کتاب «مبارزه پیروز» اثر شهید دکتر بهشتی توسط انتشارات روزنه در 82 صفحه در سال 1394 منتشر شده است. این کتاب دربرگیرنده یک مقاله و چهار سخنرانی از ایشان است. موضوع اصلی این کتاب «قیام امام حسین علیه السلام»، چگونگی آن، ثمرات آن و چگونگی الگوگیری از آن است.
مقاله «مبارزه پیروز» برگرفته از 4 سخنرانی ایشان در روزهای 8 تا 13 محرم سال 1382 قمری است که ایشان مسئولیت مرکز اسلامی هامبورگ را به عهده داشتند و سخنرانیهای دیگر ایشان در این کتاب مربوط به شبهای تاسوعا و عاشورای سال 1344 و 1345 شمسی است.
در مقاله مبارزه پیروز، موضوع اصلی «تاریخ تحلیلی قیام عاشورا» است. و چهار سخنرانی دیگر را میتوانید با عناوین «روح قیام کربلا»، «درس عقیده و جهاد»، «قیام برای عدالت و آزادی» و «عاشورا در بستر تاریخ» مطالعه نمایید.
قبلا در این وبلاگ، 5 بند خواندنی از این کتاب را در بخش نقل قول گنجانده بودم که توصیه میکنم با خواندن آنها به خواندن کامل کتاب علاقهمند شوید. عناوین این 5 بند در زیر آمده است که میتوانید برای خواندن آنها روی آن کلیک کنید:
زندگی بی مبارزه ممکن نیست
شرایط مبارزه پیروز
خلاصه زندگی: عقیده و جهاد
دوستی با حسین فقط گریستن نیست
سرافکندگی باطل، سنت خداست
نسخه کاغذی این کتاب را میتوانید به قیمت 4250 تومان از اینجا بخرید. همچنین نسخه الکترونیک این کتاب را میتوانید به صورت رایگان از کانال تلگرامی شهید بهشتی دریافت نمایید. همچنین نظرات کاربران گودریدز را میتوانید از اینجا مطالعه نمایید.
------------------
پ.ن: در این روزهای باقیمانده تا اربعین خواندن این کتاب را توصیه میکنم.
مردان حق و فضیلت در قتلگاهها و کشتارگاهها و گوشه زندانها پیروز و سربلندند. باطل همواره سر به زیر و سرافکنده است، هر چند بر اریکه فرمانروایی تکیه زند. این سنت جاودانه خداست و این درسی است که حادثه کربلا به ما دوستداران حسین بن علی و همه دوستداران حق و فضیلت و راه خدا میآموزد.
مبارزه پیروز، صفحه 80
نویسنده: شهید بهشتی
گریستن و زیارت کردن باید در حد خودش باشد. انحصار و اکتفای بر گریستن و زیارت کردن مال زمانی است که راه دیگری باز نباشد. آن موقعی که راه باز است و دوستان حسین میتوانند به راه حسین بروند، اگر نرفتند و فقط گریه و زیارت کردند، منحرف شدهاند. باید دوستان حسین چنان تربیت شوند که به راستی در برابر هر انحراف از حق و دین به پا خیزند و قدرت قیام و نهضت داشته باشند.
مبارزه پیروز، صفحه 62
نویسنده: شهید بهشتی
اسلام دین عقیده است. چه خوش شعاری از نهضت حسینی به یادگار مانده. قف دون برأیک فی الحیاه مجاهدا ان الحیاه عقیده و جهاد. اگر به راستی زندهای، اگر مرده نیستی، اگر به راستی جانی در کالبد داری، اگر به راستی از صف حیوانات بیرون رفتهای و به صف انسانها درآمدهای، بیدار باش! عقیده داشته باش! هدفی انسانی و عالی داشته باش و بعد تا پای جان در راه عقیدهات بایست، زیرا حیات و زندگی در دو کلمه خلاصه میشود: عقیده و جهاد در راه آن. این مبنای اسلام است.
مبارزه پیروز، صفحه 45
نویسنده: شهید بهشتی
ای حسین، ای شهید بزرگ، آمدهام تا با تو راز و نیاز کنم. دل پر درد خود را به سوی تو بگشایم. از انقلابیون دروغین گریختهام. از تجار مادهپرست که به اسلحه انقلاب مسلح شدهاند بیزارم. از کسانی که با خون شهیدان تجارت میکنند متنفرم. از این ماکیاولصفتانی که به هیچ ارزش انسانی پایبند نیستند و همه چیز مردم را، حیات و هستی و شرف خلق را و حتی نام مقدس انقلاب را، فدای مصالح شخصی و اغراض پست مادی خود میکنند گریزانم...
ای حسین، دلم گرفته و روحم پژمرده؛ در میان طوفان حوادث که همچون پر کاه ما را به این طرف و آن طرف میکشاند، مأیوس و دردمند، فقط بر حسب وظیفه به مبارزه ادامه میدهم و گاهگاهی آنقدر زیر فشار روحی کوفته میشوم که برای فرار از درد و غم دست به دامان شهادت میزنم تا از میان این گرداب وحشتناکی که همه را و انقلاب را فرو گرفته است لااقل گلیم انسانی خود را بیرون بکشم و این عالم دون و این مدعیان دروغین را ترک کنم و با دامنی پاک و کفنی خونین به لقاء پروردگار نائل آیم...
ای حسین مقدس، روزگار درازی بود که هر انقلابی را مقدس میشمردم و نام او را با یاد تو توأم میکردم و او را در قلب خود جای میدادم و به عشق تو او را دوست میداشتم و به قداست تو او را مقدس میشمردم و در راه کمک به او از هیچ فداکاری حتی بذل حیات و هستی خود دریغ نمیکردم...
اما تجربه، درس بزرگ و تلخی به من داد که اسلحه و کشتار و انقلاب و حتی شهادت به خودی خود نباید مورد احترام و تقدیس قرار گیرد، بلکه آن چه مهم است انسانیت، فداکاری در راه آرمان انسانها، غلبه بر خودخواهی و غرور و مصالح پست مادی و ایمان به ارزشهای الهی است.
مقاومت فلسطینی برای ما به صورت بت درآمده بود و بی چون و چرا آن را میپذیرفتیم و میپرستیدیم و راهش را، کارش را و توجیهاتش را قبول میکردیم. اما دریافتیم که بیش از هر چیز، انسانیت و ارزشهای انسانی و خدایی ارزش دارد و هیچ چیز نمیتواند جای آن را بگیرد. باید انسان ساخت، باید هدف را بر اساس سلسله ارزشها معین نمود و معیار سنجش را فقط و فقط بر مبنای انسانیت و ارزشهای خدایی قرار داد.
دستنوشته سال 1355 در لبنان
خدا بود و دیگر هیچ نبود، صفحه 74
نویسنده: شهید دکتر مصطفی چمران