سه از ده؟!
امسال اولین سالی بود که سن شمسیام با قمریام متفاوت شد. به قمری، ۳۴ سال پیش شب ۶ محرم به دنیا آمدم و به شمسی ۳۳ سال پیش ۱۹ شهریور متولد شدم. شاید همین یک اتفاق کافی باشد که نگرانیام برای اجرای برنامههایم در دهه چهارم زندگی را افزون کند. بالاخره سه از ده سپری شده است یا چهار از ده؟ راحتطلبی همواره یکی از ویژگیهای من بوده است. بنابراین بنا را بر سه از ده گذاشتم اما برای اینکه عذاب وجدان کمتری بابت راحتطلبیام بگیرم، به خودم قول دادم کمتر راحت طلب باشم؛ به همین سادگی!
سپری شدن سه سال از ده سالی که به خودم وعده دادم مسیر را هدفمندتر و عاقلانهتر بپیمایم هم نگران کننده است. کاری نکردهام. اصلاح نشدهام. فقط حرفش را زدهام. هر چند اتفاقات زندگی به هر حال عمیقتر بود و قابل تأملتر. اشتباهات انگار بزرگتر میشوند و اثرگذارتر؛ و تغییرات عاقلانهتر و حساب شدهتر و ماندگارتر اما در مجموع آنقدرها هم بنیادین و نجاتبخش نبود؛ حتی در بعضی تصمیمات شاید بیشتر عقب افتادم.
مصادف شدن روزهای تولد شمسی و قمریام در دهه اول محرم، انگار سخن تازهای با من داشت. انگار فهمیدم بیش از اندازه به عقل (به معنی دنیایی آن) تکیه کرده بودم. انگار پای عشق را خیلی به میان نیاورده بودم، هر چند در مورد آن بسیار خوانده بودم اما در عمل.... اصلا مگر محاسبات رسیدن به هدف و تعیین مسیر انقدر عاقلانه است که سه از ده بشود یا چهار از ده؟ زهیر بن قین و حر بن یزید کجای این قضیه بودند؟ چند از چند بودند؟ و عمرو بن حجاج و حتی امثال طرمّاح چند از چند بودند؟ چه شد که به یک باره زهیر و حر به امام رسیدند و عاقبت بخیر شدند اما آن دیگران نه؟ حتما که عقل یاری میکند اما عقل به معنی دنیایی آن نه؛ عقلی که مقابل جهل باشد و همه ۷۵ لشکر خود را به همراه بیاورد: عقل اسلامی؛ که مسلمان باید عاشقِ عاقل باشد.
ثبت نظر
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
ان شاء الله که بتونید به تک تک اهدافتون برسید .. تولدتون هم مبارک باشه :)
التماس دعا
در مورد پاراگراف سوم به نظر من زیاد فکرت رو درگیر این جور چیز ها نکن...
من هم خیلی دوست داشتم تولدم در روز عاشورا بود...خوش به حال شما...تولدتون مبارک باشه:)
موفق باشی.
تولدتون مبارک
هرچی سن میره بالاتر بطور کاملا محسوسی توان تغییر در آدم کم میشه
انگار غل و زنجیرها به پای آدم سنگینی میکنه
تولدتون مبارک. باآرزوی بهترینها.
تولد همیشه یادآور تصور صدای گریه نوزاد و خنده شیرین مادر بعد از فازغت از یک درد شیرینه برامه، وقتی پایان پست تولد میرسم به جمله و لینک "عاشقِ عاقل" یه لبخند رو لبم میاد انگار که حس میکنم هستن آدمایی که قدر زندگی رو میدونن و دوست دارن زندگیشون رو زندگی کنند.
تولدتون مبارک. :)
تبریک میگم
انشاءالله موفقتر و موثرتر از قبل باشید.
جمله آخر من رو یاد جمله معروف شهید چمران انداخت:"وقتی که عقل عاشق شود،عشق عاقل می شود و آنگاه شهید میشوی."شاید آنچه که در نهایت باعث رستگاری امثال حرّ شد همین عاشق شدنِ عقلشون بود...!
تولدتون هم مبارک باشه
میگما یه سوال؛وقتی سی سالتون شد چه حسی داشتید؟
منظورم اینه که خب بیست سالگی به نظر خیلی عجیب و پرشور و هیجان میاد،من همیشه فکر میکنم وقتی سی ساله بشم از افسردگی خودکشی میکنم!واقعا اینجوریه؟
من الان هر ماه بعد از سی سالگی برامومهم شده