در نظر گرفتن وحدت قوا در انتخابات
به این باید فکر بکنیم که از امسال #مجلس و #دولت تقریبا شروع دورههای یکسانی دارند و اگه دنبال #وحدت_قوا هستیم، باید رئیس جمهور متناسب انتخاب کنیم؟ یا اصلا جزو ملاکها نباید باشه؟
به این باید فکر بکنیم که از امسال #مجلس و #دولت تقریبا شروع دورههای یکسانی دارند و اگه دنبال #وحدت_قوا هستیم، باید رئیس جمهور متناسب انتخاب کنیم؟ یا اصلا جزو ملاکها نباید باشه؟
دلتنگ حرمت هستم؛ چند روزی است بیشتر از همیشه. قلبم تند میزند که دوباره بنشینم روبروی ناودان طلای خانهات و بنگرم چطور وقتی تو بخواهی حتی سنگ هم میتواند آرامشبخش باشد. دلم تنگ است و حسرت روزهایی را میخورم که آنجا بودم ولی چه بودنی که با نبودن مساوی بود.
دلتنگ حرمت هستم؛ چند روزی است بیشتر از همیشه. قلبم تند میزند که دوباره بایستم کنار مقام ابراهیم و بنگرم چگونه انسانهایی با ملیتهای مختلف، با سطح سواد گوناگون، با تمایزات ثروتی بعضا شدید، با رنگ پوستهای متفاوت در کنار هم به دور خانه تو میگردند.
دلم تنگ است؛ دلتنگ امامی که اگر از او اطاعت نشود، هیچ چیز ثمری ندارد. میبینیم در این دنیای پست، چگونه یک و نیم میلیارد مسلمان نظاره میکنند احوال کشمیر را، اوضاع فلسطین را، غم مردم بحرین را، ناامنی یمن را، جنگ ملل در سوریه را، انفجارهای عراق را و ... اما دم برنمیآورند. نه اینکه هیچ نمیگویند که بیشتر از غیرمسلمانان دغدغه دارند و میگویند و راهپیمایی میکنند. اما دم برآوردن اصلی آن است که این یک و نیم میلیارد مسلمان متحد شوند. دم برآوردن اصلی آن است که حاکمان ظالم خود را به زیر افکنند و در سایه اتحاد، ریشه ظلم را بر کنند؛ به خودباوری برسند که هر چند مستضعف نگاه داشته شدهاند اما میشود مانند ایرانیان مستقل باشند و صبور.
دلتنگ حرمت هستم؛ چند روزی است بیشتر از همیشه. قلبم تند میزند وقتی فکر میکنم این بار وقتی کنار رکن یمانی ایستادهام، خادم حرمین شریفین کسی باشد که عادلترین بنده اوست...
* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 36 روزنامه سرخط منتشر شده است.
حوادث تروریستی اخیر پاکستان که دست کم به شهادت 200 نفر و زخمی شدن 500 نفر منجر شده است، هشداری است که همه به فکر اتحاد جهان اسلام در مقابله با نظام سلطه باشیم. سکوت مدعیان غربگرای حقوق بشر که برای اعدام قاچاقچی و قاتل دل میسوزانند و بسنده کردن عده معدودی از آنان به محکوم کردن این ترورها از سویی و تکرار این حوادث در کشورهای مختلف اسلامی از سویی دیگر، زنگ هشدارباش جدی را به صدا درمیآورد. قطعا محکوم کردن این حوادث تنها کاری نیست که میتوان انجام داد که این کار ابتداییترین وظیفهای است که یک انسان آزاده در جهان دارد.
نظام سلطه به یقین در برنامهریزی، حمایت و اجرای اینگونه کشتارها نقش دارد و رضایتمندی آنان از نوع واکنش آنها قابل برداشت است؛ زیرا با فریب عدهای متحجر و تندرو، توانستهاند با کمترین هزینه و بیشترین سود، میان شیعه و سنی اختلاف بیفکنند، آنان را تضعیف نمایند و وقت و انرژی آنها را صرف مقابله با هم کنند و همچنین از همه مهمتر از ارتفاع موج بلند و سلطهشکن بیداری اسلامی بکاهند. اما از دشمن که انتظاری غیر از دشمنی نداریم، سؤالی که پیش میآید این است که وظیفه ما در این موارد چیست؟
نگارنده معتقد است اقشار مختلف امت اسلامی در این موضوعات وظایف گوناگونی دارند.
