بخش نخست: اسلامهراسی
در این سلسله مقالات سعی کردهایم به عملیات متوقفسازی «بیداری اسلامی» از سوی دشمنان توسط سه استراتژی «اسلامهراسی»، «شیعههراسی» و «ایرانهراسی» بپردازیم. هنگامی که به این مثلث تهاجمی که عمدتاً توسط صهیونیستها و دولتمردان آمریکایی هدایت میشود نگاه میکنیم، به نظر میآید که اسلامهراسی از قدمت بیشتری برخوردار باشد.
در ادبیات سیاسی معاصر در ایران، در پرتو وفاداری به مبانی دین اسلام، عامل اصلی بیداری مسلمانان مواجهه آنان با عمق عقبماندگی خود در برخی شئون در برابر غرب است. اگر چه موج بیداری اسلامی، امروز سراسر جهان را فرا گرفته است اما خاستگاه اصلی آن را چهار سرزمین مهم اسلامی در قرن گذشته ـ یعنی ایران، جهان عرب (عمدتاً مصر و شام)، ترکیه (عثمانی) و هند ـ تشکیل میدهد. در هر یک از این چهار سرزمین میتوان از حوادثی به عنوان مبدأ تاریخ بیداری یاد کرد. از باب نمونه شکست ایران در برابر روسیه، از دست رفتن بخشی از آذربایجان و متصرفات ایران در قفقاز و امضای دو معاهده گلستان و ترکمانچای، حمله ناپلئون به مصر و شام و تسلط استعمار انگلستان بر شبه قاره هند از مهمترین حوادثی است که موجب بیداری مسلمانان شد.
بعد از جنگ جهانی اول و شکلگیری احزاب اسلامی در قلب خاورمیانه (از جمله اخوان المسلمین)، با اینکه این احزاب به نوعی درونسیستمی عمل میکردند ولی به دلیل رویکرد جامع آنها نسبت به مسائل جهان اسلام، فاتحان جنگ (1) تلاش کردند از طریق پروژه اسلامهراسی و ایجاد یک کمربند امنیتی در خاورمیانه به نوعی مسلمانان را منزوی کنند و به آنها اتهام تروریسم بزنند. آنان با این کار قصد داشتند با منفعل کردن مسلمانان و خاموشسازی بیداری اسلامی، اسلام را نزد مسلمانان به دینی محدود به عبادت و درون مسجد و به دور از مسائل سیاسی تبدیل کنند تا خواستههای جاهطلبانه خود را (مخصوصاً بعد از پیماننامه ساکس پیکو (2)) به راحتی دنبال کنند. در همین زمان درگیریهایی بین آنان و مسلمانان به وجود آمد، انتفاضه در بیت المقدس شکل گرفت و اولین نماز جمعه (با حضور بیش از 20 هزار نفر) در بیت المقدس در سال 1938 میلادی به امامت آیت الله العظمی کاشف الغطا اقامه شد.
دولتمردان انگلیس بعد از آگاهی از پتانسیل موجود در امت اسلامی، سعی کردند قومیت عربی را جایگزین اسلام کنند؛ این امر توسط کودتاهایی در جهان عرب و مقابله با اخوان المسلمین اجرایی شد و بعد از مدتی جوانان کشورهای عربی به سمت پانعربیسم گرایش پیدا کردند.
اسلامهراسی پس از ظهور انقلاب اسلامی ایران
اوضاع خاورمیانه به همین شکل باقی نماند، زیرا با ظهور انقلاب اسلامی ایران، معادلات سیاسی به سود جهان اسلام تغییر کرد؛ ایران پهلوی که دوست استراتژیک دولت جعلی اسرائیل محسوب میشد با استقرار نظام جمهوری اسلامی در یک چرخش انقلابی، یک ادبیات پویا، پرتحرک و خیزشساز را در پیش گرفت. پس از آن اسرائیلیها آنقدر احساس خطر کردند که «موشه دایان» وزیر خارجه و وزیر دفاع سابق رژیم صهیونیستی اعلام کرد که انقلاب اسلامی زلزلهای است که اسرائیل را نابود خواهد کرد. این دیدگاه مورد توجه لابی صهیونیستی قرار گرفت و پروژه ایرانهراسی و شیعههراسی نیز در راستای پروژه اسلامهراسی بعد از جریانات انقلاب شکل گرفت.
