سولسشر در طول کمتر از 3 سالی که سرمربی منچستر یونایتد شده است، توانسته یک کار بزرگ انجام دهد و آن برگرداندن یونایتد به فلسفه فرگوسن در فوتبال است. اعتماد به جوانان، بازی زیبا، ریسک برای لذت بیشتر از ورزش، پرورش استعدادهای ناب و... هواداران یونایتد یادشان هست بازیهای کسل کننده یونایتد در زمان مورینیو را. یادشان هست که یونایتد حتی وقتی از ضعیفترین تیمها یک گل جلو یا حتی یک گل عقب بود، تهاجمی بازی نمیکرد. اوله گونار سولسشر هر نتیجهای بگیرد و هر اتفاقی برای او بیفتد، دوباره منچستر را ساخت.
ساعاتی پیش فرگوسن از تمرین تیم دیدن کرد و حمایت خود از سولسشر - بعد از شکست پنج صفر در مقابل لیورپول - را به این شکل نشان داد.
داشتم به این فکر میکردم که چقدر جای چنین آدمهایی در کشور ما خالی است که در مواقع بحرانی بتوانند محور وحدت شوند. چقدر کوته نظرانه با یک اشتباه، انسانها را از هستی ساقط میکنیم و محبوبیت او را از بین میبریم و در واقع سرمایه اجتماعی کشور را میسوزانیم. آیا وقت آن نرسیده که بیخود و بی جهت از انسانها بت نسازیم و بعد با یک اشتباه آن بت را نابود کنیم؟
در سفر شیراز چون با فرزند چهارده ماهه ام رفته بودم، مجبور بودم خیلی جاها از کالسکه استفاده کنم. در حافظیه و آرامگاه سعدی و باغ ارم و باغ عفیف آباد از کالسکه بچه استفاده کردم اما دیگر در ارگ کریمخان و بازار وکیل و مسجد وکیل و تخت جمشید و شاهچراغ و مسجد نصیرالملک از خیر کالسکه گذشتم چون تعداد پلهها و عدم آماده سازی محل برای کالسکه و ویلچر واقعا آزار دهنده بود.
امروز با حسن میثمی صحبت میکردم که در وزارت میراث فرهنگی تدبیری کنند که معلولین و خانواده ها بتوانند راحت باشند. گفت بله متاسفانه اینطور است و برخی جاها به دلیل قدمت اثر امکان تغییرات وجود ندارد یا ریسک نمیکنند.
گفتم میتوان مانند پلههای شیشهای ارگ کریمخان، راه مناسب فراهم کرد. ایشان هم گفتند بله و باید باستان شناسان نظر کارشناسی دهند.
یاد این عکسی که در مسجد وکیل گرفتم افتادم. حتی زیر تابلوی سرویس بهداشتی هم نوشته بودند همه جا به دوربین مدار بسته مجهز است! گویا برای نصب دوربین، قدمت اثر و سایر چیزها مهم نیست! ;)
سه شنبه جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی برگزار شد. یکی از نکات جالب جلسه این بود که رئیسجمهور چندین مصوبه ابلاغ نشده شورای عالی انقلاب فرهنگی در سالهای گذشته را ابلاغ کرد.
سیاستهای راهبردی رسانهای در شرایط بحرانهای طبیعی همچون شیوع ویروس کرونا مصوب سال ۹۹، ساماندهی برگزاری آزمونهای بینالمللی مصوب سال ۹۶، اصلاح و تکمیل ماده یک اساسنامه دانشگاه فرهنگیان مصوب سال ۹۴، تأیید عضویت معاون فرهنگی سازمان بسیج مستضعفین در شورای تخصصی توسعه فرهنگ قرآنی مصوب سال ۹۵، انتخاب نمایندگان شورای عالی انقلاب فرهنگی برای عضویت در شورای سیاستگذاری مرکز ساماندهی ترجمه و نشر معارف اسلامی و علوم انسانی مصوب سال ۹۸، سیاستها، راهبردها، وظایف و ضوابط اجرایی ترویج فرهنگ حضور، توانمندی و افتخارآفرینی جانبازان و معلولان از طریق ورزش مصوب سال ۹۶ و اصلاح و تکمیل بند ۶ ماده ۵ آییننامه تشکیل هیئت عالی جذب اعضای هیئت علمی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور مصوب سال ۹۳، از جمله این مصوبات بود که ابلاغ شد.