1. دولت پاکستان باید با برخورد قاطعانه با تروریستها نشان دهد به عنوان یک دولت برای حفظ امنیت جانی و روانی مردمش انجام وظیفه مینماید. شناسایی منشأ این اتفاقات، معرفی آن به مردم و برخورد با عاملان آن وظیفهای است بر عهده دولت پاکستان تا از احتمال تکرار اینگونه جنایات بکاهد.
2. علما و شخصیتهای دینی پاکستان باید با بسیج کردن ملت پاکستان از هر مذهبی و تقبیح اختلافات میان مسلمانان، آنان را به سوی وحدت رهنمون سازند و و انرژی ملت مسلمان را در مقابل نظام سلطه صرف کنند.
3. سایر مسلمانان از شخصیتهای دینی گرفته تا مسئولین و مردم نیز باید با احیای تواناییها و استعدادهای انسانی مانند فکر، علم و دانش و فرهنگ زمینه مساعدی برای امت اسلامی در همه زمانها فراهم کنند تا همگان بدانند که این مشکلات مصنوعی از سوی نظام سلطه تزریق شده است و مشکل اصلی ظلم و بیعدالتی است که از سوی نظام سلطه به جهان تحمیل میشود. نقش علما در این میان پررنگتر از سایرین است و آنان باید با گفتوگوهای میان مذاهب و حتی ادیان گوناگون، نظراتشان را به سوی حق نزدیکتر نمایند و از اختلافات بکاهند.
چکیده تمامی این راهکارها فقط یک نکته است و آن بیداری ملتها است. اگر همه ملتها بیدار شوند و با تقویت عزت، حاضر به غلبه بر دشمن درونی و دشمن بیرونی باشند، آنوقت نظام سلطهای وجود نخواهد داشت چه برسد به طراحیهای ددمنشانه آنان!
* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره چهارم روزنامه سرخط منتشر شده است.
درک مشکلات مردم از سوی دولتها همواره گامی مثبت برای پیشرفت کشورها و همدلی مردم و مسئولان بوده است. گام مثبتی که با پاسخگویی مسئولین به انتظارات بجای مردم تکمیل میشود. در کشور ما نیز طی چند ماه گذشته به دلایل مختلف، فشار معیشتی بر مردم وارد شده است. علما و مسئولین تقریبا با سرعت خوب، این مشکلات را درک کردند و در صدد رفع آن برآمدند.
در این میان نقش رسانهها به عنوان یکی از ناظران مردم در جامعه، نقش حساسی است که افراط و تفریط در آن میتواند وضعیت عموم مردم را به سمت خرابی پیش برد. رسانهها به عنوان نمایندگان مردم و نه نمایندگان دستهجات سیاسی باید «خواست عدالت و رفع فساد» را به عنوان یکی از اصول اساسی به رسمیت بشناسند و باور کنند که جمهوری اسلامی بدون «گفتمان عدالت» حرفی برای گفتن ندارد؛ اما همزمان باید توجه داشته باشند که این «روح پرسشگر» و «خواست» نباید طوری باشد که کارهای انجام شده زیر سوال رود. در واقع در نقد مسئولین -که بیان نقاط مثبت و ضعف در کنار هم است- باید خانگی عمل کنند و نه بیگانهوار و معترض!
از سوی دیگر نیز مسئولین باید «نقد» را یک فرصت برای روشن کردن ذهن مردم بدانند و با سعه صدر به رفع عیوب خود برآیند. بیان اشتباهات در حضور مردم و عذرخواهی از پیشگاه خداوند، بر خلاف تلقی برخی، از شأن کسی نخواهد کاست که این کار را از بزرگانی همچون امام (ره) و رهبری گرانقدر نیز دیدهایم.
سخنان جناب آقای دکتر حسینی، وزیر محترم اقتصاد در یکی از بخشهای خبری شب گذشته صدا و سیما، که با عذرخواهی از مردم بابت فشارهای اقتصادی وارده، درخواست کمک از همه مردم برای نظارت بیشتر کرد، یکی از اتفاقات خوشایندی است که در صورت تبدیل شدن به یک فرهنگ در میان مسئولین، قطعا همراهی بیشتر مردم را به دنبال خواهد داشت. مردمی که پس از چند ماه مشاهده اختلاف میان برخی از مسئولین، چند روزی است طعم شیرین وحدت مسئولین را میچشند و امید به آیندهای بستهاند که رهبرشان آن را روشن ترسیم کرده است. اختلافاتی که با توجه به فشارهای وارد بر مردم، مایه دلسردی مردم بود و وحدتی که امیدواریم با ادامه جلسات روزهای گذشته بیشتر و بیشتر شود.