پس از انقلاب اسلامی ایران، مثلث هراس با کمرنگ و پررنگ شدن هر یک از اضلاع مثلث در زمانهای خاص، توسط استکبار جهانی اجرا شد. (در بخش اول این یادداشت، توجه ما بر ضلع اسلامهراسی معطوف شده است.)
در ادبیات سیاسی دنیا واژه «اسلامهراسی» (Islam phobia) (3) در دهه 1980 میلادی ابداع شد و در طول عمر سیساله انقلاب اسلامی، همواره توسط نظام سلطه دنبال میشود؛ نظام استکبار با در نظر گرفتن 8 محور زیر به منظور تغییر افکار عمومی جهان نسبت به مسلمانان و کلید زدن جریانهای شدید علیه اسلام قصد دارد با تبلیغات وسیع پروژه اسلامهراسی را ادامه دهد:
- تمدن اسلامی، بلوکی است تکصدا، ایستا و بدون واکنش در مقابل تغییرات.
- تمدن اسلامی، «دیگری» مجزاست که فاقد ارزشهای مشترک با دیگر فرهنگهاست، از آنها تأثیر نمیپذیرد و بر آنها تأثیر نمیگذارد.
- تمدن اسلامی، تمدنی است فرودست در مقابل تمدن غرب و تمدنی بربری، غیرعقلانی، ابتدایی و جنسیتگرا.
- تمدن اسلامی، تمدنی است خشن، ستیزهجو، تهدیدکننده، حامی تروریسم و درگیر در رویارویی تمدنها.
- اسلام، نوعی ایدئولوژی سیاسی است که برای اهداف سیاسی و نظامی استفاده میشود.
- انتقادهای مسلمانان در خصوص غرب، انتقادهای کهنه و منسوخ است.
- خصومت با اسلام توجیهی است برای رفتارهای تبعیضآمیز در قبال مسلمانان و طرد آنان از جامعه.
- خصومت با اسلام امری عادی محسوب می شود. (4)
طی این مدت میتوان از حوادثی به عنوان نقاط اوج این پروژه یاد کرد:
1- کتاب «آیات شیطانی» سلمان رشدی
کتاب آیات شیطانی اولین نقطه اوج اسلامهراسی پس از انقلاب ایران بود. آنها با تبلیغات وسیع این کتاب سعی کردند افکار عمومی جهان را از مفاهیم موجود در کتاب آیات شیطانی آگاه سازند و آن را باورپذیر کنند. پس از آن، استفاده از واژه اسلاموفوبیا در ادبیات سیاسی دنیا کاهش پیدا کرد اما بعد از حمله تروریستی به برجهای دوقلو استفاده از این پروژه به شدت و در حد شگفتانگیزی افزایش یافت.
2- دهها فیلم ساخته شده توسط هالیوود بعد از حادثه 11 سپتامبر
کارشناسان میگویند که حادثه 11 سپتامبر در راستای نظریه «برخورد تمدنها» (5) شکل گرفت تا با اتهام به مسلمانان و مشخص کردن پایگاه القاعده در افغانستان، بتوانند به افغانستان لشگرکشی کنند و نیروهای اطلاعاتی و نظامی خود را همواره نزدیک جهان اسلام و همچنین چین ساماندهی کنند.
اما این کار بدون همراهی افکار عمومی جهان قابل پیگیری نبود، به همین دلیل با ساخت چندین فیلم سینمایی و مستند و همچنین انفجار چند بمب دیگر در شهرهای لندن و ... و انتساب آن به مسلمانان سعی شد افکار عمومی را با این جریان همراه کنند. به عنوان نمونه سعی کردهایم چند فیلم سینمایی را مختصراً بیان کنیم:
- برادری ترور: حوادث یازده سپتامبر در آمریکا را بهانه قرار داده است تا موضوع جهاد و به تعبیر سازندگان آن، تروریسم در میان مسلمانان را بررسی کند.
