما پدر که از پشت پرده امثال حاجی گرینوف خبر دارد، نگران دختر خویش است.
دهنمکی با اخراجیهای ۳ قصد دارید به مردم بگوید که همان کسانی که با تزویر و ریا در صدد کسب قدرت هستند، بیشترین صدمه را به وحدت ملی ایرانیان میزنند و چنددستگی ایجاد میکنند. و نکته جالب فیلم این است که عموم مردم با سلایق گوناگون به حرکات این ریاکاران که اتفاقا در انتخابات دهم ریاست جمهوری، توسط برخی کاندیداها انجام شده بود، میخندند! همان ریاکارانی که کاپ پیروزی را در حالی میخواهند بالا ببرند که عدهای دیگر نفس خود را هدیه کردهاند.
این صدای بوستانی پرپر است
این زبان سرخ نسلی بی سر است
با همانهایم که در دین غش زدند
ریشه اسلام را آتش زدند
پای خندقها احد را ساختند
خون فروشی کرده خود را ساختند
زندههای کمتر از مردارها
با شما هستم، غنیمت خوارها
بذر هفتاد و دو آفت در شما
بردگان سکه! لعنت بر شما
باز دنیا کاسه خمر شماست
باز هم شیطان اولی الامر شماست
با همانهایم که بعد از آن ولی
شوکران کردند در کام علی
این یادداشت برای پایگاه خبری تحلیلی ندای انقلاب نوشته شده است.
همچنین میتوانید یادداشت فوق را در جوان آنلاین، صراط نیوز، کلمه نیوز، ادیان نیوز و وبلاگ ده نمکی ببینید.