این شبها که سریال پرمخاطب «میکائیل» از شبکه اول سیما پخش میشود، برای برخی که دغدغههای عدالتطلبی بیشتری دارند، «میکائیل» یادآور احمدینژاد شده است. میکائیلی که به خاطر عدالت و عدم پایمال شدن حق مردم، حرف در گلو مانده مردم را فریاد میزند و علیه باند قدرت و ثروتی که همه میدانند چه جنایتها که نمیکند، حتی بدون مدرک یاری میطلبد. او که حتی به تنهایی و خارج از سازماندهیهای معمول به مقابله با اوباش میپردازد تا جلوی کشته شدن رسولها و سرهنگ دشتیها و دایی عبداللهها را بگیرد. میکائیلی که وقتی میبیند خیلی تنها شده است و مردم از ترس آقاخان کمکش نمیکنند، تصمیم به بازخرید میگیرد و لباس پلیسیاش را میآویزد! البته که به خاطر مردم دوباره برمیگردد.
شباهت زیاد است اما حرف من در شباهت میکائیل و احمدینژاد نیست. یک توصیه دارم برای دوستان عدالتطلب خودم. به راستی اگر قهرمان سریال «میکائیل» شبیه احمدینژاد باشه، آقاخان کیست؟
یادمان نرود که «ولی»مان آمریکا را شیطان اکبر خواند و حتی وقتی داعش در اوج بود، او را دشمن فرعی دانست و دشمن اصلی را آمریکا معرفی کرد. یادمان نرود روز سوم تیر سال 92 را که احمدینژاد گفت: یک توصیه دارم برای شما: اجازه ندهید سطح فکر شما را پایین بیاورند و ذهن شما را فقط مشغول مسائل سیاست داخلی کنند. این چیزا مهم نیست. جهان به سرعت به سمت ظهور در حال حرکت است و مأموریت انقلاب برگرداندن امام به رأس قدرت است. مبادا امام فراموش شود و بالاترین غصه این است که این ماموریت به فراموشی سپرده شود که البته به فضل الهی اینگونه نخواهد شد.
حال با این زاویه دید، آقاخان چه کسی جز دولت مستکبر آمریکا و صهیونیستها هستند؟ آیا تا به حال به شباهتهای آقاخان و باند قدرت و ثروت جهانی فکر کردهاید؟ آنها نیز مانند آقاخان تمام دنیا را برای خود میخواهند. آنها نیز انسانها را میکُشند و خود مجلس ختم میگیرند و حقوق بشر از دهانشان نمیافتد. آنان نیز مدام از طریق رسانههایشان تبلیغ میکنند که آمریکا «یه پیرمرد بازنشسته محترم پولداره» و یک تمدن بشردوست فنآور پیشرفته مرفه! حتی آمریکا نیز مانند آقاخان ژست محترمانه میگیرد و به «محمدرضاها» میگوید که «حق با توئه ولی غلام و چند تا جوان دیگه ممکنه اشتباه کنند و خونی ریخته بشه، پس نصیحت میکنم از این شهر برید.»
یادمان نرود «مکتب امام (ره)» و «استکبار جهانی» دوقطبی واقعی است و سایر دوقطبیهای مندرآوردی از یک سری به اصطلاح تحلیلگر، توهمی بیش نیست.
* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 183 روزنامه سرخط منتشر شده است.
هر سال در سالروز تسخیر لانه جاسوسی آمریکا که به «روز مبارزه با استکبار» نامگذاری شده است، ظلمستیزی و عزتمداری مردم رنگ و بوی دیگری میگیرد. یک مسئله مهم که نباید از آن غافل شد توجه به ماهیت این مسئله است در کنار مراسمهای نمادینی که برگزار میگردد. در واقع تفاوت انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلابهای جهان این است که هنوز پس از گذشت 35 سال از انقلاب، این مردم هستند که با حضور پرشور خود سالروز حوادث گوناگون را گرامی میدارند، در حالی که در سایر کشورها به عدهای از وابستگان حکومت ختم میشود. برای مشخص شدن ماهیت «مبارزه با استکبار» نیاز است تا برخی از تعاریف تبیین شود تا نسلهای آینده نیز با دل و جان خود آن را نوش کنند.
