بالی که بود، سوخت به شرط کمال خویش من ماندهام کنون و دو عالم وبال خویش
مال و منال من همه این ناله من است آری گدا خوش است به مال و منال خویش
از خون خود، حنا به کف پا گذاشتم چون من مباد خون کسی پایمال خویش
سوغات چون نداشتم بخرم باز ریختم از خردههای دل به دل دستمال خویش
امشب فقیه مستم و گر تو نمیکُشی خود خون خویش میکنم امشب حلال خویش
در من هدر نمیرود این شعلههای تو من دهر را بسوزم از این اشتعال خویش
دربارهی کریم، گدا حرف میزند از من بپرس حُسن لب و خط و خال خویش
جای لبم به پنجره فولاد مانده است امضای بوسه است به طرز وصال خویش
نقارهها به بیکسیام جار میزنند بیچاره دل که گم شده در قیل و قال خویش
* فایل صوتی این شعر با صدای حاج منصور را از اینجا دانلود کنید.
* این روزها که ایام وفات حضرت معصومه (س) است، خیلی هوس زیارت امام رضا (ع) به سرم زده؛ السلام علیک یا امام الرئوف.
ثبت نظر
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.