واقعا جای سوال است که برخی از این مصوبات که نه حساسیت سیاسی داشت و نه فکری، چرا چندین سال معطل ابلاغ بود و سوال مهمتر اینکه مصوبه یک شورا، چطور میتواند مثلا شش سال توسط رئیس شورا ابلاغ نشود؟ آیا این شورا نقش مشورتی برای رئیس قرار است داشته باشد یا خیر؟
محصولات فرهنگی و زبان برای توسعه به هم نیازمندند. برای توسعه زبان فارسی، نیازمند بین المللی شدن محصولات فرهنگی هستیم.
«لغتنامه انگلیسی آکسفورد» در بیانیهای اعلام کرد: «همگی ما بر فراز موج کرهای سوار هستیم که آن را نه تنها در فیلم، موسیقی و مد بلکه با توجه به اضافه شدن کلماتی با ریشه کرهای به نسخه جدید «لغتنامه انگلیسی آکسفورد» در زبانمان هم مشاهده میکنیم.»
* کرهایها از کلمه «hallyu» برای توصیف این پدیده، یعنی محبوبیت صنعت سرگرمی کره جنوبی در آسیا و بخش اعظمی از جهان استفاده میکنند.
** «هانبوک» (hanbok)، «بولگوگی» (bulgogi) و «کیمچی» (kimchi) از کلمات کرهای محسوب میشوند که در نسخه جدید لغتنامه آکسفورد به چاپ رسیدهاند.
۱. در این سالها یاد گرفتهام که مرید هیچ شخصی نباشم. شخصپرستی را مترادف طاغوتپروری میدانم و سعی میکنم در دام آن گرفتار نشوم.
۲. در این سالها تجربه کردهام که بخش قابل توجهی از مسائل کشور به دولت گره خورده است. رویکرد دولت و اراده دولت برای حل مسائل، مهم است؛ البته که حتما این مهم، حتی نیمی از کار نیست و شرایط زمینهای و مداخلهای دیگر و بازیگران پرقدرت دیگری نیز وجود دارند.
۳. در این سالها سعی کردهام با باورهایم زندگی کنم. با همه نقدی که به اعضای شورای نگهبان و تصمیماتشان دارم، به دلیل اینکه «ولی فقیه» زمانه شرکت در انتخابات را واجب عینی میداند در انتخابات شرکت خواهم کرد؛ آن هم ولی فقیهی که طی دو دهه گذشته که اوضاع سیاسی کشور را درک کردهام، آیندهنگری، جامعنگری و هوشمندی او بر من ثابت شده است.
۴. مشارکت حداکثری مردم در انتخابات را مبارزه با طمع بیگانگان به کشور میدانم و به نظرم با همه ایرادات، راه حل مشکلات را باید در درون خودمان بجوییم.
۵. ای کاش نامزدها، حلقه اصلی چند نفره خود را اعلام میکردند تا راحتتر مقایسه میکردیم.
۶. بین گزینههای موجود، تسلط یکی از کاندیداها به مسائل کشور را بیشتر از بقیه دیدم. او را دارای برنامه برای حل مسائل دیدم و حائز اراده برای اجرای این برنامه. رویکرد او برای مدیریت کشور را بهتر از بقیه میدانم اما اینکه عملکرد او چه میشود را نمیتوانم حدس بزنم؛ اینکه چقدر میتواند تیم خوبی جمع کند، چقدر میتواند تقوای سیاسی خود را ادامه دهد، چقدر میتواند موانع ایجادی باند قدرت و ثروت را کنار بزند و.... نیاز به ادامه همراهی مردم با او دارد و تفضل الهی.
۷. از نامزدی که اطرافیان همهرنگی دارد و تسلطی بر مباحث ندارد و به دفعات برایش تصمیمسازی میشود، نگرانم؛ هر چند خودش آدم خوب و قاطعی باشد ولی قاطعیت در چیزی که به آن علم نداری، خطرناکتر است.
۸. صرفنظر از اینکه طی روزهای آینده چه کسانی به نفع چه کسانی انصراف میدهند، امیدوارم نتیجه انتخابات به نفع مردم و انقلاب آنها شود.