- استکبار یعنی چه؟
استکبار یعنی شخص، گروه و یا دولتی که خود را در مداخله در امور دیگران آزاد میبیند تا منافع خود را تأمین نماید و در این راه به هیچ کس پاسخگو نیست.
- مبارزه با استکبار یعنی چه؟
استکبار ستیزی یعنی شخص، گروه، دولت یا ملتی زیر بار مداخلهجویی قدرت مستکبر نرود. معناى استکبارستیزى دشمنى کردن با دولتهاى دنیا نیست، معنایش دشمنى کردن با استکبار است. استکبار- از هر دولتى و از هر نظامى سر بزند- آفتِ براى بشریت است. البته امروز امریکا و صهیونیزم مظهر استکبارند. اما در گذشته شاهد بودیم که انقلاب اسلامی علیه هر دو مستکبر شرق و غرب اعلام موضع کرده است و مردم شعار «نه شرقی، نه غربی» را فریاد میزدند.
- آیا ملت آمریکا هم مستکبر است؟
توجه به این نکته ضروری است که انقلاب اسلامی با دولت آمریکا مواجه است نه ملت آمریکا. اما از سوی دیگر دولت آمریکا با ملت ایران مواجه است و نه فقط دولت ایران. دلیل آن هم این است که فرهنگ استکبارستیزی و میل به استقلال در دل ملت ایران رسوخ پیدا کرده است. نشانه آن هم این است که حتی اگر مسئولی نخواهد این شیوه را پیش بگیرد، مردم به او اعتراض خواهند کرد.
- چرا مبارزه با استکبار برای ایرانیان مهم است؟
ملت ایران به دلیل اینکه ضربات بسیاری از مستکبرین متحمل شدند، پس از بیداری از خواب غفلت، تمایلی ندارند به گذشته بازگردند. گذشتهای که یکی از نمادهای واضح آن «کاپیتولاسیون» است. به همین دلیل ملت ایران در انقلاب اسلامی، یکی از اهداف اسلامی انقلاب را «استکبارستیزی» قرار دادند.
- آیا حتما باید موضع در مقابل استکبار اعلام شود؟
رهبر معظم انقلاب در این باره فرمودند: «اگر کسى مرزبندى شفاف نمىکند، قدرِ خودش را کاهش مىدهد؛ اگر گرایش پیدا مىکند، از دایره خارج مىشود. اینها آن مبانى و آن خطوط اصلى است.» (2/4/1389)
- مبارزه با استکبار وظیفه چه کسانی است؟
برخی یادداشتها، سخنان و نقل خاطرات اینگونه القا میکنند که وظیفه مبارزه با استکبار بر دوش مردم است و دولت در این مورد مسئولیتی ندارد. اما با مروری بر فرمایشات امام راحل (ره) و رهبر معظم انقلاب مبارزه با استکبار چند رکن اساسی دارد: آحاد مردم، دولت، جنبش دانشجویی و مجلس شورای اسلامی.
- آیا مبارزه با استکبار باعث انزوا خواهد شد؟
استکبارستیزی موجب انزوا نمیشود، همانطور که ارتباط با استکبار، هیچ گرهای از کار ملتی که نتواند خودش دردهایش را علاج کند، باز نمیکند. مبارزه با استکبار موجب عزت یک کشور در میان سایر ملل خواهد شد؛ اتفاقی که شاهد زنده آن، جمهوری اسلامی ایران است.
- مبارزه با استکبار تا چه زمانی معنا دارد؟
برخی به اصطلاح خودشان عقلا و مصلحتاندیشها از ابتدای انقلاب میگفتند که با پیروزی انقلاب دیگر مبارزه با آمریکا معنایی ندارد. بعضا حتی امام راحل (ره) را نصیحت میکردند که چرا با قدرتی به نام آمریکا مبارزه میکنید؟ پاسخ این است که ملت ما ابتدائا با کشوری دشمنی ندارد. کشورهایی در دنیا وجود دارند که هیچ اشتراکی با ما ندارند ولی با آنها رابطه داریم. اما در مورد ارتباط با آمریکا دو نکته باید در نظر گرفته شود. نکته اول اینکه آمریکا، غاصبی بوده است که ملت او را راندهاند. طبیعتا غاصبی که منافع خود را از دست داده است، کینه ملت را به دل میگیرد و حتی اگر پس از مدتی از در دوستی وارد شود، هدف او سوءاستفاده خواهد بود. نکته دیگر اینکه پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، بذر امیدی در دل یک میلیارد مسلمان کاشت که آمریکا به سادگی از آن نمیگذرد. بنابراین مبارزه با استکبار تا زمانی ادامه خواهد داشت که مستکبر، خوی استکباری خود را کنار نگذاشته است، در غیر این صورت همراهی با مستکبر، تخطئه شعار ظلم ستیزی مردم خواهد بود.
* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 1 هفته نامه سرخط منتشر شده است.
اسلام به ما آموخته است که انسانها با وجود ناهمگونیهاى نژادى و زبانى و فرهنگى، فطرت همسانى دارند که آنها را به پاکى و عدالت و نیکوکارى و همدردى و همکارى فرا میخواند و همین سرشت همگانى است که اگر از انگیزههاى گمراه کننده به سلامت عبور کند، انسانها را به توحید و معرفت ذات متعالى خداوند رهنمون میگردد.
چند روزی است از درگذشت «هوگو چاوز» میگذرد؛ او که به زعم هر انسان مطلع و منصفی، اولین ویژگی شخصیتیاش «استکبارستیزی» بود. کسی که سالها برای آزادی مردم کشورش از زیر بار استعمار و استکبار مبارزه کرد و پیروزهای فراوانی برای خود و ملتش رقم زد.
قطعا هوگو چاوز الگویی است برای بسیاری از مردم کشورهای مختلف جهان. او الگوی عملی، زنده و اثبات شده درسهای استکبارستیزی برای مردم عصر حاضر بود.
درس اول: استکبارستیزی باعث انزوای ملتها نمیشود
نظام سلطه و در رأس آن دولت آمریکا، همواره میخواهد این طور وانمود کند که اگر کشورها و ملتهای گوناگون دوست آنان نباشند، در جهان منزوی خواهند شد. ملت ونزوئلا در کنار ملت ایران و سایر ملتهای بیدار جهان نشان دادهاند که استکبارستیزی نه تنها موجب انزوا نخواهد شد بلکه میتواند با پراکندن رایحه خوش عدالت، باعث انزوای آمریکا شود. به عنوان نمونه آمریکای جنوبی که زمانی حیات خلوت آمریکا محسوب میشد، تبدیل به یک منطقه هشدار برای آنان شده است.
درس دوم: استکبارستیزی باعث محبوبیت در میان ملتها میشود
برخی محبوبیت را فقط با عملیاتهای روانی و فضاسازی رسانهای میسر میدانند. چند دهه قبل امام خمینی (ره) نشان داد که بدون دسترسی به رسانههای بزرگ دنیا و با استکبارستیزی و مبارزه با ظلم میتوان محبوب میان ملتها شد. هوگو چاوز هم از این قاعده مستثنی نبود. او سالها برای ریشهکن کردن استکبار مبارزه کرد و بدون اینکه دنبال محبوبیت باشد، به محبوبیت دست یافت.
درس سوم: عزت، نتیجه ایستادگی در برابر استکبار
عزت یکی از نتیجههای ایستادگی در برابر استکبار است. ایستادگی و استقامتی که برخی انقلابیون پس از شروع فشارها از جانب نظام سلطه، از آن دست برمیدارند و با مصلحت اندیشی ظاهری و عقلگرایی خارج از مدار معنویت و توکل، به ارتباط با نظام سلطه اقدام میکنند. هوگو چاوز تا پایان عمر هیچگاه به دامان استکبار پناه نبرد و همواره کوشید تا ظلم را از میان بردارد و نویدبخش این کلام نورانی امام راحل عظیم الشأنمان شد که «تا مبارزه هست، ما هستیم». بنابراین تا مبارزه با ظلم و استکبار هست، هوگو چاوز و راه او که همان پیروی از انبیای الهی بوده است، زنده است.
* هفته نامه شماره 1 سرخط را میتوانید از اینجا دریافت نمایید.