در نظر گرفتن وحدت قوا در انتخابات
به این باید فکر بکنیم که از امسال #مجلس و #دولت تقریبا شروع دورههای یکسانی دارند و اگه دنبال #وحدت_قوا هستیم، باید رئیس جمهور متناسب انتخاب کنیم؟ یا اصلا جزو ملاکها نباید باشه؟
به این باید فکر بکنیم که از امسال #مجلس و #دولت تقریبا شروع دورههای یکسانی دارند و اگه دنبال #وحدت_قوا هستیم، باید رئیس جمهور متناسب انتخاب کنیم؟ یا اصلا جزو ملاکها نباید باشه؟
۱. در این سالها یاد گرفتهام که مرید هیچ شخصی نباشم. شخصپرستی را مترادف طاغوتپروری میدانم و سعی میکنم در دام آن گرفتار نشوم.
۲. در این سالها تجربه کردهام که بخش قابل توجهی از مسائل کشور به دولت گره خورده است. رویکرد دولت و اراده دولت برای حل مسائل، مهم است؛ البته که حتما این مهم، حتی نیمی از کار نیست و شرایط زمینهای و مداخلهای دیگر و بازیگران پرقدرت دیگری نیز وجود دارند.
۳. در این سالها سعی کردهام با باورهایم زندگی کنم. با همه نقدی که به اعضای شورای نگهبان و تصمیماتشان دارم، به دلیل اینکه «ولی فقیه» زمانه شرکت در انتخابات را واجب عینی میداند در انتخابات شرکت خواهم کرد؛ آن هم ولی فقیهی که طی دو دهه گذشته که اوضاع سیاسی کشور را درک کردهام، آیندهنگری، جامعنگری و هوشمندی او بر من ثابت شده است.
۴. مشارکت حداکثری مردم در انتخابات را مبارزه با طمع بیگانگان به کشور میدانم و به نظرم با همه ایرادات، راه حل مشکلات را باید در درون خودمان بجوییم.
۵. ای کاش نامزدها، حلقه اصلی چند نفره خود را اعلام میکردند تا راحتتر مقایسه میکردیم.
۶. بین گزینههای موجود، تسلط یکی از کاندیداها به مسائل کشور را بیشتر از بقیه دیدم. او را دارای برنامه برای حل مسائل دیدم و حائز اراده برای اجرای این برنامه. رویکرد او برای مدیریت کشور را بهتر از بقیه میدانم اما اینکه عملکرد او چه میشود را نمیتوانم حدس بزنم؛ اینکه چقدر میتواند تیم خوبی جمع کند، چقدر میتواند تقوای سیاسی خود را ادامه دهد، چقدر میتواند موانع ایجادی باند قدرت و ثروت را کنار بزند و.... نیاز به ادامه همراهی مردم با او دارد و تفضل الهی.
۷. از نامزدی که اطرافیان همهرنگی دارد و تسلطی بر مباحث ندارد و به دفعات برایش تصمیمسازی میشود، نگرانم؛ هر چند خودش آدم خوب و قاطعی باشد ولی قاطعیت در چیزی که به آن علم نداری، خطرناکتر است.
۸. صرفنظر از اینکه طی روزهای آینده چه کسانی به نفع چه کسانی انصراف میدهند، امیدوارم نتیجه انتخابات به نفع مردم و انقلاب آنها شود.
نتایج نهایی انتخابات اعلام شد و حسن روحانی رئیس جمهور ایران ماند.
تبریک به هواداران و رأی دهندگان به روحانی.
روحانی پس از تأیید شورای نگهبان و تنفیذ رهبری رئیس جمهور همه مردم است و همه باید با هم کمک کنیم تا سطح خدمات دولت و پاسخگویی او بالاتر برود و عزت ملی ایران در سطح جهان بیشتر شود. این کمک در چارچوب همفکری، ارائه راهکار، مطالبهگری و نقد است نه تخریب و کارشکنی و امثالهم. بدانیم که اگر این دولت موفق نباشد همه متضرر خواهیم شد و اگر موفق باشد همه منتفع.
-------------------------------
پ.ن: در میان کسانی که «نه به روحانی» را سرلوحه رقابت انتخاباتی خود قرار داده بودند طیفهای گوناگونی حضور داشتند. کسانی که هوادار سید ابراهیم رییسی بودند، کسانی که در گفتمان اصولگرایی بودند و کسانی که روحانی را گزینه مناسبی برای ریاست جمهوری نمیدانستند و در دوقطبی موجود به رییسی رأی دادند.
بین این گروهها دنبال مقصر نباشیم. هر کسی فلش را به سمت خودش ببرد و به جای فرافکنی خود را اصلاح کند.
مردم را هم مقصر ندانیم. مردم ما عزیز و فهیم و عاقلند. معنی ندارد که اگر مردم با تفکر ما موافق باشند پس خوبند و اگر با تفکر ما موافق نباشند، فریب خورده یا بد. این تفکر استکباری است.
