تجربه نگاری: قدردانی از بزرگان
روزهای اولی بود که مسئولیت #انتشارات علمی و فرهنگی را پذیرفته بودم. متأسفانه از سمت فردی که حدود شش ماه سرپرستی انتشارات را به عهده داشت، هیچ چیزی تحویل نشده بود؛ نه گزارشی وجود داشت و نه سامانهای تحویل شد و نه احتمالا ساماندهی و مدیریتی در طی آن ماهها اتفاق افتاده بود.
زمینه به شدت برای #شایعات فراهم بود، چرا که هیچ سند مکتوبی در اختیار قرار نگرفته بود. باید بین گفتهها و شنیدهها از زوایای گوناگون توسط افراد مختلف، واقعیت را کشف میکردم.
یکی از نقل قولهای متواتر این بود که برخی از نویسندگان و مترجمان بزرگ، خواهان فسخ قرارداد با انتشارات هستند و دلیل آن تغییرات پی در پی مدیریتی است و احساس بیثباتی است.
استاد #شفیعی_کدکنی یکی از آن بزرگان بودند که #کتاب #گزیده_غزلیات_شمس ایشان از اواخر دهه چهل شمسی در انتشارات چاپ شده و بارها تجدید چاپ شده است.
یک روز، جناب آقای پژوم که در آن زمان مسئولیت فروشگاه گلفام را برعهده داشتند، خبر دادند که استاد شفیعی کدکنی قرار است سری به #موقوفات_ایرج_افشار بزند و فرصت دیدار از طریق پدر ایشان، مهیا است.
از این اتفاق استقبال کردم و خدمت ایشان رسیدم تا ایشان را از فسخ قرارداد منصرف کنم.
در همان ابتدای دیدار، قبل از آنکه از طرف من خواستهای مطرح شود، بزرگوارانه چند سوال پرسیدند و با پیدا کردن مشترکاتی مانند #دانشگاه_تهران، گفتند: تا وقتی شما هستید، قراردادم را فسخ نمیکنم.
#تجربه_نگاری:
گاهی اوقات بدون هزینه زیاد و با توجه و ایجاد این حس در بزرگان که قدر شما دانسته میشود و همه تلاشمان را برای انجام امور بهکار خواهیم گرفت، میتوان سرمایهای را حفظ کرد. آنها انقدر بزرگوار هستند که حتی نیاز به بیان خواهش از سمت ما وجود ندارد و خودشان بهتر از ما حواسشان به سرمایههای ملی مانند انتشارات علمی و فرهنگی است و هیچوقت منافع شخصی خودشان را به منافع ملی ترجیح نمیدهند.