سریال پدر با همه فراز و نشیبها و ایرادات محتوایی در جهتگیریها و در اتفاقات، توانسته است مخاطبان زیادی را پای تلویزیون بنشاند. دیشب هنگام شروع سریال تذکر داده شد که این قسمت حاوی صحنههای غمگین است تا کسانی که تمایل ندارند نبینند.
پدر در قبرستان به خدا شکوه میکرد که چرا مرا با داغ فرزند امتحان کردی؟ با پول و مال و جان امتحان میکردی. پدر در دل شب به خدا گلایه میکرد که چه کنم و چه کنم و ...؟
حتما کسانی که فرزند دارند میتوانند کمی با پدری که داغ فرزند دیده است همدردی کنند اما تصور و خیال کجا و داغ کجا؟
به این فکر میکردم که چقدر دل و روح بزرگی دارند پدران و مادران شهدای ما که خودشان با دست خودشان فرزندشان را به آغوش شهادت میفرستند. قدرشان را بدانیم و آنها را تاج سر خود کنیم. به آنها که زخم زبان میزنند باید گفت که با زخم زبان زدن فقط خودت را کوچک میکنی، آنها داغ فرزند را با توکل به خدا صبوری میکنند، زخم زبان که کاری نمیکند.
منم یه مادرم، پسرمو دوسش دارم
ولی جوانمو به دست بیبی میسپرم
بیبی قبول کنه بشه مدافع حرم
چند روزی که گذشت و به دلیل نگارش پروپوزال رساله دکتری فرصت به روز رسانی وبلاگ فراهم نشد اتفاقات مهمی افتاد.
- حضور ترامپ در عربستان سعودی و جلسه با چندین کشور اسلامی و متهم کردن ایران در موارد مختلف. اتفاقی که جهل حاکمان سعودی را بیش از گذشته نمایان کرد. دولت سعودی که در دشمنی با آنها اکثریت کشور ما متفق القول هستند، هر چند که دلایلمان با هم متفاوت باشد که به این مهم نیز باید توجه کنیم.
- شاید یکی از نتایج این حضور تعرض به شیخ عیسی قاسم در بحرین بود. اتفاقی که قیام مردم بحرین را وارد فاز جدیدی از مبارزه کرد. اتفاقاتی که هر چند در رسانهها و به ویژه رسانههای اجتماعی کشور ما کمتر بازتاب داشته باشد اما امیدوارم به زودی به نتیجه قطعی خود برسد که سنت خدا از بین رفتن باطل است.
- فروش گاز به ترکیه به قیمت تقریبا مفت که در رسانهها مواضع موافق و مخالف زیادی داشت. هر کدام از طرفین دلایلی مطرح میکنند که هیچ ربطی به دلایل طرف دیگر ندارد! و آخر مشخص نشد واقعا این جریمه به دلیل گران فروختن گاز در سالها قبل بوده یا به دلیل کرسنت؟!
- تغییرات در بالاترین سطح در دانشگاه آزاد که باید صبوری کرد و نتیجه اقدامات را دید. اقداماتی که اگر به بهتر شدن اوضاع کمک نکند، شاید به بدتر شدن آن یاری برساند!
- اختلافات بر سر سند 2030 و نحوه توافق یا امضای آن خبر دیگری بود که این روزها بر زبان همه بود. یک طرف ایرادات را میگوید و طرف دیگر معتقد است که در چارچوب فرهنگ خودمان آن را اجرا میکنیم. کسی نمیگوید که ساز و کار قانونی و تصویب آن در کشور چگونه بود و اگه ایرادی داشته آیا برای حل این ایراد هم کسی فکر میکند تا دیگر چیزی بدون خبر تصویب نشود؟
- اظهارات رییس قوه قضاییه در مورد حصر و پاسخ سخنگوی دولت خبر دیگری بود که باید دید در آینده کدام طرف چه کاری انجام میدهد. آیا دولت از این مسئله فقط به دنبال بهره برداری سیاسی است یا موقع اقدام و عمل فرا رسیده؟ واکنش قوه قضاییه چه خواهد بود؟ باید منتظر ماند.
