پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۱۵۹ مطلب با موضوع «یادداشت‌ها» ثبت شده است

یادداشت یادداشت‌ها

فردوسی چقدر در فرهنگ ما حضور دارد؟

اول بهمن سالروز تولد فردوسی شاعر نامی ایران زمین است. از فردوسی چه می‌دانیم جز اینکه سراینده شاهنامه است، سی سال رنج برد تا زبان پارسی را زنده نگه دارد، شخصیت‌های شاهنامه رستم و سهراب و اسفندیار هستند، مقبره فردوسی در توس است و ضرب المثل شاهنامه آخرش خوش است؟

بارها لقب فردوسی را پس از نام او شنیده‌ایم: حکیم. حکمت دانستن و به کار بردن و منتشر کردن جایگاه والایی دارد که از آن غافلیم. شعر حماسی و قوی و دقیق فردوسی که جای بحث ندارد اما تنها قوت فنی شعر نیست که یک اثر را قرن‌ها زنده نگه می‌دارد. اثر باید همزمان که نکات فنی را در بالاترین سطح ارائه می‌دهد، محتوای ماندگاری را هم عرضه کند و فردوسی چنین حکیمی بود.

شاهنامه بخوانیم... بخوانیم تا بدانیم که قرن‌ها در فرهنگ اسلامی - ایرانی ما در قهوه‌خانه‌ها و نقالی‌ها مردم چه می‌شنیدند و میراث فرهنگ‌مان چیست؟ 

از این دست انسان‌های سطحی نباشیم که از ایرانی بودن فقط کوروش و پاسارگاد را به عنوان دو نماد و دو واژه به خاطر سپرده‌اند و در حد ۱۰ دقیقه نمی‌توانند تاریخ ایران را بازگو کنند.

از این دست انسان‌های سطحی نباشیم که چون فردوسی شعر را به زبان پارسی گفته، او را غیراسلامی در نظر بگیریم و به جای یکرنگی انسانی اسلام، دعوای عرب و عجم راه بیندازیم که حکمت فردوسی، حکمت اسلامی است.

خالق شاهنامه فردوسی نیست، فردوسی فقط سراینده آن است. خالق شاهنامه فرهنگ ماست که پیشینیان ما آن را سینه به سینه حفظ کرده‌اند. و چقدر خوب می‌گفت آن که آرش را همان فردوسی می‌دانست که به وسیله شاهنامه مرز فرهنگی ایران بزرگ را مشخص کرد. 

فردوسی شایسته آن است که نماد فرهنگ اسلامی - ایرانی شود اما جای سؤال است که چرا در دهه‌های اخیر فردوسی کمتر در فرهنگ ما حضور دارد؟

یادداشت یادداشت‌ها

نیازمند تغییر همزمان فرم و محتوا هستیم

سال ۱۳۵۸ که پس از فوت مرحوم طالقانی، آیت الله خامنه‌ای امام جممعه تهران شد، ۴۰ ساله بودند. در آن روزها هیچ کسی از انتخاب ایشان به عنوان امام جمعه شگفت زده نشد و کسی نگفت که یک جوان ۴۰ ساله امام جمعه تهران شده است. 

کمی کمتر از ۴۰ سال از آن روزها می‌گذرد. سال گذشته حجت الاسلام حاج علی اکبری به عنوان رییس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه انتخاب شدند (+) و چند روز پیش به عنوان امام جمعه موقت تهران اعلام شدند. اولین نماز جمعه توسط ایشان امروز خوانده شد و بسیاری خوشحال شدند که یک جوان به عنوان امام جمعه موقت انتخاب شده است و کم کم جوانان به نماز جمعه برمی‌گردند. او ۵۴ ساله است و شاید برای جوان دانستن ایشان کمی دیر شده باشد اما به هر حال میان سایر ائمه موقت جمعه تهران، جوان‌تر است!

همین جوان‌تر بودن کافی بود تا در اولین نماز جمعه ایشان، دو ردیف از نرده‌ها حذف شود (+) تا مردم بتوانند اندکی مسئولین خود را از نزدیک ببینند. حاج‌علی‌اکبری وعده داده است که این اصلاحات تکمیل خواهد شد. 