مردم ما به کسی رأی میدهند که خودش باشد نه نقش دیگری را بازی کند؛ به کسی رأی میدهند که کارآمد باشد و از متخصصین استفاده کند؛ مردم ما به کسی رأی میدهند که واقعا میان مردم باشد نه اینکه فقط شعارش را بدهد. در غیراینصورت ترجیح میدهند به کسی رأی بدهند که اگر میان مردم نیست، شعارش را هم نمیدهد؛ ایضا برای صفاتی مانند ساده زیستی، ضداستکبار و ...
خودمان و مردم را درست بشناسیم. بیایید به جای شعار، زندگی را انسانیتر کنیم. مراقب باشیم که آدرس خدا را از عدل جدا نکنیم که در آن صورت یک مذهبی خام و بیمخ بیشتر نیستیم.
حال و هوای انتخاباتی در جمع کثیری از مردم ایجاد شده است. همه شش کاندیدای تایید صلاحیت شده محترم هستند. همه آنها از نظر شورای محترم نگهبان، امین، باتقوا، مدیر، مدبر و ملتزم عملی به ولایت فقیه تشخیص داده شدهاند. دو نفر از این 6 نفر تا الان انصراف خود را اعلام کردهاند و به هر کدام از 4 نفر دیگه رأی بدهیم مأجوریم.
اما به هر حال مردم سلیقههای گوناگونی دارند. همیشه هم اینطور نیست که گزینه آرمانی و صد در صد مطلوب افراد در انتخابات حضور داشته باشد. اما به هر حال نزدیکترین گزینه بین گزینه آرمانی و گزینههای موجود راه حل اثرگذاری تک تک مردم بر سرنوشت کشور است.
به نظر میرسد اوضاع کشور با تمام زحماتی که کشیده شد، مورد رضایت مردم نیست و مردم گلهمندند. اگر بخواهیم رویکرد و عملکرد را مدنظر قرار دهیم، احتمالا دولت در رویکرد خود از نظر بخش قابل توجهی از مردم نمره بالایی نمیگیرد.
رویکرد اشرافی مدیران، دوری از مردم، محرمانه بودن بسیاری از اطلاعات، نگاه بالا به پایین، کم کاری و خستگی، عدم توجه واقعی به نقش جوانان در مدیریت و اعمال تصمیمات کشوری ولو در قابل شعارهای زیبا را مردم نمیپسندند. هر چند ممکن است برخی از رویکردهای این دولت مانند تنشزدایی در سیاست خارجی مورد اقبال بخش قابل توجهی از مردم باشد.
به نظر من، ادامه دولتی که بسیاری از مدیران آن همیشه در مسند قدرت بودهاند و در 38 سال گذشته، 30 سال وزیر و معاون وزیر و وکیل بودهاند و حالا همه تقصیرات را به گردن یک دوره 8 ساله میاندازند کار درستی نیست. انتخاب امثال نعمت زاده که حتی اگر دوره وزارتش را حساب کنیم، باید بازنشسته شوند به ریاست وزارتخانه بزرگی مانند صنعت، توهین به نسل دوم و سوم انقلاب است.
از سیاست بگذریم و از فرهنگ هم که صحبت کنیم، نگاه دولت به فرهنگ در شأن ایران اسلامی نیست. اوج نگاه دولت به فرهنگ در احکام لایحه برنامه ششم توسعه که توسط دولت به مجلس پیشنهاد شد شامل چند رویکرد کلی بود: تعمیر ابنیه تاریخی، حق پخش تلویزیونی مسابقات ورزشی، امنیت برگزاری فعالیتهای فرهنگی مانند کنسرت و ... همین! فرهنگ در این دولت در همین حد دیده میشود.
اوضاع علم و فناوری هم در کشور در این 4 سال رشد گذشته را نداشته است. هر چند معاونت علمی ریاست جمهوری توانست در حوزه کسب و کار فناوریهای نوین تغییرات خوبی را ایجاد نماید اما سرعت رشد علمی کشور کاهش یافت و صنایع هایتک افول کردند و دیگر خبری از پیشرفت فناوری هستهای، فناوری فضایی و ... نبود.
همه این شرایط ما را به یک سخن میرسانند: باید کاری کرد.
باید کاری کرد تا سرنوشت کشور در چارچوب قانون اساسی به سمتی برود که گلایههای مردم کمتر شود.
البته هر تصمیمی مردم در روز جمعه بگیرند محترم است. بعد از اعلام نتایج، باید همه کمک کنیم تا ایران اسلامی به سمت تعالی، پیشروی کند.
دکتر وردینژاد در کلاس «مدیریت رسانه 1» مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی در سال 88 میگفتند که دشمنان ایران نیاز به هزینه زیاد و کار تخصصی فراوان جهت جاسوسی از ایران ندارند؛ زیرا با سایتهای متعدد خبری 90 درصد اخبار محرمانه ما در معرض دید عموم قرار گرفته است یا به راحتی در دسترس همگان است. سازمانهای جاسوسی دشمنانمان باید برای 10 درصد باقیمانده وقت و هزینه و انرژی بگذارند. میگفتند که میزان اخبار منتشره محرمانه ما نسبت به کشورهای پیشرفته، وضعیت فاجعهآوری دارد.
