ساختن ساختمانهای بلند و پلهایی به سبک غربی را هر چند ممکن است موجب تسهیل زندگی عمومی شوند، نمیتوان تمدن به حساب آورد؛ یا پولهای گزافی که صرف خرید توپ و تانک و هواپیماهای فوق مدرن میشود توسط برخی از کشورهای شرقی، نشانه تمدن آنها نخواهد بود. همه اینها را به راحتی میتوان به دست آورد. با فروختن چند بشکه نفت و یا استخراج کانیهای دیگر و فروش آنها، همه چیز را میتوان به دست آورد. روح تمدن کجاست؟
تاریخ تحلیلی جامعه شناسی دیوانسالاری در ایران، صفحه ۲۵
نویسنده: پروفسور علی اکبر فرهنگی
در حالی که شهروندان ملتهای اروپایی و آمریکای شمالی تنها مردمی هستند که از داشتن تمدن به خود میبالند، متأسفانه شهروندان کشورهای کمتر توسعه یافته و ابتدایی نیز به چنین نامگذاریهایی تن در میدهند و اعتراضی نمیکنند و حتی خود پذیرفته و در نوشتهها و گفتوگوهای خود، همان واژگان را استعمال میکنند و از اینکه به آنان انگ توسعه نیافته یا بدوی زده میشود، راضیاند. کسی اعتراضی نمیکند و کسی جرئت ندارد که خود را برابر و یا در برخی از زمینهها از آنها بالاتر بداند.
بدتر از این، این است که جوانان و هوشمندان این جوامع با دانشی که یافته و معرفتی که از وضع خود و آنان یافته، سخت مرعوب آنها شده و سعی در پذیرش بیشتر این شرایط داشته و تلاش میکنند که خود را با آنها همرنگ کرده و از اینکه فاصله جامعه خود را با آنها مقایسه میکنند، سخت دلتنگ و محزوناند. عده زیادی از آنها تلاش میکنند که روش آنها را آموخته و کپیبرداری یا تقلید کورکورانه نمایند. عده قلیلی بر آن هستند که ریشههای خود را شناخته و با توجه به آنها کاری انجام دهند که از این وضعیت، خود را و کشور خود را نجات دهند.
تاریخ تحلیلی جامعه شناسی دیوانسالاری در ایران، صفحه ۲۳
نویسنده: پروفسور علی اکبر فرهنگی
از این نمودار میتوان پی برد که مردم در چه سالهایی برای خرید کتاب، قدرت بیشتری داشتهاند.
منبع: نمافر

۱. همیشه همهچیز را تغییر بده؛ بهویژه حواست باشد همیشه همه را در میان زمین و هوا نگه داری... .
۲. مراقب همکاران خود درون سازمان باش؛ همیشه دربارهٔ کسی که علم مدیریت را میشناسد سوءظن وجود دارد. تیم مدیران ارشد را کاملاً تغییر بده و به مشاوران اعتماد کن؛ زیرا آنها کسبوکار شما را نمیشناسند... .
۳. فقط به زمان حال توجه کن. آن قرارداد بزرگ را همین حالا ببند و بعد دیوانهوار ادغام کن؛ حتی این کار را با شیاطینی انجام بده که آنها را نمیشناسی. این قبیل کارها، حتماً توجه تحلیلگران بازار بورس را به خود جلب میکند.
۴. بر اعداد تأکید کن؛ دراینصورت دیگر لازم نیست عملکرد واقعی را مدیریت کنی، بلکه صرفاً اعداد را کنترل میکنی. برنامهریزی کن که چندین برابر کارمندانت دستمزد دریافت کنی. با این کار به همه نشان خواهی داد چقدر مهم هستی. مهمتر از همه، قیمت سهام را همیشه بالا نگاه دار. در آخر کار هم پول را بگیر و فرار کن.
------------------
پ.ن: بدیهی است که مینتزبرگ در حال تمسخر عادتهای مدیران ارشد و تصورات دیگران راجع به مدیران ارشد است.
بسیاری از دادههای سخت خیلی دیر به دست مدیر میرسند. برای اینکه دادههای سخت تولید شوند زمان لازم است. گول الکترونهایی را نخورید که بهسرعت در اینترنت جابهجا میشوند. برای تولید دادههای سخت اولاً باید اتفاقات ثبت شوند (این کار بهخودیخود زمانبر است) و سپس این اتفاقات ثبتشده باید به گزارش تبدیل و منتشر شوند که این خود زمان بیشتری نیاز دارد. تا شما همهٔ این کارها را بکنید، مشتریانی که از کیفیت کالا یا خدمات شما راضی نباشند با شما خداحافظی کردهاند. مدیرانی که صرفاً به اعداد اعتماد میکنند ممکن است در این زمینه از شایعههایی احتمالاً هشداردهنده غافل بمانند.
قصههای شب برای مدیران
نویسنده: هنری مینتزبرگ