- دغدغه؛ جنگ اسلام رادیکال علیه غرب: این فیلم تلاش کرده است با بهانه قرار دادن حوادث یازده سپتامبر آمریکا، مارس 2004 در اسپانیا و بمبگذاری اوت 2005 در لندن، در اذهان مخاطبان غربی، خطر اسلام جهادی را برجسته کند.
- فتنه: در این فیلم کوتاه هلندی ـکه اعتراضات جهانی مسلمانان را برانگیختـ تلاش شده بود بین حوادث خشونتبار در غرب و اعتقادات مسلمانان در خصوص جهاد ارتباط برقرار کند؛ به ویژه از طریق ارجاع دادن به آیاتی از قرآن کریم که درباره جهاد نازل شده است. هدف اصلی فیلم، تقویت اسلامهراسی در غرب و ایجاد نگرانی وحشت از گسترش اسلام در غرب و به ویژه هلند بود.
3- هتک حرمت کاریکاتوریست دانمارکی به پیامبر اسلام (ص)
کاریکاتوریست خبیث دانمارکی با کشیدن تصاویری از پیامبر (ص)، سعی کرد تصویر خشن و زشتی از اسلام را به نمایش درآورد. سردمداران نظام سلطه در حالی از انتشار این تصاویر به بهانه آزادی بیان حمایت کردند که هولوکاست را امری مقدس و حتی غیرقابل بررسی میدانند.
4- هتک حرمت مزدوران نظام سلطه به قرآن کریم (6)
یکی دیگر از نقاط اوج پروژه اسلامهراسی غرب باز هم به بهانه 11 سپتامبر اتفاق افتاد. سناریو به این ترتیب چیده شده بود که ابتدا یک کشیش در کلیسایی در ایالت فلوریدا از پیروان خود بخواهد تا به مناسبت نهمین سالگرد یازده سپتامبر، قرآن مجید را به آتش بکشند و این روز را، روز جهانی سوزاندن قرآن اعلام کرد. این کلیسا هدف خود را اینگونه اعلام کرد:
«آگاهسازی درباره خطر اسلام و این که قرآن کتابی است که مردم را به سوی جهنم هدایت میکند. تنها مسیری که قرآن مردم را به سوی آن هدایت میکند آتش ابدی است و ما میخواهیم این کتاب را در جایگاه آن یعنی آتش قرار دهیم!»
تری جونز که به عنوان پیشنهاددهنده اصلی معرفی شده بود هم گفت: «هدف از این اقدام و فعالیتهای مشابه آن، این است که به مسلمانان فرصت دهیم از دین خود برگردند!»
طبیعتاً مسلمانان جهان و علمای آنان از هر مذهبی، این پیشنهاد را محکوم کردند. در ادامه سناریو، مقامات آمریکایی نیز واکنشهایی نشان دادند؛ از جمله: ژنرال «دیوید پترائوس» فرمانده نیروهای آمریکایی و نیروهای ناتو در افغانستان، «اندرس فوگ راسموسن» دبیرکل ناتو، «هیلاری کلینتون» وزیر امور خارجه آمریکا و باراک اوباما. دلیل اکثر مقامات آمریکایی هم برای اجرایی نشدن این پیشنهاد یک چیز بود: «این اقدام جان سربازان آمریکایی را در نقاط مختلف جهان به خطر میاندازد!» میبینید که حتی دلیل مخالفت آنان نسبت به توهین به مقدسات مسلمانان، شامل برچسب زدن تروریست به مسلمانان میشود!
در این بین «بان کی مون» دبیر کل سازمان ملل و همچنین اتحادیه اروپا هم این پیشنهاد را محکوم کردند. پس از آن مراسم قرآنسوزی توسط آن کلیسا لغو شد اما اخبار حاکی از آن بود که در سه نقطه مختلف آمریکا، قرآن کریم به آتش کشیده شد اما این بار سکوت تنها واکنشی بود که مقامات آمریکایی نسبت به این واقعه در پیش گرفتند.
