پژوهشگر

وبلاگ شامل دو بخش عمده است: یکی نوشته‌های فرهنگی، علمی، شخصی و سیاسی من و دیگری «نقل قول» که در آن به فرازهایی از کتبی که در حال مطالعه آن هستم پرداخته‌ام. در برگه «درباره من» نیز می‌توانید از من بیشتر بدانید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۱۳ مطلب در مرداد ۱۴۰۱ ثبت شده است

با خبر هستیم از مسائل بسیاری که در حوزه مسئولیت‌مان رخ می‌دهد، اما کاری نمی‌کنیم.

آیا لازم است حتما کاری کنیم؟ ممکن است بله و ممکن است خیر!

ولی اگر وقتی فریاد طرف در رسانه بلند شد و تعدادی دیگر به همراهی‌اش برخاستند، تغییر رفتار دادیم و کاری کردیم، یک جایی از توحیدمان می‌لنگد.

اگر به جای اینکه از خدا بترسیم، از قدرت رسانه ترسیدیم؛

اگر به جای اینکه دنبال حق باشیم، دنبال محبوبیت بودیم؛

اگر به جای اینکه کار درست را انجام دهیم، تصمیم لحظه‌ای برای از سر باز کردن مسئولیت گرفتیم؛

اگر به همین راحتی می‌توانند اولویت‌مان را عوض کنند؛

و هزاران اگر دیگر...

وای بر ما!

موحد چه در پای ریزی زرش

چه شمشیر هندی نهی بر سرش

امید و هراسش نباشد ز کس

بر این است بنیاد توحید و بس

#سعدی

  • قاسم صفایی نژاد

اگر انسان‌ها از قبل، نیازهای ولیّ خدا را تخمین نزده و خود را برای رفع آن نیاز مهیا نکرده باشد، زمانی که باید، نمی‌تواند در میدان حاضر شود؛ فرصت‌ها بر او سبقت می‌گیرند و نه او بر فرصت‌ها؛ از این رو نمی‌تواند از فرصت‌ها بهترین بهره را ببرد.

 

ضیافت بلا

نویسنده: سید محمدمهدی میرباقری

  • قاسم صفایی نژاد

ما معمولا در دنیای متحول و روی امواج، خانه می‌سازیم و به محض ساختن نیز خدای متعال آن را خراب می‌کند. دوباره جای دیگری را می‌سازیم و باز هم خدا آنجا را خراب می‌کند! اگر عاقل باشیم، پس از خراب شدن، دوباره آن را نمی‌سازیم. اگر از روی موج پا برداریم، خداوند ساحل را به ما نشان می‌دهد.

 

ضیافت بلا

نویسنده: سید محمدمهدی میرباقری

  • قاسم صفایی نژاد

این سلسله یادداشت در خبرگزاری مهر منتشر می‌شود.

در یادداشت‌های قبلی پس از ضرورت توسعه نشر دیجیتال، در مورد چالش‌های قانونی و سپس چالش‌های اقتصادی سخن رانده شد. در این یادداشت چالش‌های فرهنگی اجتماعی در توسعه نشر الکترونیک مورد نظر است که به صورت مختصر و مفید بیان می‌شود:

- ارزش نبودن مطالعه در میان مردم

مطالعه در میان مردم «ارزش» نیست. در محیط خانواده، دوستان، مشاغل و سایر شبکه‌های انسانی، مطالعه کتاب به ارزش تبدیل نشده است. ثروت، ارتباطات و قدرت در جامعه ما ارزش بیشتری دارند و در جایی که مرتبط با کسب دانش است، مدرک به جای کتابخوانی اولویت بیشتری دارد! در مراودات روزانه مردم، عدم مشاهده یک برنامه تلویزیونی یا نداشتن حساب کاربری در یکی از شبکه‌های اجتماعی شاید یک ضعف بزرگ به حساب بیاید و مردم تحت تأثیر «اثر شبکه‌ای» مجبور به دیدن آن برنامه تلویزیونی و یا ایجاد حساب کاربری در آن شبکه اجتماعی بشوند، اما این وضعیت در مورد مطالعه کتاب رخ نمی‌دهد.

- وضعیت سواد رسانه‌ای مردم

وضعیت سواد رسانه‌ای مردم در ایران مطلوب نیست. آخرین آمار رسمی، حکایت از نمره ۱۲ از ۱۰۰ سواد رسانه‌ای مردم دارد. یکی از اثرات مهم پایین بودن سطح سواد رسانه‌ای، عدم مدیریت مصرف رسانه‌ای است. مردم بر مصرف رسانه‌ای خود مدیریت ندارند و به دلیل استفاده بیشتر از رسانه‌های سطحی، ذائقه آنان روز به روز تحلیل می‌رود. به همین دلیل است که از مردم می‌شنویم که برای مطالعه کتاب «فرصت کافی» ندارند اما همین افراد برای گشت‌وگذار در شبکه‌های اجتماعی و یا پیام‌رسان‌های موبایلی فرصت دارند. البته که رسانه‌ها هم در این زمینه کم‌کاری کرده‌اند و فرصت‌های نشر الکترونیک برای عموم مردم به اندازه کافی تبیین نشده است.

