* این یادداشت به عنوان سرمقاله بنگاه رسانهای نکات پرس منتشر شده است.
روزهایی بر کشور میگذرد که سیاست خارجی به یکی از مباحث روزمره مردم تبدیل شده است. رئیس دولت کنونی، سیاست خارجی را کلید حل مشکلات کشور میداند و وزیر امور خارجه یکی از فعالترین وزرای کابینه است. در این روزها به نظر میرسد که نیاز داریم کمی عمیقتر به این مباحث نگاه کنیم. اینکه تعریف سیاست خارجی چیست، اهداف آن کدام است و ما طبق قانون اساسی که میثاق همه ملت است به سیاست خارجی باید چگونه نگاه کنیم؟ دولتهای پس از انقلاب چقدر طبق سیاست خارجی عرف بینالملل پیش رفتند و چقدر در جهت اجرای اهداف مندرج در قانون اساسی گام برداشتند؟ سعی کردهایم در این مقاله، به صورت مختصر و مفید به این مباحث بپردازیم.
سیاست خارجی چیست؟
دولتها از زمانهای قدیم با یکدیگر روابط گوناگون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی داشتهاند و امروزه شبکه روابط بینالملل بسیار گستردهتر و پیچیدهتر شده است. میتوان گفت روابط بینالملل شامل اعزام و پذیرش نمایندگان سیاسی، روابط تجاری بین شرکتها و دولتها، برگزاری کنفرانسهای بینالمللی، مبادلات فرهنگی و حتی مسابقات ورزشی در سطح بینالمللی میشود. اما سیاست خارجی را باید از روابط بینالملل جدا کرد. روابط بینالملل شامل روابط بین حکومتها، گروهها، افراد و شرکتهای فراملی و چندملیتی میشود اما سیاست خارجی فقط آ ندسته از روابط است که ابتکار آن با حکومتها بوده و از طرف آنان اجرا شود. به عبارت دیگر
«سیاست خارجی مجموعه خط مشیها، تدابیر، روشها و انتخاب مواضعی است که یک دولت در برخورد با امور و مسایل خارجی در چارچوب اهداف کلی حاکم بر نظام سیاسی اعمال مینماید.» بنابر تعریف فوق سیاست خارجی شامل 2 قسمت مجزا میباشد:
- اهداف ملی که هر کشوری در صحنه بینالملل تعقیب و درصدد تحصیل آنها میباشد.
- سیاستها و روشهایی که برای رسیدن به اهداف مزبور اتخاذ و اعمال میگردد.
اهداف سیاست خارجی در عرف بین الملل را به طور خلاصه میتوان بهصورت زیر بیان کرد:
1. حفظ تمامیت ارضی و حاکمیت ملی. 2. رفاه ملی. 3. امنیت ملی. 4. حفظ اعتبار ملی. 5. منافع ملی. 6. کسب قدرت.
در فرآیند سیاستگذاری خارجی، افراد و نهادها، سازمانها و دستگاههای گوناگونی دخالت دارند و هر یک تحت شرایط خاصی و در نظامهای سیاسی مختلف دارای نقشهای متفاوتی هستند. مهمترین نهادهایی که در فرآیند سیاستگذاری خارجی دولتها به طور عام در همه جای دنیا دخالت دارند عبارتند از:
1. قوه مجریه. 2. قوه مقننه. 3. گروههای دارای نفوذ و احزاب سیاسی. 4. دین و رهبران دینی. 5. افکار عمومی. 6. نهادهای نظامی. 7. دانشمندان و نخبهها. 8. سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی. 9. بنگاهها و شرکتهای فراملی. 10. سازمانهای بینالمللی.
* این یادداشت به عنوان سرمقاله بنگاه رسانهای نکات پرس منتشر شده است.
بعدازظهر 12 مرداد 1392، رهبر معظم انقلاب رأی مردم به حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور را تنفیذ نمودند. به این ترتیب هشت سال خدمتگزاری دولتی که به کار و تلاش شبانه روزی شناخته میشود، به پایان میرسد و محمود احمدینژاد با تمام نقاط قوت و ضعفش، با عنوان «رئیس جمهور سابق» خطاب خواهد شد. هر چند که خودش در مزاحی معنادار لفظ «سابق» را با «پیشتاز» بودن ترجمه کرد.