خوانده‌ایم که شهید بهشتی در ابتدای انقلاب چگونه از وجود تشریفات زائد بر امنیت، به عنوان یک انحراف جدی یاد می‌کرد (+)؛ قدم عملی در راه تحقق این سخنان را به فال نیک می‌گیریم و امیدواریم که همزمان با تغییرات در فرم، تغییرات در محتوا نیز آغاز شود. نماز جمعه باید تبدیل به پایگاهی شود که از حق و عدل پاسبانی کند و به دور از مصلحت‌سنجی‌های خسته کننده و بدون کارکرد، ضعف و قوت مسئولین و فعالیت‌های آنان را تبیین نماید. آن وقت می‌توان امیدوارم بود که پرچم مطالبه پیشرفت توسط ائمه جمعه بلند شود و در میان مدت، فاصله میان مردم و مسئولین کاهش یابد. 

برای ما که روزهای اول انقلاب را ندیده‌ایم و فقط عطری از گلزار رفتارهای امام و حلقه اول یارانش را استشمام کرده‌ایم،‌ تحقق این سخنان بسیار جذاب است. 

یادداشت یادداشت‌ها

مأموریت مورینیو در منچستر تمام شد!

منچستر بدون مورینیو دوست داشتنی‌تر است! این تیتر مطلبی بود که حدود سه سال پیش نوشته بودم (+). دوری نوع نگاه مورینیو به فوتبال از فلسفه فوتبال فرگوسن که منچستر یونایتد بر مبنای آن در طول سی سال گذشته حرکت کرده است، بیش از همه چیز هواداران منچستر را آزار می‌داد. به هر حال مورینیو رفت و یکی از پرطرفدارترین تیم‌های فوتبالی جهان از شر او خلاص شد. 

بهانه طرفداران مورینیو عدم خرید بازیکن است، حال آنکه به جز زلاتان ابراهیمویچ که به عنوان بازیکن آزاد وارد منچستر شد، پوگبا (۱۰۵ میلیون یورو)، لوکاکو (۸۵ میلیون یورو)، فرد (۵۹ میلیون یورو)، ماتیچ (۴۴ میلیون یورو)، میخیتاریان (۴۲ میلیون یورو)، بایی (۳۸ میلیون یورو)، لیندلوف (۳۵ میلیون یورو)، سانچز (۳۴ میلیون یورو)، دالوت (۲۲ میلیون یورو) و گرانت (۲ میلیون یورو) خرید‌های مورینیو بودند که در مجموع ۴۶۶ میلیون یورو طی دو سال گذشته برای منچستر هزینه تراشیدند. مبلغی تقریبا مساوی کل خرید‌های فرگوسن در طول ۲۷ سال! جالب اینکه ۵ نفر از این ۱۰ نفر خصوصیات دفاعی پررنگ‌تری دارند و مورینیو مدعی است که دفاعی برای او نخریده‌اند! حال آنکه خرید‌های گران‌قیمت او تقریبا همگی اشتباه بوده‌اند و کاری از پیش نبرده‌اند.

اما این اصل کاری نبود که مورینیو کرد. اصل مأموریت مورینیو که به نظرم به خوبی آن را انجام داد تخریب منچستر یونایتد بود. یادمان نرفت که شرط قرارداد مورینیو با منچستر، حذف گیگز محبوب از کادر مربیگری منچستر بود. گیگزی که قرار بود پس از سه سال دستیاری فان خال به عنوان سرمربی منچستر یونایتد معرفی شود اما عمر فان خال در منچستر به سه سال نرسید. حرکت بعدی مورینیو حذف وین رونی از منچستر یونایتد بود. وین رونی با وجود اینکه آماده بود، آنقدر نیمکت نشین شد تا خودش از منچستر برود. 

مورینیو دوست دارد محبوب‌ترین باشد و هر کسی که به نوعی محبوب هواداران بود، توسط او تخریب می‌شد. پوگبا که با آن همه سر و صدا توسط خود مورینیو خریداری شد هم از این تیغ در امان نبود.

