گفتگو با برنامه شبهای هنر
دولت انگلستان در پاندمی #کرونا مالیات بر ارزش افزوده #کتاب را صفر درصد اعلام کرد. اما قیمت کتب الکترونیک #کیندل کاهش پیدا نکرد؛ #آمازون دلیل عدم کاهش قیمت را عدم همکاری ناشران برای کاهش قیمت اعلام کرده.
چند سال پیش هم که مجمع جهانی ناشران اعلام کرده بود رشد #کتاب_الکترونیک کاهش پیدا کرده، آمازون به عنوان شرکتی که ۴۴ درصد از ایبوک دنیا را به تنهایی میفروشد، اظهار داشت که این اشتباه به دلیل این است که مجمع فروش ناشران را حساب کرده است، در حالی که ۶۰ درصد از فروش کتاب الکترونیک آمازون از طریق #خودناشری است.
به نظر میرسد ناشران برای حفظ مخاطبان خود، نیاز به توجه جدیتر به تغییر و تحولات صنعت نشر دارند.
شب گذشته افتخار داشتم که با دکتر احسان رضایی بزرگوار، در لایو اینستاگرامی مشترک در مورد معایب و مزایای کتاب الکترونیک و راه حلهای توسعه آن کمی بیشتر از یک ساعت صحبت کردیم. در صورتی که تمایل به مشاهده دارید، در صفحه ایسنتاگرامی نشر صاد در دسترس قرار دارد. از این لینک استفاده کنید.
بالاخره با حدود ۱۶ سال تأخیر به دلیل معافیت تحصیلی، دوره خدمت سربازی من هم شروع شد. از ۱ آبان ساعت ۶ و نیم صبح که به پادگان شهید مدرس کرج خودم را معرفی کردم تا دیروز عصر در این پادگان بودم و دوره آموزشی را سپری کردم.
دوره آموزشی برای فارغ التحصیلان کارشناسی به بالا «دو ماهه» است. به دلیل کرونا این دوره «یک ماهه» شده است.
وقتی یکم آبان به پادگان مراجعه کردم، تقریبا بیشتر سربازها فکر میکردیم به دلیل اینکه اول و دوم آبان پنجشنبه و جمعه است و از طرفی یکشنبه ۴ آبان هم تعطیل رسمی است، فقط خودمان را معرفی میکنیم و برمیگردیم تا پنجم آبان آموزش شروع شود؛ ولی اینگونه نبود. باز هم به دلیل کرونا، قرنطینه کامل بودیم و حتی اجازه یک ساعت مرخصی در طول دوره را نداشتیم. با اینکه فارغ التحصیلان دکتری در دوره عادی میتوانند روزانه از پادگان خارج شوند ولی هیچ خبری از مرخصی حتی به متاهلین هم نبود.
از همان ابتدای دوره شایعه شد که در دوره قبل، معاف از رزمها دو هفته آموزش میبینند و بعد ترخیص میشوند تا سایرین به میدان تیر و اردو و ... بروند. از فرمانده گردان سوال کردم و گفت در برخی دورهها دستور از بالا میآید ولی تا دستور نیامده، روی آن حساب نکن.
دوره خیلی راحتتر از آن چیزی بود که فکر میکردم. معاف از رزمها نهایتا دو سه روز «نظام جمع» داشتند و یکی دو بار خیز. نه خبری از دویدن و کوهپیمایی بود و نه خبری از میدان تیر و اردوی شبانه روزی و ...
این را خطاب به کسانی میگویم که به بقیه توصیه میکنند معاف از رزم نشوند چون فرقی با سایرین ندارند و فقط رژه حذف میشود و به جای آن کلی نظافت اضافه میشود، بنابراین نمیارزد دنبال دوندگیهای پزشکی معاف از رزمی رفت. اصلا اینطور نیست. لااقل برای ما خیلی خیلی راحتتر از عادیها بود و نظافت هم بیشتر از سایرین نبود.
البته از هفته دوم که خبر آمد معاف از رزمها دوره دوهفتهای دارند و زودتر میروند، کمی نظافتها بیشتر شد ولی به دو هفته زودتر رفتن میارزید!
دیروز عصر از آموزشی سربازی مرخص شدم. طی دوره با اینکه در آسایشگاهها یک تخت در میان میخوابیدیم و سلف و راه پلهها و ... ضدعفونی میشد ولی ترس از کرونا هم بود. خداروشکر از بین حدود ۳۰۰ نفر، فقط ۴ نفر علائم کرونا داشتند که فقط تست ۲ نفر مثبت شد اما زندگی اجتماعی با وجود کرونا خیلی سختتر از شرایط عادی است. من تجربه ۴ سال زندگی در خوابگاه در دوره لیسانس را داشتم ولی ماسک و ضدعفونی و الکل و شستن مداوم دستها واقعا در زندگی اجتماعی آزاردهنده است.
شنبه باید خودم را به یگان خدمت معرفی کنم. اگر این چند هفته کمتر سر میزنم و کمتر مینویسم امیدوارم درکم کنید.
سر سفره بودیم. دخترم تشنه بود و آب میخواست. بطری کنار دستش بود و میخواست برای خودش آب بریزد.
گفتم: صبر کن بابا من برات بریزم.
گفت: نه خودم میخوام بریزم.
خودش میخواست آب بریزد ولی نتوانست. انتهای بطری را گرفتم و بلند کردم. خودش آب ریخت!
گفت: کمکم کردی چه زورم زیاد شد!
زورم! آب ریختن را کار خودش حس کرد و زور رو زور خودش دانست.
خدایا! کمکمان کنی چقدر زورمان زیاد میشود.
قو علی خدمتک جوارحی!