دیروز حوالی میدان انقلاب یکی دو ساعتی را به تماشای کتابفروشیها سپری کردم. نو شدن برخی از کتابفروشیها نسبت به سالهای قبل جلب توجه میکند، چه نو شدن در ساختمان که نصیب برخی از کتابفروشیها شده و چه نو شدن در نوع چیدمان و چه نو شدن در محصولاتی که در کنار کتاب به فروش میرسد.
بعضیها یک سیستم رایانهای را در اختیار مشتری قرار دادهاند تا بتوانند به جستجو در میان انبوه کتب بپردازند. اما برخی از کتابفروشیها ابتکارات جالبتری به خرج دادهاند. مثلا انتشارات جیهون دیواری را اختصاص داده است به نظرات مشتریان که کدام کتاب را دوست دارند و در کتابفروشی موجود نیست تا برایشان فراهم شود. یک چیز شبیه کتاب درخواستی!
یک کتابفروشی بزرگ دیگر که به صورت کتابخانهای کتب را نچیده و همه کتب را به صورت ویترینی (که جلد همه آنان مشخص است) چیده، تا نزدیک سقف بلند خود کتاب چیده تا مشتری اگر خواست تورقی کند نتواند!
دستفروشان کتاب هم که گویا روز به روز در حال ازدیاد هستند. هم خودشان و هم تعدد کتابهایشان. جالب است که عنوان برخی از این کتابها هم خلاف قانون به نظر میرسد، بماند که چاپ آن داخل ایران انجام شده است یا نه و بماند که قانون باید اصلاح شود یا نظارت یا دستفروشان!
مشتریان کتب را بیشتر جوانان تشکیل میدهند که برخلاف تصور عمومی، کتاب دانشگاهی نمیخریدند و اتفاقا دنبال رمان آن هم از نوع ترجمه بودند. البته شاید فرصت بین دو ترم این ترکیب از خرید را در این روزها باعث شده و شاید اگر دو سه هفته آینده به کتابفروشیها بروید به دلیل شروع ترم جدید کتب دانشگاهی طرفدار بیشتری داشته باشد.
به نظرم کتاب و بازار کتاب و مشتریان آن در حال نو شدن است. در این دوره آن کس برنده است که بتواند از شکستهای قبلی درس بگیرد و از فرصتهای آینده استفاده کند.
ثبت نظر
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.