از ظهر روز سه شنبه ۲۶ تیر ماه تا جمعه ظهر دسترسی به پنل مدیریتی وبلاگ من به خاطر خطایی در سرور داخلی بلاگ بیان قطع شده بود. صفحه اصلی وبلاگ هم بالا نمیآمد، اما صفحات داخلی آن بدون ایراد کار میکرد.
بعدازظهر سه شنبه نگران از تجربه تلخی که کاربران از بلاگفا دارند، فکر میکردم کل وبلاگم از دسترس خارج شده است و شاید اطلاعات پریده باشد. در بخش «تماس با بیان» هم پیام گذاشتم اما احتمالا میدانید که «بیان» خیلی دیر پاسخگو است نسبت به اینگونه پیامها و بعضا دو هفته یا بیشتر هم طول میکشد.
شب که فهمیدم صفحات داخلی کار میکند، کمی خیالم راحت شد که اطلاعات از بین نرفته است. چهارشنبه صبح شماره تلفن پاسخگویی بیان را از یکی از دوستان گرفتم و با بیان تماس گرفتم. شاید بدرد شما هم بخورد: ۶۱۵۳-۰۲۱
متاسفانه با اینکه خطای خاصی نبود اما حدود ۷۲ ساعت طول کشید تا این وبلاگ بازگشت و دسترسی من به پنل مدیریتی باز شد.
حتما همه ما کاربران بیان، قبلا از سایر سرویس دهندههای وبلاگ ایرانی استفاده کردهایم و متفق القول هستیم که بلاگ بیان بهترین سرویس ایرانی است و به دلیل حمایت از سرویسهای وطنی بلاگ بیان را به امثال بلاگر یا وردپرس ترجیح دادهایم؛ اما این نافی حق مطالبه ما از مسئولین بیان برای پاسخگویی سریعتر و شفافتر و البته پیشرفتهتر کردن امکانات بلاگ که چند سالی است با سرعت کمی انجام میشود نیست.
امیدواریم دوستان تلاششان را بیشتر کنند و اگر در این اوضاع بد اقتصادی، به دلیل مشکلات مالی بسیاری از امور توسعهای را متوقف کردهاند، به کاربرانشان اعتماد کنند و شفاف سازی نمایند. شاید کاربران ابراز آمادگی کردند که برای برخی امکانات، مانند امکانات اختیاری هزینه بپردازند و از نظر مدیریتی هم سرمایهگذاری به صرفه شود.
یک آشنا یک بازی وبلاگی یا یک چالش وبلاگی جدید راه انداخته که تصویری از میز کار خود را منتشر کنیم. ایشون لطف کردند و اظهار داشتند که میز کارهای متفاوتی میتواند وجود داشته باشد. من هم از این قاعده مستثنی نیستم و بیشتر از اینکه میز کارم چیزی شبیه به میز تحریر باشه، میز کارم نرم افزار وان نوت هست که هر جایی باشم میتونم ازش استفاده کنم، البته واندرلیست هم ابزار کمکی هست که کارها به موقع انجام بشه. اما برای اینکه چالش وبلاگی هم بینصیب نمونه، میز کار فیزیکی هم منتشر میکنم.
یک بازی وبلاگی دیگر را این بار وبلاگ خانه من راه انداخته است با عنوان «سه تا چیزی که خیلی دوستش داریم». از آنجایی که همیشه دوست داشتم در این نوع اقدامات وبلاگ نویسی شرکت کنم، در این مورد هم شرکت میکنم. از پیشنهاددهنده پرسیدم که فقط اشیا را باید معرفی کنیم یا انسانها و ماورا هم میتواند باشد؟ هر چند پاسخ ایشان این بود که انسان هم میتواند باشد اما از ماورا و انسانها و اماکن صرفنظر میکنم و فقط به اشیا میپردازم:
انگشتری که قبل از اولین سفر عمرهام در سال 87 از بازار کنار حرم حضرت عبدالعظیم خریدم تا همیشه از آن سفر یادگار داشته باشم و روی آن «یا کریم اهل بیت» حک شده است.
بعید میدونم کسی در این بازی وبلاگی، چنین موردی رو نام برده باشه، اما من باید بگم: وبلاگم
کتابخوان الکترونیک کیندل که دو ساله تقریبا همه جا همراهم هست و هر وقت مردهای رو زنده میکنه برام.
چند روزی میشود که از مرز یک میلیون بازدید از وبلاگم میگذرد. یک میلیون بازدیدی که نتیجه کمتر از 10 سال عمر این وبلاگ است.
