باید مرا گلیم مسیر نگار کرد زیر قدوم فاطمیات خاکسار کرد
مهر تو را بهشت بخواهد نمیدهم در ماجرای عشق نباید قمار کرد
فخر علی و فاطمه بر تو عجیب نیست وقتی خدا به داشتنت افتخار کرد
من که به دست هیچکسی رو نمیزنم نانت مرا به شغل گدایی دچار کرد
هر چند آفریده خدا چهارده کریم اما یکی از آن همه را سفرهدار کرد
ما را پیاده کرد سر سفره شما این کشتی حسین که ما را سوار کرد
باید به بازوی حسنیات دخیل بست ورنه نمیشود که جمل را مهار کرد
خشمت نیاز نیست در آنجا که میشود با قاسم تو قافله را تار و مار کرد
ارزان تو را فروخت به حرف معاویه زهری به کام تشنه تو روزهدار کرد
زهری که میشکافت دل سنگ خاره را در حیرتم که با جگر تو چه کار کرد
زهرا شنیده بود تنت تیر میخورد تابوت را برای همین با جدار کرد
* این شعر توسط حاج منصور در 28 صفر سال 88 خوانده شد.
مهر تو را بهشت بخواهد نمیدهم در ماجرای عشق نباید قمار کرد
فخر علی و فاطمه بر تو عجیب نیست وقتی خدا به داشتنت افتخار کرد
من که به دست هیچکسی رو نمیزنم نانت مرا به شغل گدایی دچار کرد
هر چند آفریده خدا چهارده کریم اما یکی از آن همه را سفرهدار کرد
ما را پیاده کرد سر سفره شما این کشتی حسین که ما را سوار کرد
باید به بازوی حسنیات دخیل بست ورنه نمیشود که جمل را مهار کرد
خشمت نیاز نیست در آنجا که میشود با قاسم تو قافله را تار و مار کرد
ارزان تو را فروخت به حرف معاویه زهری به کام تشنه تو روزهدار کرد
زهری که میشکافت دل سنگ خاره را در حیرتم که با جگر تو چه کار کرد
زهرا شنیده بود تنت تیر میخورد تابوت را برای همین با جدار کرد
* این شعر توسط حاج منصور در 28 صفر سال 88 خوانده شد.
ثبت نظر
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
مث همیشه
ممنون از ایم شعر.
حسین...
احسنت..