به راستی که در روزهای وداع با دوران ریاست جمهوری او -به تبعیت از رهبر معظم انقلاب- باید بیشتر به نکات مثبت و قوت وی و دولتش پرداخت. اگر بخواهیم ویژگیهای مثبت ایشان را نام ببریم، اولین ویژگی عشق عمیق به امام زمان (عج) و باور به مدیریت عالم از سوی اوست. باوری که گاه در دولت نهم از سوی مخالفان نظام و گاه در دولت دهم از سوی برخی طرفداران نظام به تمسخر گرفته شد اما او ثابت قدم بر این باور خود پایدار ماند و تا آخرین سخنان خود با مردم آن را تکرار و اهمیت آن را گوشزد کرد. گویی که استفاده از قدرت در حکومت بدون توجه و اعتنا به صاحب اصلی حکومت، غصب آن است که در واقع معنی ولایت فقیه هم همین است.
ویژگی پررنگ بعدی او اعتماد و باور به مردم و قدرت مردم بود. نگارنده به خاطر دارد که در تبلیغات انتخاباتی سال 1384 شهردار وقت تهران، با صدای رسا اعلام کرد که «اگر رئیس جمهور شوم هم بدون کمک مردم نمیتوانم کاری کنم؛ این مردم هستند که باید اجرا کنند، نظارت کنند و اصلاح نمایند.» و همگان دیدند که با قدرت اعتماد به مردم کارهایی در این هشت سال انجام شد که دولتهای قبلی از زیر بار مسئولیت آن شانه خالی میکردند و به یک آرزو برای دلسوزان کشور تبدیل شده بود: سهمیه بندی بنزین، هدفمندی یارانهها، اجرایی شدن اصل 44، سهام عدالت، مسکن مهر و ... گویی مردمی بودن و از جنس مردم بودن، اعتماد او به ملت را ساخته بود. او همیشه به نوکری مردم افتخار کرد و همواره به سخنان آنان گوش داد و بر حق آنان پافشاری کرد؛ همانطور که در تبلیغات انتخاباتی سال 1384 گفته بود: «اگر پافشاری بر حق مردم، رادیکالیسم است، من به آن افتخار میکنم و اگر دزدی، چپاول و رانتخواری اسمش میانهروی و اعتدال است، من از آن بیزارم.»
ویژگی بعدی ایشان سختکوشی و خستگینشناسی اوست. از دقایق ابتدایی ریاست جمهوری تا آخرین لحظات، کوشید تا به قول خودش قدر ثانیه به ثانیه فرصت خدمتگزاری را بداند و اینگونه بود که توانست در روزهای پایانی اعلام کند که حاضرم عملکرد دولتم را در هر بخشی با عملکرد دولتهای پیشین مقایسه نمایم.
شجاعت در برابر دشمنان دین و مردم، ویژگی بعدی اوست که باعث شد با افتخار شعارهای انقلاب را در طی 8 سال خادمیت مردم زنده نماید و قطار انقلاب را به ریل اصلی خود برگرداند. یادمان نرفته است شعارهای سال 1384 مدعیان امروز ولایتمداری را.
یکی دیگر از ویژگیهای مثبت ایشان، صبر و سعه صدر است که در میان هشت سال تهمت، توهین و تخریب ناجوانمردانه به وضوح نمایان شد. پاکدستی، ترجیح منافع مردم بر منافع شخصی و جناحی، تمرکز ویژه بر عدالت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، استکبارستیزی، هوشمندی در مقابله با دشمنان ملت، ساده زیستی از دیگر ویژگیهای منتخب هشت سال سپری شده ملت است که به سادگی نمیتوان از آن عبور کرد.
از آنجا که توقع مردم و رهبر انقلاب نیز این است که هر رئیس جمهور نقاط قوت رئیس جمهور قبل از خود را دارا باشد، به عنوان یک نفر از مردم توقع دارم که اگر حسن روحانی احساس میکند هر کدام از ویژگیهای ذکر شده را دارا نیست، در خود بوجود آورد. او قرار است دولت تدبیر و امید را اداره کند و مردم به رفع مشکلات خود امید بستهاند. امید دارند که او همانطور که خود در مراسم تنفیذ از خدا خواست «خادم» خوبی برای ملت باشد.
