پژوهشگر

وبلاگ شامل دو بخش عمده است: یکی نوشته‌های فرهنگی، علمی، شخصی و سیاسی من و دیگری «نقل قول» که در آن به فرازهایی از کتبی که در حال مطالعه آن هستم پرداخته‌ام. در برگه «درباره من» نیز می‌توانید از من بیشتر بدانید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

پیشرفت در روزهای سخت

شنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۷، ۰۵:۴۴ ب.ظ

روزهای سخت و شلوغ از نظر زمانی، همیشه خیلی از چیزها را در زندگی روشن می‌کند. اینکه روی خودت چقدر می‌توانی حساب باز کنی، اینکه چه روش‌هایی برای برنامه‌ریزی زمانی برای تو بهتر است؛ اینکه چگونه بر خودت نظارت کنی؛ اینکه چه کسانی در روزهای سخت کنار تو هستند و چه کسانی در روزهای سخت هم انتظار دارند که همان لبخند همیشگی و صبر همیشگی را داشته باشی. 

این روزها همیشه می‌گذرد؛ اما بعد از آن انسان که به عقب برمی‌گردد و مقایسه می‌کند، می‌بیند که چقدر پیشرفت کرده؛ چه چیزهای جدیدی یاد گرفته و چه چیزهای جدیدی فهمیده؛ و چه اشتباهات ساده‌ای منجر به چه عواقبی شده است! انگار انسان یک یا دو سطح بالاتر می‌رود و آماده می‌شود برای پیشرفت بیشتر. البته همه این‌ها در صورتی است که این روزها با موفقیت بگذرد. اگر این روزها با موفقیت نگذرد و به شکست بینجامد، آنوقت ممکن است اوضاع کمی متفاوت به نظر بیاید.

------------------------------------------------

پ.ن ۱: این روزها فهمیده‌ام انسان همیشه به یک وصیتنامه برای بعد از مرگش نیازمند است. مگر می‌دانیم چقدر دیگر زنده‌ایم؟‌ باید بنویسیم برای آیندگان هر چقدر که دانش و فهم از نوع انسان در زندگی آموخته‌ایم را؛ به قول رشته مدیریتی‌ها، باید این دانش ضمنی راجع به مسائل را تبدیل به دانش صریح کنیم تا بشر دوباره هزینه این تجربه‌ها را ندهد. 

پ.ن ۲: شاید وبلاگ نویسی یک جور همین وصیت نامه باشد. ثبت کردن آموخته‌هایمان در زندگی؛ پیشنهادهایمان برای دیگران؛ و نظراتمان راجع به مسائل مختلف.

 

  • قاسم صفایی نژاد

روزهای سخت

وبلاگ نویسی

نظرات  (۱۲)

  • آسـوکـآ آآ
  • واقعا نوشتن وصیت‌نامه دل گنده می‌خواد.
    پاسخ:
    چرا؟ مگه میخوایم چیکار کنیم؟
  • .: مهتاب :.
  • خیلی خیلی مطلب فوق‌العاده‌ی بود. هر دو قسمتش:)
    پاسخ:
    سپاس
  • آشنای غریب
  • با وصیت نامه موافقم
    دوبار تصمیم گرفتم ولی عملی نکردم
    ولی وقتی یادم میفته قبلا چه وصیت هایی داشتم ، خنده ام میگیره
    پاسخ:
    از چه نظر خنده‌تون میگیره؟ بچه‌گانه بوده مثلا؟
  • ملکه بانو
  • وصیت‌نامه رو نوشتم ولی این که آموخته‌ها و تجربیاتم رو هم بنویسم، نظر بسیار خوبیه. متشکر
    پاسخ:
    کاش میشد بخونم.
    ولی حیف که هرکسی به این راحتی قبول نمیکنه که اجلش نزدیکه و وقت وصیته ؛ همونطور که وبلاگنویسی رو قبول نمی کنن
    پاسخ:
    بالاخره بعضی از روزهای زندگی هست که آدمی قبول میکنه.
    امیدوارم موفق و سربلند باشید.

    *اتفاقا من اخیرا با خودم فکر میکردم که چیه انقد توی وبلاگت اظهار نظر می‌کنی؟! حالا خوبه اگه بشه به حساب وصیت گذاشتش:)
    پاسخ:
    سپاس
    بله
  • محمدرضا نصرالهی
  • یک پیشنهاد
    برای مطالب لایک رو فعال کنید.
    پاسخ:
    فعاله. همون فلش سبز و قرمز انتهای پست. 
    منتهی باید حتما وارد اکانت بیان بشید. برای دامنه‌های شخصی یه محدودیت‌هایی از این دست داره بیان که بعضا باید دوباره لاگین کنند مخاطبان.
  • آشنای غریب
  • بله تقریبا
    مثلا میبینم قبلا چه چیزایی فکرمو مشغول کرده بود و الان ...
    پاسخ:
    درسته
  • مهدی صالح پور
  • آخ که چقدر با این نکته ای که در مورد وصیت گفتید موافقم.
    پاسخ:
    سپاس از حضورتون برادر.
  • خانم کوچیک
  • برای منم روزهای سخت شبیه به تراش شدن می‌مونن. اینکه نوکم بشکنه یا تیزتر بشه بستگی به تلاش و استقامتی داره که در برابر شرایط از خودم نشون بدم.
    پاسخ:
    چه تشبیه خوبی. 
    سپاس
    سلام علیکم
    علاوه بر خوب بودن کل مطلب، پی‌نوشت دوم نکته‌ی بسیار قابل‌تأملی بود.
    پاسخ:
    سلام
    ممنون از نظرتون
  • جناب منزوی
  • سلام
    واقعاً به نکته ی زیبای اشاره کردید.
    ممنون
    پاسخ:
    سلام
    سپاس از نظرتون

    ارسال نظر

    کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.