سالها میگذرد از روزی که سردمداران جوامع سرمایهداری «رکن چهارم دموکراسی» خود را «مطبوعات و رسانهها» نام نهادهاند. رسانههایی که دعوی آزادی بیان و آزادی اطلاعات دارند و بیطرفی. آزادی بیانی که فقط متعلق به کسانی است که مدیر بنگاههای بزرگ خبرپراکنی غرب باشند و یا رابطه مستقیم و غیرمستقیم با آنها داشته باشند؛ و بیطرفیای که دیگر حرفهای نیست. دیگر مانند دهههای قبل، رسانههای بزرگ نمیتوانند ادعای بیطرفی کنند ولی عمل متفاوتی انجام دهند و انتظار داشته باشند مردم باور کنند. «سواد رسانهای» [1] مردم جوامع مختلف و مخصوصا جهان اسلام و همچنین بخشهایی از جهان سوم در حال افزایش است و ترفندهای رسانههای بزرگ غربی توان غلبه بر آنها را ندارد.
به عنوان نمونه بیبیسی فارسی در پرداختن به راهپیمایی 22 بهمن مردم ایران، فقط به اشاره کردن در حد یک یادداشت تحت عنوان «ایران در هفتهای که گذشت» بسنده کرد. سؤال این است که آیا در کنار هم قرار دادن زمان و نحوه پرداختن این بنگاه خبرپراکنی به این راهپیمایی و مابقی اتفاقات به نفع نظام سرمایهداری غرب، جای ابهام و شکی برای بیطرف نبودن این رسانه باقی میگذارد؟
جای خوشبینی است که روز به روز عدم بیطرفی این رسانهها در بین عموم مردم دنیا آشکارتر میشود و این نکته را به ما گوشزد میکند که بهترین فرصت است برای اینکه بتوانیم جریان دوطرفه و چندطرفه «انتقال اطلاعات و باطن ملتها» را بهبود بخشیم. یادمان نرفته دغدغه چهار سال و نیم پیش رهبر معظم انقلاب را؛ وظیفه ما این است که نقشه راه ایشان را مبنی بر افزایش «جادههای دو طرفه و چندطرفه اطلاعاتی» با نگاهی عمیق، عملیاتی کنیم:
«من اگر یک نگاهى به وضع رسانهاى دنیا بکنم، نگاه من به وضع کنونى رسانه در دنیا، یک نگاه خوشبینانهاى نیست؛ این را باید به شما مدیران و برنامهسازان بگویم. آنچه را که رئیس محترم این اتحادیه از لحاظ پیشرفتها و اینها بیان کردند، اینها را من رد نمىکنم، وجود دارد؛ لیکن نگاه به وضع رسانهاى در دنیا، یک نگاه امیدوارکننده، دلگرمکننده و راضىکننده نیست. امروز جادهى رسانهاى و ارتباطات، یک جادهى دوجانبه و چندجانبه نیست؛ یک جادهى یکطرفه است؛ یعنى باید گفت آنچه را که صاحبان قدرت رسانهاى و امپراطورى رسانهاى مىپسندند، با استفاده از علم و فناورى پیشرفته، به زوایاى دنیا منتشر و منعکس مىکنند. آنچه آنها مىپسندند، چیست؟ آن مفاهیمى که آنها مىخواهند منتشر کنند، چیست؟ آیا یک مفاهیم انسانى است؟ آیا برخاستهى از حس فضیلتطلبى است؟ آیا واقعاً در آن، عدالت انسانى وجود دارد؟ چنین چیزى را ما مطلقاً احساس نمىکنیم. امروز امپراطورى خبرى و رسانهاى دنیا، تقریباً به طور کامل و نزدیک کامل، در انحصار کسانى است که آنها براى دنیا فضیلت اخلاقى، دین، ایمان، معنویت و صلح را نمىخواهند. همان کسانى بیشترین تسلط را بر رسانههاى دنیا دارند که بزرگترین کارخانههاى اسلحهسازى را دارا هستند؛ منهدمکنندهترین و ویرانگرترین بمبهاى اتمى در اختیار آنهاست یا مرتبط با آنهاست؛ سیاستهاى سلطهجویانه جزوِ کارهاى روزمرّه و دائمى آنهاست. رسانهها بیشتر در اختیار اینهاست.
البته امروز با پنجاه سال و بیست سال پیش تفاوت کرده است؛ ملتها و کشورهاى مستقل، به رسانههایى دسترسى پیدا کردهاند؛ تا حدودى کار خودشان را مىکنند؛ اما همچنان بین آن چیزى که هست و آن چیزى که باید باشد، فاصلهى زیادى هست؛ یعنى همان جادهى دوطرفه و چندطرفه که بتواند باطن ملتها و مفاهیم محترم در چشم ملتها را به درستى به یکدیگر منتقل کند.» [2]
پاورقی:
[1] - سواد رسانهای (Media Literacy) عبارت است از یک نوع درک متکی بر مهارت که براساس آن میتوان انواع رسانهها و انواع تولیدات آنها را شناخت و از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد.
[2] - بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مدیران و برنامه سازان رسانهای کشورهای مختلف 26/2/85
این یادداشت را در نسیم آنلاین هم ببینید.
ثبت نظر
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
چرا خالی میبندی
تو نسیم نیست که این خبر!