پایانِ شروع ِ سال تحصیلی
مهر سال ۹۷ هم رسید. امسال سال بیست و ششمی بود که شروع سال تحصیلی را دانش آموز یا دانشجو بودم و البته آخرین سال. اگر خدا بخواهد در روزهای اواخر همین پاییز باید از رساله دکتریام دفاع کنم. رسالهای که خیلی طولانی شد و ۳ سال است که دغدغه آن با من همراه است. خدا را شکر که دغدغهام، شغلم، رشتهام و رسالهام همه در یک موضوع است.
از کودکی بهار را بیش از سایر فصول دوست داشتم و سپس پاییز را؛ نه گرمای تابستان را دوست دارم و نه سرمای زمستان را. بهار و پاییز برای من دوست داشتنیتر هستند، هم به دلیل باران و هم به دلیل دوری از افراط و تفریط هوا! بهار که زندگیبخش است اما پاییز هم نماد مردن و از بین رفتن نیست. پاییز را با برگریزان آن نمیشناسم، پاییز را با شروع علمآموزی آن میشناسم؛ هر چند که برگریزان هم غایت علمآموزی است!
مهر ۹۸ اگر زنده باشم، هر چند که دیگر شماره دانشجویی ندارم اما بر عهد «ز گهواره تا گور دانش بجوی» میمانم. مهر ۹۸ ارتباطم با دانشگاه قطع نشده است چون تا سال بعد چهارمین سالی است که تدریس در دانشگاه را شروع کردهام و به آرزوی کودکی خود که معلمی بود، رسیدهام.