- حضور احمدی نژاد در مزار شهدا و اعتراض خانواده شهدای حرم اتفاق دیگری بود که مورد توجه رسانههای اصولگرا قرار گرفت و حتی خبرگزاریهایی که سالها احمدی نژاد را بایکوت کرده بودند و به جز خبر توصیه رهبری به عدم شرکت در انتخابات، حتی خبر ثبت نام او برای ریاست جمهوری را هم از سر اجبار منتشر کرده بودند به یکباره بایکوت رو کنار گذاشتند و فیلمهایی از این اعتراض منتشر کردند. اتفاقی که لااقل اگر برای رسانه جهتدار بد نباشد، برای خبرگزاری که باید بیطرف باشد اصلا خوب نیست. سردبیر چنین خبرگزاریهایی باید یک بار از خود بپرسند که آیا در این سالها احمدی نژاد فقط همین یک بار میان مردم رفت؟ آیا دفعههای قبل هم مورد اعتراض مردم قرار میگرفت یا فقط این یک بار او را دیدهاند و بارها ابراز محبت مردم را ندیدهاند؟
----------------------------------------------------
پ.ن: یک آفت در جامعه ما رو به رشد است: وزنکشی رسانهای. گاهی اوقات به جای اینکه حق را از باطل تمیز دهیم، بر حق پافشاری کنیم و با استدلال و تبیین به حل مسائل بپردازیم، همه چیز را در عملیات روانی و فشار رسانهای و وزن کشی آن میدانیم. گویا اگر به شیوههای مرسوم خبرپراکنی کنیم به مقصود میرسیم! به نظر میرسد به جای اینکه وزنمان را در رسانهها بالا ببریم باید خودمان را به حق نزدیک کنیم که این راه سعادت است.
دهها شب است که من و بخش زیادی از مردم ایران مشغول تماشای سریال کیمیا هستیم. سریالی که با همه خوبیهایش، کاستیهایی نیز دارد.
یکی از این کاستیها این است که در این سریال، دفاع از وطن خیلی پررنگتر از دفاع از اسلام مطرح میشود. این مفهوم حتی در چند قسمت گذشته به صورت دیالوگ مستقیم درآمد و در قسمتی که شب گذشته پخش شد به اوج خود رسید. نمیتوان قضاوت کرد که چند درصد از رزمندگان دفاع مقدس به دلیل دفاع از وطن و چند درصد به دلیل دفاع از اعتقادات یا هر دلیل دیگری به جنگ رفتند -که البته دفاع از وطن هم مقدس است- اما به هر حال پررنگ کردن دفاع از وطن بدون مطرح کردن حرفی از اسلام یکی از کاستیها است. البته که خیلی اهل زدن حرف سلبی نیستم و به جد معتقدم اگر کسی این نظر را دارد، خودش زحمت بکشد و چنین فیلمی بسازد؛ اما سخن اصلی اینجاست که بعد از 27 سال از جنگ تحمیلی اتفاق بزرگی در حال رخ دادن است و آن هم شهدای مدافع حرم هستند.
به نظرتان اگر چند سال دیگر کسی از شهدای مدافع حرم فیلم بسازد میتواند در اعتقاد راسخ اینان به اسلام چیزی را مخلوط نماید؟ جوانانی که دیده شده است با وجود فرزند خردسال از کشور خود به سوی جهاد فی سبیل الله هجرت کردهاند... که سید شهیدان اهل قلم گفت:
این جوانان نسل تازهای هستند که در کره زمین ظهور کرده است و وظیفه دگرگون کردن عالم را پروردگار متعال بر گرده اینان گذاشته است. عصر بعثت دوباره انسان آغاز شده است و اینان پیامآوران این عصرند و پیام آنان همان کلامی است که با روح الامین بر قلب مبارک رسول الله تجلی یافته و از آنجا بر زبان مبارکش جاری شده است. چگونه است که پروردگار در طول همه این اعصار، اینان را برای امانتداری خویش برگزیده است؟