حماقتهای بزرگ آدمی، به طنابهای ضخیم میمانند، که از رشتههای نازک به هم تافته به وجود آمدهاند. این رشتههای نازک را اگر جدا جدا باشند، به آسانی از هم میگسلید و با خودتان میگویید: «این که چیزی نبود!» اما رشتههای نازک را وقتی به هم میپیچید، ضخامت و قدرت مییابند. بنابراین، خطاهای مردان بزرگ، عظیم و سترک به نظر میآیند.
بینوایان، صفحه ۸۷۰
نویسنده: ویکتور هوگو
تناردیه در همه کار و حتی در مکر و حیله، تعادل را نگاه میداشت. در پست فطرتی میانهرو بود؛ که چنین پست فطرتانی خطرناکترند؛ زیرا پستی نهادشان با تزویر و ریا درآمیخته است.
بینوایان، صفحه ۷۰۹
نویسنده: ویکتور هوگو
جنگ زیباییهای هراسآوری دارد که در این باره چیزهایی گفتهایم. اما جنگ زشتیهایی نیز دارد که از همه پلیدتر و نفرتانگیزتر به یغما بردن آسیای مردگان است پس از پیروزی؛ یعنی به هنگامی که نخستین سپیده سحری پس از پایان جنگ بر اجساد بیجان و بیدفاع میتابد.
چه کسانی مردگان را غارت میکنند؟ چه کسانی پیروزی را با پلیدی میآلایند؟ این دزدان چه کسانی هستند که پس از پیروزی به رزمگان هجوم میآورند؟ بعضی از دانایان و از جمله ولتر معتقدند غارتگران همان فاتحانی هستند که به افتخار دست یافتهاند؛ و میگویند که غارتگری کار پیروزمندان است و دیگران در این میان کارهای نیستند. بر اساس این نظریه، همان کسانی که در جنگ فاتح شدهاند، و صحیح و سالم ماندهاند، به جان کسانی میافتند که بیجان و بیدفاع بر خاک افتادهاند، و آنها را لخت میکنند. این فاتحان، قهرمانان روزند و خفاشان شب؛ و خود را مجاز میدانند که از جسدی که خود بر خاکش انداختهاند دزدی کنند. اما ما با این نظریه موافق نیستیم؛ به کف آوردن تاج افتخار و در آوردن کفش از پای مردگان، هر دو از یک دست برنمیآید.
بینوایان، صفحه ۶۴۵
اثر: ویکتور هوگو
موفقیت چیزی است بس مهیب که با لیاقت تشابه کاذبی دارد و آدمی را فریب میدهد... در روزگار ما یک نظریه تقریبا رسمی و فلسفی، در نهایت صمیمیت وارد خانه موفقیت شده و به خدمت او کمر بسته است. این نظریه میگوید: «موفق شدن، به هر قیمتی که باشد!» و این نظریه فلسفی عصر حاضر است. ترقی و پیشرفت به هر ترتیبی که باشد، نشانه لیاقت است؛ حتی اگر در بختآزمایی برنده شوید، مرد لایقی خواهید بود. هر کس پیروز شود مورد احترام است. همه چیز در این نکته نهفته است که سفیدبخت به دنیا بیایید، خوش اقبال باشید، بقیه چیزها خود به خود درست میشود. اگر چند مرد بزرگ و انگشت شمار را که روشنایی بخش قرن ما هستند کنار بگذاریم، ستایش و تجلیل از معاصران به علت نزدیک بینی است. در این ایام، مطلا را به جای طلا میگذارند.
جلد 1 بینوایان، صفحه ۱۰۳
نویسنده: ویکتور هوگو