وبلاگ قبلی من کمتر از 2 سال عمر کرد و انقدر به دست فراموشی سپرده شد که حتی یادم نمیآید حذفش کرده بودم یا نه. هر چند که به نظرم آن سرویس وبلاگ نویسی کلا از بین رفته است. سرویسی بود به نامی شبیه پارس که دامنه وبلاگ با اسلش بعد از دات کام قرار میگرفت.
اما این وبلاگ در طی کمتر از 10 سال، یک میلیون بازدید داشته است، یعنی به صورت میانگین حدودا سالی 100 هزار تا. بگذریم از فراز و نشیبها که زمانی فعالان فضای مجازی انقدرها نبودند که الان هستند، زمانی تب وبلاگنویسی در ایران داغ بود و خوانده میشدند و شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای موبایلی انقدر فراگیر نشده بودند، زمانی خوانندگان این وبلاگ آنقدرها هم زیاد نبودند و نمایشگر بازدید آن معمولا بیشتر از عدد 15 را نشان نمیداد، زمانی نظرات بیشتری زیر پستها بود و حالا کمتر، زمانی محتوای پستها به سویی بود و در طی زمان تغییراتی کرد و ... اما همه اینها را که کنار بگذاریم چند مورد مهم است که اتفاق افتاده است:
- یکی اینکه این وبلاگ هنوز به روز رسانی میشود. بسیاری از وبلاگها در دورهای پرمخاطب و تأثیرگذار بودهاند ولی دوامی نداشتهاند و به هر دلیلی یا حذف شدهاند یا شبیه موزهای که پستهای بعضا باارزش آنها هنوز جلب توجه میکند. سالهای سن آدمی که یکی یکی میگذرد و مشغلهها که بیشتر میشود، حفظ به روز رسانی مستمر سخت است اما شدنی.
- دوم اینکه هر چند پستهایی غیروبلاگی داشتهام و در برهههایی از زمان این پستها زیادتر از حد معمول هم بودهاند اما همیشه پستهای وبلاگی وجود داشتهاند و این وبلاگ، تبدیل نشده است به بازنشر مقالات و یادداشتهای مطبوعاتی و علمی.
- سوم اینکه ساختار وبلاگ را همیشه سعی کردهام حفظ کنم؛ برای همین هنوز پیوندهای پیشنهادی روزانه دارم (هر چند ممکن است هر روز به روزرسانی نشود)، هنوز برای وبلاگ دیگران نظر میدهم، هنوز نظرات مخاطبان برایم مهم است و ...
این موارد را مهمتر از یک میلیون بازدید میدانم، چون به نظرم «ساختن برای ماندن» میتواند درجه اثرگذاری را هم بالا ببرد. وبلاگ را برای نشر افکار شخصی بهتر از شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای موبایلی و ... میدانم. دلایلی از جمله سهولت دسترسی با جستجو، بایگانی، طبقه بندی موضوعی و ... یا حتی نسبت به کانالهای تلگرامی که اخیرا مد شده و وبلاگنویسان قدیمی هر کدام کانالی راه انداختهاند، مزیت «تعامل با مخاطب». دیدگاهم این است که امثال کانال و گروه و ... دورهای دارند که تمام میشوند، اما وبلاگ باقی میماند چون شاید بیراه نباشد اگر بگویم که وبلاگ یک «رسانه» است اما کانال تلگرام «یک ابزار توزیع». شاید به همین خاطر بود که طی این 10 سال، درسنامه «آشنایی با وبلاگ نویسی» را نوشتم، به کمک دوستان چهره برتر وبلاگی سال را انتخاب کردیم، داور چند جشنواره وبلاگ نویسی شدم و وبلاگ نویسی را تدریس کردم.
-----------------
بعد نوشت: حیفم آمد قسمت نقل قول وبلاگم را بیشتر معرفی نکنم. قسمت نقل قول این وبلاگ شامل جملات و بندهای زیبا از کتابهای مختلف است که در حال مطالعه آنها هستم که با کلیک روی تصویر «کتابخوان الکترونیک» میتوانید وارد آن شوید. پستهای این بخش برای مدت کوتاهی در صفحه اصلی وبلاگ نمایش داده میشوند و به محض اینکه پست جدیدی اضافه شود، دیگر فقط در صفحه نقل قول نمایش داده میشوند تا مطالب صفحه اصلی فقط نوشتههای خودم باشد. حتما این صفحه جذاب را ببینید.
------------------
پ.ن: ای کاش وبلاگمان را آن کسی که دلمان میخواهیم بخواند نیز بخواند!
وقتی دیدم که وبلاگنویسها دوباره فعال شدهاند و با یک «بازی حساب شده وبلاگی» هم بازی وبلاگی راه انداختهاند و هم این بازی وبلاگی -که در مورد وبلاگ است- منجر به فعالیت بیشتر وبلاگها میشود، خوشحال شدم.
