داغ فرزند
سریال پدر با همه فراز و نشیبها و ایرادات محتوایی در جهتگیریها و در اتفاقات، توانسته است مخاطبان زیادی را پای تلویزیون بنشاند. دیشب هنگام شروع سریال تذکر داده شد که این قسمت حاوی صحنههای غمگین است تا کسانی که تمایل ندارند نبینند.
پدر در قبرستان به خدا شکوه میکرد که چرا مرا با داغ فرزند امتحان کردی؟ با پول و مال و جان امتحان میکردی. پدر در دل شب به خدا گلایه میکرد که چه کنم و چه کنم و ...؟
حتما کسانی که فرزند دارند میتوانند کمی با پدری که داغ فرزند دیده است همدردی کنند اما تصور و خیال کجا و داغ کجا؟
به این فکر میکردم که چقدر دل و روح بزرگی دارند پدران و مادران شهدای ما که خودشان با دست خودشان فرزندشان را به آغوش شهادت میفرستند. قدرشان را بدانیم و آنها را تاج سر خود کنیم. به آنها که زخم زبان میزنند باید گفت که با زخم زبان زدن فقط خودت را کوچک میکنی، آنها داغ فرزند را با توکل به خدا صبوری میکنند، زخم زبان که کاری نمیکند.
منم یه مادرم، پسرمو دوسش دارم
ولی جوانمو به دست بیبی میسپرم
بیبی قبول کنه بشه مدافع حرم