عمده مقصد و مقصود انبیاء عظام و تشریع شرایع و تأسیس احکام و نزول کتابهاى آسمانى، خصوصاً قرآن شریف جامع که صاحب و مکاشفِ آن نورِ مطهّرْ رسول ختمى صلّى اللَّه علیه و آله است، نشر توحید و معارف الهیه و قطع ریشه کفر و شرک و دوبینى و دوپرستى بوده، و سرّ توحید و تجرید در جمیع عبادات قلبیّه و قالبیّه سارى و جارى است. بلکه شیخ عارف کامل، شاهآبادى، روحى فداه مىفرمودند: عبادات اجراء توحید است در ملک بدن از باطن قلب. بالجمله، نتیجه مطلوبه از عبادات تحصیل معارف و تمکین توحید و دیگر معارف است در قلب. و این مقصد حاصل نشود مگر آنکه حظوظ قلبیّه عبادات را سالک استیفاء کند، و از صورت و قالب به حقیقت و لبّ عبور نماید، و واقف نشود در دنیا و قشر که وقوف در این امور خار راه سلوک انسانیت است. و کسانى که دعوت به صورت محض مىکنند و مردم را از آداب باطنیّه بازمىدارند و گویند شریعت را جز این صورت و قشر معنى و حقیقتى نیست، شیاطین طریق الى اللَّه و خارهاى راه انسانیّتند، و از شرّ آنها باید به خداى تعالى پناه برد که نور فطرت اللَّه را که نور معرفت و توحید و ولایت و دیگر معارف است در انسان منطفى مىکنند و حجابهاى تقلید و جهالت و عادت و اوهام را به روى آن مىکشند، و بندگان خداى تعالى را از عکوف به درگاه او و وصول به جمال جمیل او بازمىدارند و سدّ طریق معارف مىنمایند، و قلوب صافى بىآلایش بندگان خدا را که حق تعالى با دست جمال و جلال خود تخم معرفت در خمیره آنها پنهان فرموده و انبیاء عظام و کتب آسمانى را فرستاده براى تربیت و تنمیه آن، به دنیا و زخارف آن و جهات مادّى و جسمانى و عوارض آن متوجه مىکنند و از روحانیّات و سعادات عقلیه منصرف مىکنند، و حصر عوالم غیب و جنتهاى موعوده را مىنمایند به همان مأکولات حیوانیّه و مشروبات و منکوحات و دیگر از مشتهیات حیوانى.
اینها گمان کنند که حق تعالى این همه بسط بساط رحمت فرموده و با این همه تشریفات کتابها نازل فرموده و ملائکة اللَّه معظم فرو فرستاده و انبیاء عظام مأمور فرموده براى اداره کردن بطن و فرج، غایت معارفشان این است که بطن و فرج را در دنیا حفظ کن تا به شهوات آن در آخرت برسى. آن قدرى که اهمیت به جماع پانصد ساله مىدهند به توحید و نبوّات نمىدهند؛ و تمام معارف را مقدّمه تعمیر بطن و فرج مىدانند. و اگر حکیمى الهى یا عارفى ربّانى به روى بندگان خدا بخواهد درى از رحمت باز کند و ورقى از حکمت الهى بخواند، از هیچ نسبت و بدگویى و فحش و تکفیرى به او خوددارى نمىکنند. اینها به طورى منغمر در دنیا شدند و به شهوات بطن و فرج اهمیت مىدهند- مِن حیثُ لا یَشعُرون- که میل ندارند سعادت دیگرى در دار تحقّق موجود باشد جز شهوات حیوانى، با آن که اگر سعادت عقلیّه هم در عالم باشد به بطن و فرج آنها ضررى نمىرساند.
امثال ماها که از حدّ حیوانیّت تجاوز نکردیم، جز بهشت جسمانى و اداره بطن و فرج چیز دیگر نداریم، و به آن هم با تفضل خداى تعالى امید است برسیم؛ لکن گمان نکنیم که سعادت منحصر به آن است و بهشت حق تعالى محصور به همین بهشت حیوانى است؛ بلکه براى حق تعالى عوالمى است که هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده و خطور در قلب هیچ کس نکرده. و اهل محبّت الهیه و معرفت اللَّه را اعتنائى به هیچ یک از بهشتها نیست و توجّهى به عالم غیب و شهادت نمىباشد، و براى آنها جنّت لقاء است.
و اگر آیات قرآنیّه و احادیث وارده از اهل بیت عصمت را بخواهم در این باب ذکر کنم، مخالف با وضع این اوراق است؛ و این مقدار نیز از طغیان قلم ذکر شد. و مقصود عمده ما توجّه دادن قلوب بندگان خدا است به آنچه براى آن خلق شدند که آن معرفت اللَّه است که از همه سعادات بالاتر است و هیچ چیز جز مقدّمه آن نیست. و مقصود ما از کسانى که خار راه سلوکند علماء بزرگ اسلام و فقهاء کرام مذهب جعفرى علیهم رضوان اللَّه نیست، بلکه بعضى از اهل جهل و منتحلین به علم از راه قصور و جهل، نه تقصیر و عناد، راهزن بندگان خدا شدند. و به خداى تعالى پناه مىبرم از شرّ طغیان قلم و نیّت فاسده و مقصود باطل و الحَمدُ للَّه اوّلًا وَ آخِراً و ظاهِراً وَ باطِناً.
ثبت نظر
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.