روزهای ذیالحجه رسید و امام رئوف ما را طلبید.
چمدان سفرم را بستم حاجیام، عازم مشهد هستم
دوستان بنده را حلال بفرمایند؛ انشالله فردا به سمت مشهد حرکت میکنم.
بالم شکسته بود و هوایی نداشتم از دست روزگار رهایی نداشتم
بیهوده نیست عاشق گنبد طلا شدم مشهد اگر نبود که جایی نداشتم
دردم زیاد بود و طبیبی مرا ندید دردم زیاد بود و دوایی نداشتم
گفتم مگر امام رضا چارهای کند ای وای اگر امام رضایی نداشتم
گفتند در حرم همه را راه میدهند اصلا بنای بیسروپایی نداشتم
میل تو بر دل آمد و میل گناه رفت ورنه من از گناه ابایی نداشتم
چندین شب است گریه شده کار من ولی باز هم برات کربوبلایی نداشتم
ثبت نظر
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
فقط بگو علی!