وبلاگنویسان قدیمیتر، حس خاصی نسبت به وبلاگ دارند که در شبکههای اجتماعی و مسنجرهای موبایلی یافت نمیشود. وبلاگ با تمام اینها متفاوت است. به غیر از اینکه تولید محتوای وبلاگها طوری است که با لینک ثابت و بایگانی و قابلیت جستجو و ... در دسترستر و ماندگارتر است (چه برای نویسنده وبلاگ، چه دیگران)، و جدای از اینکه وبلاگها شخصیتر هستند و بیشتر نماینده شخصیت صاحب وبلاگ است، چیزی که مهم است این است که نوشتههای وبلاگی جدیتر از شبکههای اجتماعی و مسنجرهای موبایلی است و نوشتههای وبلاگی کمی با تفکر بیشتر همراه است. نشانه آن هم اینکه اکثر وبلاگنویسها در شبکههای اجتماعی و مسنجرهای موبایلی، محتوای بسیار بیشتری تولید میکنند و نوشتههای خاص خود را روی وبلاگشان منتشر میکنند.
همه اینها باعث شد که بدون اینکه از سوی شخص خاصی دعوت به بازی شوم، خودم به صورت خودجوش! خودم را دعوت به بازی کنم. شاید دوستان وبلاگ نویس من که این روزها مشغلههای گوناگون آنها را از این فضا دور کرده است نیز با دعوت من کمی فعالتر شوند و حتی برخی که به طور کل از وبلاگ نویسی دور افتادهاند، به این فضا برگردند.
اما تاریخ شخصی وبلاگ «پژوهشگر»
علاقه به نوشتن از کودکی در من وجود داشت تا جایی که یکی از شیرینترین تفریحات دوران دبستان من، تمرین نستعلیق بود! البته که این نوشتنِ با سرمشق با نویسندگی متفاوت است اما قلم به دست گرفتن را از آن زمان به خاطر دارم. یادم میآید که در سن 13 سالگی و در سال 1378 سردبیر دوهفته نامه پایگاه بسیج محلهمان بودم که خودم پیشنهاد تأسیس آن را داده بودم. پس از فراز و نشیبها و توقفهای گاه و بیگاه دنبال جایی بودم که بتوانم بیشتر بنویسم. از نوروز 84 با وبلاگ «آواز خاموش» شروع به وبلاگنویسی کردم که خاطرم نیست سرویسدهنده وبلاگ چه نامی داشت، چیزی شبیه پارسی وبلاگ! که البته با این پارسی وبلاگ فعلی زمین تا آسمان متفاوت بود.
بعد از سه سال فعالیت در آواز خاموش، در سال 86 تصمیم گرفتم به بلاگفا مهاجرت کنم و از آنجا که امکان انتقال آن مطالب و نظرات وجود نداشت، وبلاگ قبلی را از دست دادم. در بلاگفا با نام «بینش سبز» وبلاگ نویسی کردم (نام دو هفته نامهای که در گذشته سردبیر آن بودم). اگر درست بخاطرم مانده باشد تا سال 88 در بلاگفا بودم که به بلاگاسپات مهاجرت کردم اما این بار تمام مطالب و نظرات رو منتقل کردم. چند ماهی بیش نگذشته بود که دسترسی به بلاگاسپات به دلایل نامعلومی به همراه وردپرس محدود شد و صفحه پیوندها پرمخاطبتر! بالاجبار با خرید دامنه شخصی و استفاده از وردپرس، مطالب و نظرات را منتقل کردم. اما از بهمن ماه 1390 به بلاگ دات آی آر کوچ کردم و با ابزارهای مناسب مهاجرتی که داشت و امکاناتی خوبی که دارد، دوباره به یک سرویس دهنده وطنی برگشتم، هر چند که دامنه شخصی خود را حفظ کردم و مطالب را روی آن منتشر میکنم. از همان تاریخ بود که نام «پژوهشگر» را برای وبلاگم انتخاب کردم که سمت و سوی جدیدی به وبلاگ بدهم.
چند ماه پیش هم یک بخش جدید به نام نقل قول در وبلاگ ایجاد کردم تا زکات مطالعهام را با انتشار جملات زیبا از کتابهایی که در حال مطالعه آنها هستم، بدهم.
نه فقط به رسم بازیهای وبلاگی، که به دلیل اینکه دوستانم مانند گذشته فعالتر ظاهر شوند، دعوت میکنم از: مهدی قمصریان، حسن میثمی، حمید جیهانی، احمد نصیرایی، حسن قاسم زاده، مرتضی فرجیاننژاد.