روزنامه را میتوانید از اینجا دریافت نمایید.
قبلا راجع به وحدت مسئولین و حتی وحدت ملی و نقش رسانهها در آن پستهایی در وبلاگم با عناوین زیر نوشتهام:
- وحدت قوا
- وحدت مسئولین؛ علاج دردهای کشور
به نظر میرسد در این روزها که بعضا اختلاف بین سران قوا تشدید میشود و هر چند حتی خود سران قوا هم تأکید بر وحدت مسئولین میکنند ولی در عمل گاهی اوقات خلاف آن نمود پیدا میکند، توضیح چگونگی رفع این مشکل با توجه به شرایط کشور ضروریتر است.
درست است که در اینگونه روزها دنبال مقصر گشتن، راه حل نیست اما تا حدی میتواند باعث حل مشکل شود. به طور مثال در اختلافاتی که بین رئیس جمهور و رئیس مجلس در چند هفته اخیر برجسته شده است، دیروز رئیس مجلس در جمع دانشجویان دانشگاه علم و صنعت فرمودند که «پاسخ رئیس جمهور را به دلیل شرایط کشور ندادم.» (+) گویا تلقی ایشان این است که حافظه مردم بیشتر از 20 روز یاری نمیکند و نمیدانند چه کسی بود که در مصاحبه با خبرگزاری فارس با رابینهود خواندن مشی اقتصادی دولت و اذعان به بیتدبیری باعث تشدید اختلافات شدند و پس از پاسخ رئیس جمهور، حالا نقش دلسوز مردم را بازی میکنند!
از طرفی دیگر در اختلافی که بین رئیس جمهور و رئیس قوه قضاییه به وجود آمده است و دیروز با نامه سرگشاده احمدینژاد به نقطه اوج خود رسید (که البته باید منتظر بود و واکنش آیت الله لاریجانی را دید که ایشان سکوت میکنند و یا چه نوع پاسخی میدهند)، باید به این نکته توجه کنیم که چه کسی اختلاف را شروع کرد. رئیس جمهور بر طبق اختیار قانونی خود، قصد بازدید از زندان اوین میکند و پس از شنیدن سخن قوه قضاییه مبنی بر اینکه باید درخواست داده شود، درخواست میدهد ولی باز جواب منفی میشنود. شائبه سیاسی هر لحظه میان مردم عادی جامعه بیشتر میشود که مگر در زندان اوین چه خبر است که حتی به رئیس جمهور قانونی کشور اجازه ورود نمیدهند؟
نمیخواهم بگویم که با انتشار نامه احمدینژاد به صورت عام موافقم یا مخالف، میخواهم بگویم اگر مسئولین قوا واقعا قصد کنار گذاشتن اختلافات را دارند یک راهش شناخت همدیگر میباشد. نقاط ضعف مسئولین قوا چیزی نیست که خیلی مخفی باشد، تقریبا هر کس میداند نقطه ضعف طرف مقابل کدام خصلت اخلاقی است و به نظرم به جای بازی با آن نقطه ضعف و تحریک طرف مقابل باید با تعامل این مشکلات را حل کنند.
احمدینژاد نقطه ضعفی دارد که اگر واقعا دلسوز نظام هستیم نباید آن را تحریک کنیم ولی اگر در حرف دلسوز نظام هستیم و در عمل خواهان عمل به له کردن رقیب آنوقت حرف دیگریست.
به هر حال تخریب اذهان جامعه را کاری درست از سوی مسئولین نمیدانم، اما نمیتوان همه تقصیرها را هم به گردن یک نفر انداخت. با انتشار نامه دیروز احمدینژاد برخی دوستانم در شبکههای اجتماعی طوری موضع گرفتهاند که انگار دو قوه دیگر هیچ قصوری در این باره نداشتهاند!
به پست قبلی همین وبلاگ اشاره میکنم که ای کاش مسئولین به جای این اختلافات، حرفهای دل مردم را میزدند، اولویتهای مردم را خودشان درست درک میکردند تا تلقی مصلحت اندیشی یک قوه برای قوه دیگر صورت نگیرد و از طرفی دیگر ای کاش شأن یکدیگر را رعایت میکردند و فضای جامعه را به این سمت نمیبردند.