- فرهنگ شفاهی و نبود عادت مطالعه مردم

یکی دیگر از چالش‌ها که شاید بیش از سایر چالش‌ها در رسانه‌ها و میان نخبگان گفته می‌شود، فرهنگ شفاهی مردم است که عادت به مطالعه در میان عموم را ایجاد نکرده است. قول مشهور انتقال مردم ایران از کهکشان شفاهی به کهکشان رادیو و تلویزیون که دکتر محسنیان راد ارائه کرده است، مورد تأیید اکثر کارشناسان است. شرط لازم کتابخوانی، با سواد بودن است، حال آنکه تا همین چند دهه قبل، بیش از نیمی از مردم ایران بی‌سواد بوده‌اند و به همین دلیل انس با کتابخوانی بیش از آنکه یک فرهنگ همگانی باشد، یک فرهنگ نخبگانی و طبقه روشنفکری تعریف می‌شود.

- متکثر شدن سبک زندگی

به وجود آمدن طبقات جدید اجتماعی، که البته به اعتقاد کارشناسان منشأ اقتصادی دارد اما نتیجه فرهنگی و اجتماعی بروز داده است، باعث به وجود آمدن دغدغه، نیاز و ذائقه جدید در میان مخاطبان شده است. صنعت نشر و به ویژه نشر الکترونیک نباید به این تغییرات بی‌توجه باشد.

طی سال‌های گذشته طبقه متوسط شهری، با نوسانات مختلفی مواجه بوده است. تقریبا در طول دهه هشتاد، با توجه به بالا رفتن قدرت خرید مردم، طبقه متوسط از نظر اقتصادی در جامعه رشد پیدا کرد اما از نظر فرهنگی، فرهنگ‌سازی لازم برای چگونگی هزینه‌کرد صحیح برای رشد جامعه انجام نشده بود. در طول دهه نود، قدرت خرید مردم کاهش پیدا کرد و بخشی از طبقه متوسط، مجددا به طبقه فرودستان کوچ کردند اما با مصرف رسانه‌ای متفاوت! با توجه به اثرات رسانه‌های نوین به ویژه بر نوجوانان و جوانان، در حال حاضر افرادی در کشور مشاهده می‌کنیم که از نظر اقتصادی، طبقه متوسط شهری نیستند اما از نظر فرهنگی اجتماعی در این گروه دسته بندی می‌شوند، در حالی که از این نظر هم فرهنگ‌سازی لازم انجام نشده است.

سلایق گوناگون و البته سطحی این دسته از افراد که در سند داخلی شورای عالی انقلاب فرهنگی به «همه‌چیزخواری فرهنگی» تعبیر شده است، نیاز به برنامه ریزی جدی دارد. در سال‌های اخیر با درصد قابل توجهی از طبقه متوسط شهری مواجهیم که هم موسیقی سنتی گوش می‌دهد و هم پاپ و هم رپ و راک؛ آن هم درست در یک روز و در یک شرایط از نظر روحی. این اتفاق با درجه پایین‌تری از حساسیت در مورد کتاب هم در حال وقوع است. نیازهای این طبقه سطحی شده است و بسیار متنوع و متغیر.

- پیر شدن جمعیت

پیر شدن جمعیت یک آفت برای هر جامعه است. پیر شدن جمعیت یعنی کاهش خلاقیت و اهمیت خلاقیت در صنایع خلاق نیاز به بازگویی ندارد. البته در نشر الکترونیک ایران با توجه به نوپا بودن صنعت و جوان بودن جمعیت کشور در حال حاضر، خطر پیر شدن جمعیت خیلی به چشم نیاید اما در میان مدت تعداد مخاطبان بالفعل این صنعت رو به کاهش خواهد بود. در خط مشی‌گذاری توسعه صنعت کتاب الکترونیک نباید از این مؤلفه غفلت کرد.

  • قاسم صفایی نژاد

از گوناگونی و اختلاف‌ها فهمیده می‌شود که خدا قصد دارد در هر چیزی خود را به آدمی نشان دهد، تا هرگز از او غافل نباشد...

نقل می‌کنند که روزی مرحوم «فیض» و «صدرالمتألهین» همراه با یکدیگر از مسیری عبور می‌کردند. دختری را بالای بام دیدند که قالی تکان می‌دهد و جوانی هم ایستاده و او را نگاه می‌کند و شعر می‌خواند. جوان به دختر می‌گوید: «نیامده‌ای به پشت بام تا قالی تکان بدهی، آمده‌ای که خود را نشان دهی.» صدرالمتألهین متحول می‌شود و گریه می‌کند. مرحوم فیض از او می‌پرسد: چه شد؟! ایشان جواب می‌دهند: گریه من از این جهت است که این همه سال درس خوانده‌ام و فلسفه نوشتم و خود را عاشق خدای متعال می‌دانم اما هنوز با این حال و صفایی که این داماد با عروس خود داشت، من نتوانستم با خدای خود چنین سخن بگویم؛ لذا به حال خود گریه می‌کنم.

با صدهزار جلوه برون آمدی که من

با صدهزار دیده تماش کنم تو را

 

ضیافت بلا

نویسنده: سید محمدمهدی میرباقری

  • قاسم صفایی نژاد