مبارزه با باطل
هر کدام از دوستداران حسین علیه السلام که توانایی داشتند برای نصرت امام، آن توانایی را به فعل درآوردند؛ یکی با جنگاوری، دیگری با سقایی و ... اسیری. به هر حال نمیتوان گفت دوستدار حسین علیه السلام، عرصه را دید و توان کاری داشت ولی نظاره کرد. اصلا نظاره کردن در مبارزه با باطل، ربطی به کسانی که دل به شعائر حسینی بستهاند ندارد. زیرا آنها معتقدند که اسلام دین عقیده و جهاد است. اگر اعتقاد پیدا کردند که چیزی باطل است باید جهاد کنند تا باطل رو به زوال رود و حق مستقر شود. روزی این کار فقط با گریه انجام میشود و روزگاری دیگر ممکن است اکتفا به گریه، خود یک انحراف باشد.
اگر بخواهیم روز آزمایش، نظارهگر فرمانروایی ظاهری باطل نباشیم باید هر لحظه با باطل مبارزه کنیم؛ از همه مهمتر باطل درونمان. اصلا مگر میشود با سرچشمه گلآلود، توقع صفای آب داشته باشیم؟
پروردگارا! درونم پر شده از باطل. باطلی که ذره ذره به وجودم نفوذ کرد و جدی نگرفتمش. مگر نه اینکه «وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ»؟ چرا من نه تنها از لغو، دوری نمیکنم بلکه برای شتابان رفتن به سمت آن برنامهریزی هم میکنم؟
خدایا! به من قوت بده تا بتوانم باطل را از وجودم بزدایم و آماده نصرت امام شوم که صدای هل من ناصر ینصرنی را شنیدن همان انتظار ظهور است.
ثبت نظر
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
قابل تامل و قابل استفاده بود
حکیمی دعای ظهور امام زمان را به جای اینکه بگوید خدایا ظهور امام زمان را برسان اینگونه بیان می کرد
خدایا با دست های ما با قلم های ما با قدم های ما با زبان های ما ظهور امام زمان را نزدیک بفرما