امروز هنگام خواندن وبلاگهایی که دنبال میکنم به پست «سال بیحاجی!» برخوردم. بهانهای شد که هر چند، چند روزی از ایام حج گذشته است اما در این مورد بنویسم. بنگارم تا آن دسته از عزیزان منصفی که هنوز امکان سفر حج یا عمره برایشان مقدور نبوده و بدون غرضورزی و از روی دلسوزی میگویند «به جای انتقال ارز به سعودی، به فقرا کمک کنیم و ...» را در جریان یک اتفاق ساده اما مهم بگذارم. نزدیکان و دوستان مؤمنی داشتهام که میگفتند یا میگویند وقتی سعودی هزینه تروریستهای سوریه را میدهد و علیه ملت شیعه بحرین و یمن جنگ راه انداخته است، چرا باید به عمره رویم و ... برخی از این دوستان با توضیحات اندک من قانع میشدند؛ توضیحاتی که جهت مقابله با افراد غرضورز نیست که مثلا چرا ترکیه میروند و چرا جنس خارجی میخرند و جاهای دیگر نگران خروج ارز از کشور نیستند و در این یک مسئله احساسات ملیشان گل کرده است، بلکه توضیحاتی که برای افراد منصف شرح داده میشود. با خودم گفتم این را در وبلاگم هم همرسانی کنم.
- نکته اول اینکه شرکت هواپیمایی که زائران را به عربستان میبرد و آنها را به ایران برمیگرداند ایرانی است نه سعودی و درآمد آن از کشور خارج نمیشود؛ مگر اندکی جهت ویزا و عوارض ورود و ...
- نکته دوم اینکه هتلهایی در مکه و مدینه ساخته، خریداری یا اجاره شده است که ایرانی هستند که هر چند به هر حال هزینهای بابت آن پرداخت شده است اما قطعا از اینکه در هتل عربستانی و با خدمه عربستانی و ... امور انجام شود، هزینه بسیار کمتری دارد. حتی لبنیات و نوشیدنی و سایر مایحتاج آشپزخانه ایرانی هستند و در این موارد دقت لازم شده است.
- نکته سوم اینکه میتوان خرید سوغاتی را در ایران انجام داد و از بازارهای سعودی خرید نکرد. امری که رهبر معظم انقلاب هم به آن توصیه کردهاند و مردم کشورمان میتوانند آن را رعایت کنند.
- نکته چهارم اینکه در کنار رعایت این موارد جهت ضرر کمتر به اقتصاد کشور، به هر حال ما در قبال جامعه اسلامی حق و تکلیف و وظیفهای داریم. جامعه اسلامی ما تمامی مرز گسترده جهان اسلام است نه این مرزبندیهای ملی. قرار نیست به خاطر عده قلیلی سعودی وهابی، با سایر مسلمانان جهان قطع ارتباط کنیم. دیدار آنها و مصاحبت با آنان، ثمرات فراوانی جهت وحدت و همبستگی اسلامی، آگاهی بیشتر و برنامه ریزی مشترک دارد.
- نکته پنجم که شاید به تنهایی کفایت کند حال شیعیان مدینه است. شیعیانی که در سختترین شرایط در حال زندگی هستند و عدهای با تقیه و عده اندکی بدون تقیه در حال گذران زندگی هستند. افرادی که فضای مدینه را درک کردهاند، میدانند که حتی نفس کشیدن شیعیان به سختی انجام میشود. اگر تقیه نکنند و علنی بگویند شیعهایم فقط میتوانند در اطراف شهر مدینه به باغداری بپردازند و از بقیه مشاغل محرومند. حضور شیعیان و بخصوص شیعیان ایرانی که برای آنان نماد قدرت و شجاعت هستند که با انقلابشان بند اسارت را پاره کردهاند، برای آنان مایه دلگرمی و انگیزهبخش است. چه کاری برای برادران و خواهران شیعهمان در مدینه برمیآید جز همین کم؟! و آیا رواست که همین کم را هم دریغ کنیم؟
- نکته آخر اینکه اگر تأمین جانی نبودیم و حاکمان سعودی «صد عن سبیل الله والمسجدالحرام» کردهاند بحث دیگری است که تصمیم درباره آن در زمانه ما در اختیار ولی فقیه است اما اینکه خودمان به بهانههایی نظیر خروج ارز از کشور تصمیماتی بگیریم، به نظرم مغایر با وظیفه اسلامی است.
ثبت نظر
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
ممنون .
گاهی آدم وقتی میبینه حرف های دلشو یک نفر خیلی دقیق تر و پخته تر و بهتر گفته خوشحال میشه :)))