پژوهشگر

وبلاگ شامل دو بخش عمده است: یکی نوشته‌های فرهنگی، علمی، شخصی و سیاسی من و دیگری «نقل قول» که در آن به فرازهایی از کتبی که در حال مطالعه آن هستم پرداخته‌ام. در برگه «درباره من» نیز می‌توانید از من بیشتر بدانید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۵ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

واقعا من نمی‌دانم که آیا در زبان اقوام دیگر، همردیف این عبارت «کجدار و مریز» و تعبیری که در کاربرد آن می‌شود، موجود است یا نه. کجدار و مریز یعنی: که انسان شتر گاو پلنگ بازی کند، که انسان هم مسلمان باشد، هم دروغ بگوید و هم تهمت بزند و خیانت کند و حتی علیه دیگر مسلمانان توطئه چینی کند، که انسان هم یار سکندر شود و هم دل به دارا بسپارد، که هم مارکسیست باشد و هم اسلامی فکر کند، که هم خرما را بخواهد و هم خدا را، که هم جیره‌خوار یزیدی‌ها باشد و هم پلوی امام حسینی‌ها را بخورد. خلاصه کجدار و مریز یعنی که انسان مثلا یک کاسه پر آب را کج نگه دارد و آن آب هم نریزد. این «هنر» بزرگی است که نزد ما ایرانیان است و بس.

 

چرا «عقب» مانده‌ایم، صفحه 115

نویسنده: دکتر علی محمد ایزدی

 

  • قاسم صفایی نژاد

ویل دورانت در جلد اول «تاریخ تمدن» درباره تمدن مصر و عظمت اهرام آن فراوان سخن می‌گوید. پس از آن جملاتی نقل می‌کند که قابل تأمل است:

با وجود اطلاع یافتن بر این جزییات، هنگامی که از این نقطه دور می‌شویم چندان شاد نیستیم؛ این از آن جهت است که در این ضخامت و عظمت بنا نوعی توحش اولیه، و اگر دوست دارید توحش زمان جدید را ملاحظه می‌کنیم. حافظه و خیال بیننده است که چون با تاریخ در هم می‌آمیزد، برای این بناها آن اندازه عظمت قائل می‌شود؛ این بناها به خودی خود، دلیلی بر غرور باطل و مسخره‌آمیز است، چه هر یک گوری است که با آن می‌خواسته‌اند برای مردگان زندگی جاوید فراهم آورند. شاید عکسبرداری در مبالغه‌ای که نسبت به عظمت اهرام شده بی‌تأثیر نباشد، چه در عکس، همه چیز جز پلیدی‌ها منعکس می‌شود و منظره‌ای از زمین و آسمان که در عکس می‌آید بر عظمت کار آدمی می‌افزاید. به نظر من، غروب آفتاب در جیزه بسیار باشکوه‌تر از اهرام است.

 

تاریخ تمدن

نویسنده: ویل دورانت، جلد اول، فصل هشتم: مصر

  • قاسم صفایی نژاد

روزهایی در زندگی هست که نیاز به انگیزه تازه داری. انگار همه چیز روزمره می‌شود. انگار دلت می‌خواهد شرایط عوض شود؛ دلت می‌خواهد نو شود.

از کودکی بهار را دوست داشتم و دارم. بهار همیشه حس تازگی، حس خوب زندگی و پیشرفت دارد. نمی‌دانم چون شاید همیشه از رنگ سبز خوشم می‌آمد و هوای معتدل. نه گرمای تابستان مطبوع دلم بود نه سرمای زمستان. به همین خاطر بعد از بهار، کمی از پاییز خوشم می‌آمد اما پاییز هم دیگر چنگی به دل نمی‌زند.

این زمستان لعنتی تازه شروع شده است. تا کی باید منتظر بهار ماند؟

آخر انتظار بهار هم فقط نشستن و نگاه کردن نیست. باید قدم برداشت یکی یکی صفحه‌های تقویم را تا به بهار رسید. باید خانه تکانی کرد خانه دل را تا بهار وارد دلت شود. بسم الله...

 

  • قاسم صفایی نژاد

پرنده اگر کوچ می‌کند دلیلی دارد. دلیلی از جنس غریزه. غریزه‌ای که هر چند نامش غریزه است اما برای آن پرنده حکم عقل را دارد؛ چون با کوچ است که غذای کافی برای ادامه حیات پیدا می‌شود و اگر کوچ نکند، زنده نمی‌ماند.

پرنده‌های کوچک روی درخت خانه‌مان اگر جست و خیز می‌کنند و آواز می‌خوانند دلیلی دارند. دلیلی از جنس غریزه. غریزه‌ای که هر چند نامش غریزه است اما برای آن پرنده حکم دل را دارد؛ چون با همان جست و خیز است که خوش می‌گذراند و آرام می‌شود.

روح ما هم پرنده است. پرنده‌ای که هم غریزه دارد، هم عقل دارد و هم دل. مهم آن است که آنقدر پرنده روحمان را بشناسیم که بدانیم کی باید کوچ کند، کی باید جست و خیز کند و کی... در کتابی خوانده‌ام که همه نورهای جلوه الهی قابل کدر شدن هستند جز عقل. با عقل خودمان را بشناسیم که هر چه آینه بزرگتری از خودمان داشته باشیم، انعکاس خورشید را بیشتر حس می‌کنیم.

 

  • قاسم صفایی نژاد

یکی از دلائل عمده تغییر حکومت و روش حکومتی در جهان کمونیست - آن هم با سرعت و آسانی که همه ناظر بودیم - تغییراتی بود که در روش پرورش کودکان آن سرزمین در زمان سلطه کمونیست‌ها به وجود آمد. تغییراتی که سبب شد کودکان دیروز که جامعه امروز را تشکیل داده‌اند، به اندازه والدین خود مورد تجاوز و خشونت و تحقیر قرار نگیرند و به همین دلیل، دیگر تن به تجاوز و قلدری حکومت‌های ستمگر ندهند. نه تنها آنها را نپسندند و تمکین نکنند، بلکه همچون جسمی خارجی به آسانی و راحتی طردشان نمایند. در حقیقت این تغییر روش پرورشی کودکان روسیه زیربنای دگرگونی‌های آرام بی‌سروصدای جهان کمونیسم بود. (مقاله انقلاب آرام، مجله علمی تحلیل روانشناختی تاریخ، بهار 1990)

 

چرا «عقب» مانده‌ایم، صفحه 31

نویسنده: دکتر علی محمد ایزدی

  • قاسم صفایی نژاد