به همین زودی شب قدر هم رسید. نیمه شعبان که مکه بودم نتونستم از امام زمان (عج) بنویسم، با خودم گفتم امروز یه شعر از زبان حضرت بنویسم و به دوستان خوبم بگم که شب قدر شیعه باید متفاوت با شب قدر وهابیها باشه که نیمه شعبان غربت آن حضرت در کنار خانه خدا کاملا مشهود بود. امشب نزاریم امام زمان (عج) در دل ما هم غریب باشه!
بَه چه خوش گفته رسول کردگار افضل الاعمال باشد انتظار
انتظاری که نبی فرموده چیست منتظر در منظر آن یار کیست؟
منتظِر باید به راه منتظَر بگذرد از هستی و از جان و سر
گر بیاید آن امام با وفا در همین تهرانِ ما پرسد ز ما
کو نشان شیعگی شهرتان؟ تا نمایم من دعایی بهرتان
خویش را در مهلکه انداختید که امام خویش را نشناختید
گوییا درس جدیدی خواندهاید غافل از رسم شهیدان ماندهاید
زود آدمهای دنیایی شدید با گناه خود پذیرایی شدید
رفت از یاد شما آن روزها گریهها و نالهها و سوزها
دوری از راه سعادت میکنید غفلت از شوق شهادت میکنید
یک نفر بیجرم و بیتقصیر نیست این کدورتها که بیتاثیر نیست
عفت و شرم و حیا، ایمان چه شد؟ غیرت ناموسی مردان چه شد؟
نانِ شبهه لقمهی مردم شده چادر زنهای شیعه گم شده
کو حجاب فاطمی بانوان؟ کو مرام خالص نسل جوان؟
نیست از هجرم دلی غرق ملال بس که کردید هر حرامی را حلال
نیست یک خانه نجیب و بیگناه تا شبی آنجا بگیرم من پناه
من امامم سرپناه من کجاست؟ هیئتیها جایگاه من کجاست؟
وای در هیئت اگر غفلت کنید از زنا بدتر اگر غیبت کنید
عمرتان صرف سخن چینی گذشت در لباس دین به بیدینی گذشت
من چراغ و ریسه میخواهم چه کار؟ شیعه میخواهم که باشد پای کار
شیعهی خالص به دنبال من است دائما فکر من و آل من است
منتظر باشید تا آیم ز راه بیپناهان را دهم آخر پناه
من دعا گوی شما هستم ولی از شما خواهم گدایی از علی
راه جدم مرتضی راه من است هر که در این راه باشد ایمن است
* این شعر توسط حاج منصور ارضی خوانده شده است.