مورینیو باید زودتر از این‌ها می‌رفت تا حجم تخریب کمتر می‌شد. حال گیگز، زیدان یا هر گزینه دیگری سکان هدایت منچستر یونایتد را به عهده گیرد، کار سختی برای رسیدن به نقطه صفر پیش رو دارد. نتیجه عملکرد فردی که خود را آقای خاص می‌نامد، فقط و فقط ۷ برد از ۱۷ بازی است که منجر به اختلاف ۱۹ امتیازی تا صدر جدول شده است. این فاصله وقتی جالب‌تر می‌شود که بدانیم تیم آخر لیگ جزیره که در در رده بیستم قرار گرفته است، ۱۷ امتیاز با منچستر یونایتد اختلاف دارد! تازه این امتیازها برای این فصل است و معلوم نیست خرابی‌هایی که او به بار آورده است، چقدر زمان برای بازسازی نیاز داشته باشد.

یادداشت یادداشت‌ها

با کدامین دست؟

کوچکترین قدم مثبتی که برمی‌داریم، فراموش می‌کنیم هزاران عیب و کاستی و بی‌همتی خودمان را. فکر می‌کنیم دیگر خیلی شاهکار کرده‌ایم و دین خود را ادا کرده‌ایم. خودپسندی و بدبینی نسبت به سایرین سراغ‌مان می‌آید و فکر می‌کنیم سرمان به آسمان رسیده است. اینطور مواقع گاهی اوقات لطف خدا در قالب یک «گناه» به مؤمن ارزانی می‌شود؛ گناهی که ممکن است مفسده باشد اما به مؤمن تذکری می‌دهد تا از سرچشمه مفاسد دوری کند که در حدیث آمده است «همانا خدا دانست که گناه بهتر است برای مؤمن از عُجب، و اگر نه این بود هیچ‌گاه مؤمن را مبتلا به گناهی نمی‌کرد.» (+)

اما فقط گناه باعث خرد شدن خودپسندی نمی‌شود. گاهی رفتاری از یکی از اولیاءالله، شعله‌ای روشن می‌کند که طناب خودپسندی را می‌سوزاند؛ و خداوند اولیای خودش را در میان مردم مخفی کرده است. 

فیلمی از یک رزمنده دیدم که به تازگی دستش از مچ قطع شده ولی خوشحال است. خوشحال است که جنگیده است و خوشحال است که با آتش و خون عشقبازی می‌کند. ای کاش بتوانم از آن‌ها اخلاص بیاموزم و مردانه برای خودسازی قیام کنم (+).

----------------------------------------------

پ.ن ۱: این فیلم را از وبلاگ سنگر خاکی دیدم.

پ.ن ۲: با اینکه خودم را ملزم کرده‌ام از وبلاگ نویسی فاصله نگیرم اما چند وقتی است کمتر توانستم به وبلاگ سایرین سر بزنم. امروز تا قسمتی خواندم و نظر گذاشتم. هنوز ۲۷ ستاره در پنل وبلاگی روشن مانده است که ان شالله به زودی می‌خوانم.

 

 


 

یادداشت یادداشت‌ها

سطح یا عمق؟!

حرف‌های بی‌ادبانه آرش ظلی‌پور مقابل مسعود فراستی را تقریبا همه دیده‌ایم. حرف‌های عجیبی که حتی اگر روی آنتن نبود و در یک محفل چند نفره خصوصی هم زده می‌شد به اندازه کافی خارج از رسم ادب بود.

سخن تکراری و خسته کننده نگویم. فقط یک چیز به ذهنم رسید: 

اگر در شیوه تفکر و در بیان محتوا عمیق باشیم، حتی اگر منتقد بسیاری از محافل باشیم باز قابل احترام‌تر هستیم تا اینکه سطحی و پر زرق و برق باشیم. 

کم‌عمق بودن دردی است که خیلی از ما به دلیل شیوه مصرف رسانه‌ای دچار آن هستیم؛ مراقب خودمان هم باشیم.