* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 467 روزنامه سرخط منتشر شده است.
رئیس جمهور در همایش اولین کنفرانس «اقتصاد ایران، راهکارهای دستیابی به رشد پایدار و اشتغالزا» سخنان متفاوتی از دیدگاههای گوناگون بیان کردند. در این مقاله نظری بر سخنان ایشان در مورد سیاست خارجی خواهیم انداخت. دکتر روحانی در این همایش ضمن متوهم خواندن منتقدین خود، گفتند: «تهدیدها، فرصتها و منافع مشترک اساس بحث سیاست خارجی است و اصول و آرمان در سیاست خارجی بحث نمیشود.»
این در حالی است که قطعا ایشان به عنوان یک «حقوقدان» و «کهنهکار» انقلاب اسلامی میدانند که در اصل 154 قانون اساسی آمده است: «جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود میداند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان میشناسد. بنابراین در عین خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر، از مبارزه حق طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت میکند.»
درست است که در عرف بینالملل، اهداف سیاست خارجی عبارتند از: «حفظ تمامیت ارضی و حاکمیت ملی، رفاه ملی، امنیت ملی، حفظ اعتبار ملی، منافع ملی، کسب قدرت»؛ اما بدیهی است که وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 تحولی عظیم در تمامی زمینهها از جمله سیاست خارجی پدید آورد. مردم ایران پس از اینکه خود صاحب حکومت شدند و استقلال خود را بر پایه عقلانیت خود بنا گذاشتند، شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» را سرلوحه سیاست خارجی خود قرار دادند و اهداف سیاست خارجی خود را در قانون اساسی که میثاقی ملی است، تعیین کردند که عبارتند از: «تلاش در جهت تشکیل امت واحد جهانی، حمایت از مستضعفین در مقابل مستکبرین، حراست از استقلال و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق مسلمانان، دعوت غیرمسلمین به اسلام.»
سؤال این است که اگر قرار بود مردم ایران بر اساس مفاهیم تعریف شده از سوی کشورهای استکباری، بنای حکومت سازی و رابطه با سایر کشورها را داشته باشند، اصلا چه نیازی به انقلاب بود؟ امام راحل عظیم الشأن (ره) بارها تأکید کردند که در زمینهای تعریف شده توسط غرب بازی نکنیم و مشی و عمل ایشان و رهبر معظم انقلاب به خوبی این ادعا را ثابت میکند.
قطعا دکتر روحانی مطلع هستند که آمریکا با اینکه خود میداند ایران قصد دستیابی به سلاح هستهای ندارد، فقط از این جریان به عنوان بهانهای جهت فشار به ایران استفاده مینماید. اگر فقط بحث منافع ملی در سیاست خارجی مطرح است، چرا جنس تأمین منافع آمریکا در قبال ایران، از جنس دشمنی است؟ ایران از چه منظری منافع آمریکا را به خطر انداخته است؟ آیا چیزی غیر از آرمانهای جمهوری اسلامی در سیاست خارجی است که منافع آمریکا را تهدید میکند؟ آیا قدرت نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران طبق تعاریف بین المللی از کشورهای اروپایی یا حتی سایر کشورهای ضد آمریکا بیشتر است که منافع آمریکا را بیشتر به خطر میاندازد؟ به قول دکتر ظریف، وزیر خارجه دولت آقای روحانی، غرب از قدرت فرهنگی ایران میهراسد. اگر این جمله مورد قبول ایشان است، این قدرت فرهنگی طبق تعاریف بین المللی (کمیت و کیفیت فیلم، موسیقی، تئاتر و...) است یا به دلیل اتصال فرهنگ به آرمانهای انقلاب است؟
* این یادداشت به عنوان سرمقاله بنگاه رسانهای نکات پرس منتشر شده است.
روزهایی بر کشور میگذرد که سیاست خارجی به یکی از مباحث روزمره مردم تبدیل شده است. رئیس دولت کنونی، سیاست خارجی را کلید حل مشکلات کشور میداند و وزیر امور خارجه یکی از فعالترین وزرای کابینه است. در این روزها به نظر میرسد که نیاز داریم کمی عمیقتر به این مباحث نگاه کنیم. اینکه تعریف سیاست خارجی چیست، اهداف آن کدام است و ما طبق قانون اساسی که میثاق همه ملت است به سیاست خارجی باید چگونه نگاه کنیم؟ دولتهای پس از انقلاب چقدر طبق سیاست خارجی عرف بینالملل پیش رفتند و چقدر در جهت اجرای اهداف مندرج در قانون اساسی گام برداشتند؟ سعی کردهایم در این مقاله، به صورت مختصر و مفید به این مباحث بپردازیم.
سیاست خارجی چیست؟
دولتها از زمانهای قدیم با یکدیگر روابط گوناگون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی داشتهاند و امروزه شبکه روابط بینالملل بسیار گستردهتر و پیچیدهتر شده است. میتوان گفت روابط بینالملل شامل اعزام و پذیرش نمایندگان سیاسی، روابط تجاری بین شرکتها و دولتها، برگزاری کنفرانسهای بینالمللی، مبادلات فرهنگی و حتی مسابقات ورزشی در سطح بینالمللی میشود. اما سیاست خارجی را باید از روابط بینالملل جدا کرد. روابط بینالملل شامل روابط بین حکومتها، گروهها، افراد و شرکتهای فراملی و چندملیتی میشود اما سیاست خارجی فقط آ ندسته از روابط است که ابتکار آن با حکومتها بوده و از طرف آنان اجرا شود. به عبارت دیگر
«سیاست خارجی مجموعه خط مشیها، تدابیر، روشها و انتخاب مواضعی است که یک دولت در برخورد با امور و مسایل خارجی در چارچوب اهداف کلی حاکم بر نظام سیاسی اعمال مینماید.» بنابر تعریف فوق سیاست خارجی شامل 2 قسمت مجزا میباشد:
- اهداف ملی که هر کشوری در صحنه بینالملل تعقیب و درصدد تحصیل آنها میباشد.