خط و خطوط سیاسی ایشان و افتراقی که در این زمینه داریم در این یادداشت محل بحث نیست اما این حرف ایشان همیشه در خاطر من ماند و به نظرم به عنوان یکی از معضلات گردش خبر بخصوص در حوزههای سیاسی و اقتصادی در کشورمان جدی است. یادمان نرفته است که مکالمات حضوری محرمانه شخص اول و دوم کشور در چند سال گذشته، نقل محافل گوناگون بود و همیشه این سؤال مطرح بود که اگر این صحبتها دو نفره بوده است، پس چه کسی آن را نقل کرده است؟
یکی از راههای شایعهسازی و تخریب اذهان عمومی همین انتشار غیررسمی اخبار با مهر محرمانه جهت دیده شدن بیشتر است. به نظر میرسد که برخی از ارکان قدرت در کشورمان با قیافه حق به جانب، استفاده از این حربه را خوب بلد هستند و به جستجوگران حقیقت کمترین مجال برای سؤال و نقد را هم نمیدهند یا اگر بدهند تأثیری در افکار عمومی جامعه ندارد. استفاده از رسانههای گوناگون و گسترده توسط ارکان مورد بحث، به آنها قدرتی بخشیده است که شاید تا چند زمانی مست آن باشند که البته ماه همیشه پشت ابر نمیماند.
به عنوان مثال یادمان هست در قضیه خانهنشینی 11 روزه رئیس جمهور سابق چقدر شایعه توسط همین اخبار محرمانه ساخته شد و زمینهساز کلیدواژه تخریبی «جریان انحرافی» در کشور شد. یادمان هست که همان زمان رهبر معظم انقلاب وارد میدان شدند و آن شایعات را «حرفهای سست و بیپایه» خواندند که توسط دستگاههای تبلیغاتی گفته شده است و تأکید میکنند که «بخصوص خود رئیس جمهور» برای خدمت به مردم شب و روز ندارند. اما خاطرمان میآید که مسئلهای که از نظر رهبر معظم انقلاب «مسئله مهمی» نبود را چگونه به مسئله اول کشور تبدیل کردند و سالها در آن دمیدند و میدمند؛ آن هم با جلوه ولایتمداری! اساسا یکی از مشکلات همین است که بخش قابل توجهی از این اخبار محرمانه به دیدارهای خصوصی رهبری مربوط میشود و توصیهها و فرمایشاتی که ایشان به افراد مختلف کردهاند. حال اینکه ایشان بارها گفتهاند مواضع ایشان همان است که با مردم در میان میگذارند و «حرف درگوشی» با کسی ندارند و نسبت دادن اینکه ایشان موضعی خلاف موضع علنی خود به خواص میگویند را «گناه کبیره» دانستهاند.
قبلا هم نگاشته بودم که برخی سیاسیون از طریق همین «گفتن اخبار مگو» برای خود مخاطبان، مریدان و طرفدارانی پیدا میکنند که سالها بر موج احساسی حقطلبی آنان سوار میشوند و تا حدودی توجه مسئولین و مردم را از مسائل اصلی کشور به مسائل فرعی جهت تحکیم قدرت یا افزایش قدرت خود یا حزب خود جلب میکنند.
به نظر میرسد یکی از راههای مبارزه با این شایعات و اخبار غیررسمی که با بسته بندی «محرمانه» و «خصوصی» عرضه میشود، بیتوجهی به آن است. این بیتوجهی در وهله اول و اصلیترین گام به اهالی رسانه برمیگردد. متأسفانه معمولا اهالی رسانه با در دست گرفتن «سررسید» به نگارش اخبار جذاب محرمانه از سوی اشخاص قدرتطلب -که بعضا حتی به نیات آنها هم شک وارد است- اقدام میکنند تا با نقل آنان در میان دوستان محفلی خود، خویش را «کاردرست» و «مهم» جلوه دهند یا گرهی از گره کشور باز کنند! حال آنکه خبرنگاران، دبیران سرویسهای مختلف، تحلیلگران رسانهای و مدیران رسانههای خرد مستقل باید لااقل با بیتوجهی خود به نقل اینگونه اخبار که وثوق آن از هیچ طریقی امکانپذیر نیست از ارزش این کار بکاهند و آن را به کاری بیهوده تبدیل کنند.
با نزدیک شدن به انتخابات سال 96، دامنه این شایعات محرمانه بسیار گستردهتر خواهد شد. شایعاتی که از نگاه ظاهری بیشتر به ضرر کسانی خواهد شد که رسانه کمتری در اختیار دارند یا تقوای بیشتری برای ساخت شایعه به خرج میدهند! نمونه این اخبار در یکی دو هفته اخیر در رسانههای مختلف اجتماعی و رسمی منتشر شده است.
بیایید تصمیم بگیریم به جای تخریب اذهان مردم کمی هم به فکر کشورمان باشیم و وظایفمان را درست انجام دهیم که همه عزت دست خداست و او بر قلوب مردم مسلط است.