در پایان، از دیگر موارد اسلامهراسی و اسلامستیزی در جهان نیز به چند نمونه اشاره میکنیم:
- انتساب سه انفجار در متروی روسیه به مسلمانان در سال 2010
- فشار به دولت فعلی ترکیه برای منع گسترش رابطه با ایران و سوریه و دیگر کشورهای عربی
- انتشار عکسهای مهیب از مسلمانان توسط حزب «جبهه ملی» فرانسه
- ممنوعیت حجاب در فرانسه
- ممنوعیت گلدسته در سوئیس
- حک شدن عبارات ناشایست بر روی دیوار بزرگترین مسجد شهر سانتتیان فرانسه
البته مسلمانان جهان هم با برگزاری همایشها و سمینارهای مختلف در شیکاگو، مصر، مراکش، لبنان، ایران، آلمان و نیجریه و همچنین اعتراضات گسترده در فرانسه و روسیه خواستار پایان دادن به اسلامهراسی توسط غربیان شدند. همچنین مقامات سیاسی و مذهبی کشورمان، «دکتر اکمل الدین احسان اوغلو» دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی، رئیس جمهور و رئیس مجلس ترکیه، «شیخ یوسف قرضاوی» رئیس اتحادیه جهانی علمای مسلمان، «فواد علوی» رییس اتحادیه سازمانهای اسلامی در فرانسه، «دین شمس الدین» رییس سازمان اسلامی محمدیه در اندونزی نسبت به افزایش اسلامهراسی به دولتمردان غربی تذکر دادهاند.
پس از شروع موج بیداری اسلامی و احساس خطر غربیها نسبت به از دست رفتن منافع نامشروعشان، آنها تصمیم گرفتند که با منزوی و منفعل کردن مسلمانان به جاهطلبیهای خود ادامه دهند. آنها در حالی مسلمانان را خشن و تروریست خطاب میکردند که این سؤال، همیشه افکار عمومی دنیا را به خود مشغول کرده است:
«سالهاست که مقدسات و همهی حقوق و حرمت میلیونها مسلمان مظلوم در افغانستان و پاکستان، در عراق و لبنان و فلسطین زیر پا گذاشته شده است. صدها هزار کشته، دهها هزار زن و مرد اسیر و زیر شکنجه، هزاران کودک و زن ربودهشده و میلیونها معلول و آواره و بیخانمان، قربانی چه چیزی شدهاند؟ و با همهی این مظلومیتها، چرا در رسانههای جهانی غرب، مسلمانان را مظهر خشونت و قرآن و اسلام را خطری برای بشریت وانمود میکنند؟» (7)
این مقاله را میتوانید در
استوا هم ببینید.
1. پیام رهبر معظم انقلاب خطاب به امت اسلامی پس از هتک حرمت به قرآن (www.khamenei.ir)
2. مصاحبه دفتر حفظ و نشر رهبر معظم انقلاب با دکتر ولایتی
3. ولایتی، علیاکبر؛ بیداری اسلامی در ایران؛ مجله بازتاب اندیشه؛ شماره 65، شهریور 1384
4. بیچرانلو، عبدالله؛ بازنمایی اسلام و ایران در رسانههای غرب؛ فصلنامه رسانه؛ شماره 77، بهار 1388
5. افشار، اسدلله؛ به بهانه قرآنسوزی افراطیون آمریکایی؛ روزنامه اطلاعات 24/6/1389
6. رادیو گفتگو؛ گفتگو با احمد بخشایشی اردستانی، سید مفید حسینی کوهساری و حسن هانیزاده؛ تاریخ نشر در خبرگزاری فارس 25/1/1389
7. مصاحبه روزنامه «زوددویچه سایتونگ» با عبدالله گل، رئیس جمهور ترکیه 26/7/1389
8. بشیر، حسن؛ ماهنامه مدیریت ارتباطات؛ تاریخ انتشار در خبرگزاری فارس 24/7/1389
9. بخارایی، ثارالله؛ قرآنسوزی، اسلامهراسی و دینستیزی؛ روزنامه رسالت 25/6/1389