- سیاستها و روشهایی که برای رسیدن به اهداف مزبور اتخاذ و اعمال میگردد.
اهداف سیاست خارجی در عرف بین الملل را به طور خلاصه میتوان بهصورت زیر بیان کرد:
1. حفظ تمامیت ارضی و حاکمیت ملی. 2. رفاه ملی. 3. امنیت ملی. 4. حفظ اعتبار ملی. 5. منافع ملی. 6. کسب قدرت.
در فرآیند سیاستگذاری خارجی، افراد و نهادها، سازمانها و دستگاههای گوناگونی دخالت دارند و هر یک تحت شرایط خاصی و در نظامهای سیاسی مختلف دارای نقشهای متفاوتی هستند. مهمترین نهادهایی که در فرآیند سیاستگذاری خارجی دولتها به طور عام در همه جای دنیا دخالت دارند عبارتند از:
1. قوه مجریه. 2. قوه مقننه. 3. گروههای دارای نفوذ و احزاب سیاسی. 4. دین و رهبران دینی. 5. افکار عمومی. 6. نهادهای نظامی. 7. دانشمندان و نخبهها. 8. سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی. 9. بنگاهها و شرکتهای فراملی. 10. سازمانهای بینالمللی.
* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 31 هفته نامه سرخط منتشر شده است.
پس از انتخابات 24 خرداد امسال و روی کار آمدن «دولت تدبیر و امید»، مردمی که حماسه سیاسی را آفریده بودند، منتظر اقدامات دولت برای عملی شدن وعدههایش بودند؛ اقداماتی که دولت به تنهایی موظف است آنها را انجام دهد و یا اقداماتی که باید در کنار سایر قوا و نهادها و حتی با کمک عموم مردم انجام دهد و وعدههایی که از 100 روزه شروع میشود تا وعدههای زیرساختی.
مشکلات اقتصادی مردم در سال گذشته و سال جاری، امر پنهانی نبود. تقریبا هم افکار عمومی، هم دولت وقت و هم جریانهای مختلف سیاسی متفقالقول بر وجود این مشکلات بودند اما هر کدام دلیلی برای این مشکلات بیان میکردند؛ از بیتدبیری و سوءمدیریت دولت دهم –که اتفاقا بیشترین طرفدار را در میان سایر نظریهها داشت- تا تحریم و کارشکنی.
به هر حال باید دلیل درست شناسایی شود تا بتوان چارهای جست. نامزد پیروز انتخابات ریاست جمهوری و البته سیاسیون همفکر او، اغلب مشکلات را ناشی از بیتدبیری و سوءمدیریت دولت دهم میدانستند و تحریم ناجوانمردانه غرب را نیز ناشی از بیتدبیری در سیاست خارجی بیان میکردند. در همین راستا احتمالا برنامهریزیهایی انجام شده و البته اجرا خواهد شد.
مجال سخن در اینجا باعث میشود که نتوان از زوایای مختلف به این مهم پرداخت و طبیعی است که یک زاویه خاص در این نوشتار مدنظر است. دکتر روحانی اعلام کردهاند که «یک پیام مهم 24 خرداد، تجدیدنظر در سیاست خارجی بود، البته نه به معنای تغییر در اصول و مبانی، بلکه تغییر در شیوه عملکرد.» (26/5/1392) سخن این است که میان «مبانی» و «عملکرد» یک نکته مهم دیگر وجود دارد و آن «رویکرد» است. دولت تدبیر و امید باید مشخص کند که آیا رویکرد این دولت «نگاه به خارج» است یا به «نگاه به چشمه جوشان داخل»؟ هر چند که برخی جملات رئیس جمهور مانند «من کلید حل مشکلاتمان را در این مقطع در دست سیاست خارجی میدانم.» (26/5/1392) تلویحا نگاه به خارج را به عنوان رویکرد تقویت میکنند اما از آنجا که نگارنده قصد ندارد به قول رئیس جمهور در نقد، «سخنان نیشدار» مطرح کند، از قضاوت عجولانه میپرهیزد.
نکته اینجا است که در صورتی که نگاه به خارج برای حل مشکلات باشد، دوست و دشمن سیاسی خارج از کشور ما به نیاز و احتیاج ما پی میبرد و ممکن است در پی امتیازاتی باشد اما اگر نگاه ما به چشمه جوشان داخلی خودمان باشد، آنوقت است که حتی مشکلات ناشی از تحریم قابل حل است، همانطور که در گذشته نیز مشاهده کردهایم.
رهبر معظم انقلاب نیز بارها فرمودهاند که دشمن وقتی دست از طمعورزی به کشور برمیدارد که کشور به وسیله چشمه جوشان درونی، به «اقتدار علمی» دست پیدا کند و شاید بیسبب نیست که ایشان در اولین دیدار با دولت جدید فرمودند: «اقتصاد و علم، این دو به نظر من چیزهایى است که امروز باید در ردیف اوّل اولویّتهاى ما قرار بگیرد.» (6/6/1392)