* این یادداشت به عنوان سرمقاله بنگاه رسانهای نکات پرس منتشر شده است.
نام غلامعلی حداد عادل را در دوران راهنمایی از میان کتابهای درسی شنیدم. «فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی» و شعرهای بامسمای او در آن دوران، چهره یک ادیب را از شخصیت ایشان در ذهن من ساخته بود. دوران دبیرستان من مقارن بود با سالهای مجلس ششم؛ آن روزها به اقتضای سن و مسائل دیگر خیلی پیگیر جزییات اخبار، آن هم از نوع سیاسی نبودم. اما هنگامه انتخابات مجلس هفتم، صحنههای هو شدن حداد عادل در مجلس ششم به دلیل پا فشاری بر آرمانهای انقلاب اسلامی مردم ایران را دیدم. پس از آن حداد عادل به عنوان ریاست مجلس هفتم انتخاب شد و تا به امروز همیشه به عنوان یکی از تأثیرگذاران سیاسی نقشآفرینی میکند. شخصی که با حفظ چهره فرهنگی خود، سیاست را نیز عین دیانت خود دیده است و با ولایتمداری و تقوا در حد توان خود در صحنه سیاست نیز حضور دارد.
امروز نکوداشت حداد عادل به عنوان «مرد تقوا و تدبیر» برگزار شد. جدای از شخصیت خاکی و متقی حداد عادل که با تواضع هیچ کدام از سه واژه «مرد»، «تقوا» و «تدبیر» را متناسب با خودش نمیدانست، نکتهای دیگر در این همایش توجه مرا جلب کرد و آن نوع برگزار شدن این مراسم بود. مراسمی که قطعا همانطور که شخص حداد عادل به آن اشاره کرد، دخالتی در آن نداشته و راضی به آن نبوده است و نه به خاطر خودش که به خاطر تجلیل از راه و بینش امام (ره) به آن قدم گذاشته است.
این مراسم برخلاف چهرهای که از حداد عادل میشناسیم، بوی مردمی نداشت. انتخاب یکی از روزهای ماه مبارک رمضان، به ذهن متبادر میکرد که عدم پذیرایی یکی از نمادهای مردمی برگزار شدن این همایش باشد؛ اما دعوت از چهرههای سیاسی و رسانهای از روزهای قبل، اختصاص دادن تریبون به آنها، تبلیغات گسترده و از همه مهمتر حال و هوای مراسم این را به وضوح تداعی میکرد که این مراسم خیلی هم مردمی نیست. درست است که بانی اصلی این کار رسانههای اصولگرا و دانشجویان معرفی شده بودند اما کسی به نمایندگی از دانشجویان حق صحبت از تریبون را نداشت! احترام به بزرگترها و ریشسفیدها قطعا واجب است ولی به نظر میرسد خوب بود به نمایندگی از دانشجویانی که لااقل در تبلیغات مراسم از آنها اسم برده شده بود، کسی سخن میراند. صحبت کردن بسیاری از بزرگانی که در این مراسم حضور داشتند، نشان داد که برخی از بزرگان از حداد عادل درس از خودگذشتگی را نیاموختهاند و علاقهمند هستند که در هر همایشی که حضور دارند، صحبت نمایند!
مقایسه کنید نوع برگزاری این مراسم را با برگزاری همایش تجلیل از خادم جمهور که در سوم تیر ماه برگزار شد. برخلاف چهرههای حاضر در مراسم امروز، آن روز از همه اقشار و همه سن حضور داشتند؛ بر خلاف امروز، با وجود اینکه بزرگان بسیاری در آن روز حاضر بودند اما وقت صحبت به دو جوان و یک مسئول داده شد! برخلاف امروز که تبلیغات گسترده در سایتها و بیلبوردهای خیابانی آن را پوشش میداد، آن روز خبری از اینها نبود. گویا همایش تجلیل از خادم جمهور، باید در شأن خادم باشد و غیردولتی!