چراغ هدایت
داشتم بایگانی 10 سال گذشته را میخواندم؛ بایگانی مربوط به کلیدواژه تو. انگار این 32 مطلب گذشتهای که راجع به تو نوشتهام، هر سال دورتر شدهام و دورتر. هر سال از هجر تو کمتر سوختهام و بیشتر ساختهام. چرا به این سو میروم؟ هر سال حتی اگر دانستههایم بیشتر شده باشد اما عملم کمتر شده. به بیابانی رسیدهام که شاید 10 سال پیش فکرش را هم نمیکردم؛ فکرش را هم نمیکردم چنین اعمالی از من سر بزند. منی که ده سال پیش میگفتم انقدر خوب زندگی میکنم که به همه بفهمانم شیعه امام حسن بودن چقدر خوب است:
من به تنهایی از این جام نخواهم نوشید همه اهل جهان را حسنی خواهم کرد
تکراری شده است شیرینزبانیهایی که هر سال از مناجاتهای خداوندگار مناجات و زینت عابدان یاد گرفتهام. دوباره نمیخواهم بگویم که به کریمی تو نگاه میکنم نه به اعمال خودم!
باید بگویم:
تو راه دادی مرا به خانه، مرا خریدی به هر بهانه ولی دوباره شکسته توبه، گنه نمودم چه ناشیانه
ارباب کریمم!
اگر سال پیش نوشته بودم گاهی به تو نزدیک شدهام و گاهی از تو دور اما این یک سال اخیر کمتر روزی بود که به تو نزدیک شده باشم.
نمیدانم چه شد که یاد این خاطره در بقیع افتادم. یادت هست روز دومی که پا به بقیعت گذاشتم؟ مفتی وهابی کنار قبر تو به تو توهین میکرد. میگفت: «چرا از حسن بن علی حاجت دارید؟ اگر شما با مدیر شرکت رفیق باشید، سراغ پارتی میروید یا مستقیم پیش مدیر شرکت میروید؟ خدا رفیق شماست و از رگ گردن به شما نزدیکتر است، از خدا بخواهید. حسن بن علی پودر شده است. حسن بن علی در طول زندگانیاش یک کلمه به فارسی سخن نگفته و فارسی بلد نیست که حاجت شما را بفهمد!»
تحجر و جمود فکری به او اجازه نمیداد که بفهمد انسان کامل یعنی چه. میخواستم جواب بدهم اما روحانی کاروانمان توصیه اکید کرده بود که روی کاروان دانشجویی حساس هستند و وارد گفتگو نشوید. پیرمردی از میان زائرین شیعه رو کرد به آن مفتی وهابی و یک سوال کرد: «مگر نمیگویی واسطهای نیاز نیست؟ پس خدا چرا خودش ما را هدایت نکرد و پیامبر فرستاد؟»
طنین صلوات که ناخودآگاه از میان جمعیت بلند شد، فهمیدم که هیچوقت شیعیان خود را تنها نمیگذاری. تو خود چراغ هدایتی که از شیعیانت خواستی چراغ هدایت باشند. *
اگر شیعه هستم باید عمل کنم به دستورات و شیوه زندگیات. اگر این 10 سال گذشته از تو دورتر شدم اما این دهه آینده که به چهل سالگی میرسم باید روز به روز به تو نزدیکتر شوم. این اولین سالروز ولادت تو در دهه چهارم زندگی من است. میخواهم به تو نزدیکتر شوم اما قبل از آن که چراغ هدایتت مرا به سوی سعادت رهنمون کند، نیازمند برآورده شدن یک حاجت هستم. میشود امشب واسطه برآورده شدن یک حاجت من شوی؟ میشود «الهی العفو» مرا آمین بگویی؟
----------------------------------
* امام حسن مجتبی علیه السلام: کونوا اوعیه العلم و مصابیح الهدی (ظرف دانش باشید و چراغ هدایت)