چند ماهی است که غالب فضای رسانهای کشور به خصوص در فضای مجازی، علیه دولت و جریان موسوم به انحرافی قلمفرسایی میکند. اینکه آیا عدهای اشتباهات دولت را یک رویه انحرافی میپندارند و یا این رویه واقعا وجود دارد، سوال مهمی است که زمان آن را مشخص میکند، اما نکته مهم این است که آیا این نوع برخورد مطابق خواستههای رهبر معظم انقلاب هست و آیا ایشان این نوع برخورد را به نفع نظام میدانند یا خیر؟
به هر حال این نوع برخورد کردن با جریان موسوم به انحرافی نتایج کوتاه مدتی را در زمان حاضر خواهد داشت و قطعا نتایجی هم در فرهنگ سیاسی نظام جمهوری اسلامی خواهد داشت. با کمی آیندهنگری متوجه خواهیم شد که ایجاد و دامن زدن به فرهنگ تخریب قوای سهگانه بخصوص دولت (که به قول رهبر معظم انقلاب بار اداره کشور را به دوش میکشد) در نهایت چقدر میتواند به ضرر نظام مردمی جمهوری اسلامی تمام شود.
سخنانی از رهبر معظم انقلاب را با هم مرور میکنیم تا کمی بیشتر وارد بحث شویم:
«آنچه که امروز لازم است، این است که همه این وظیفه را بشناسند، بدانند که ما کجا هستیم. یک عدهاى غفلت میکنند، نمیفهمند که ما این همه حرکت کردهایم، پیش آمدهایم؛ نمیفهمند که ما هنوز راه طولانىاى در پیش داریم؛ نمیفهمند که ما دشمن داریم، دشمن از تنبلى ما، از غفلت ما، از اختلاف ما، سوء استفاده میکند. مخاطب بیشتر این حرف شخصیتهاى مطرح جامعه - سیاسى و فرهنگى و غیره - هستند که باید مراقب حرف زدنهاى خودشان، مراقب نوشتنهاى خودشان، مراقب موضعگیریهاى خودشان باشند. اتحاد و اتفاقى که رمزِ همهى پیشرفتها و پیروزیهاست، امروز بیشتر از همه براى این کشور لازم است. مسئولین کشور هم واقعاً دارند زحمت میکشند، حقیقتاً دارند زحمت میکشند. دولت، مسئولین، مدیران بخشهاى مختلف، تلاش میکنند. اگر کسى ایراد و انتقادى هم دارد، نباید آن را جورى مطرح کند که این مدیرى که در تلاش هست براى اینکه کار را بهتر انجام دهد، او را تضعیف کند. اختلافات غالباً از هوسهاى نفسانى برمیخیزد. اگر کسى بگوید این عمل من که اختلافانگیز بود، تفرقهانگیز بود، براى خداست، این را باور نکنید. تفرقهى بین مؤمنین کارِ خدائى نیست، براى هدفِ خدائى انجام نمیگیرد؛ کار شیطانى است؛ کار شیطانى است. ایجاد بغضاء و کینه بین مؤمنین، فضاى اختلاف را به وجود آوردن، این کار شیطان است، کار خدائى نیست.
کار خدائى همدلى است. یک نفر یک کارى دارد، مسئولیتى را بر عهده گرفته، دیگران باید کمک کنند تا کار را خوب انجام دهد. اگر ضعفى داشت، به او تذکر دهند؛ اما نگذارند او تضعیف شود. این کسى که این عَلم را بر دوش کشیده، بلند کرده، همه باید کمکش کنند؛ یکى عرقش را پاک میکند، یکى بادش میزند. اگر دیدند که در نگه داشتن عَلم دارد اشتباه میکند، راهش این نیست که یک مشتى هم به پشتش بزنند، خودِ او و عَلم را سرنگون کنند. راهش این است که کمکش کنند این اشکال برطرف شود؛ این نکته را باید همه توجه کنند، بخصوص کسانى که در عرصهى سیاست و در عرصهى فرهنگ و در عرصهى رسانه و در عرصههاى گوناگون نقش و حضورى دارند.» *
همانطور که مطالعه فرمودید ایشان بیان میکنند که حتی اگر مسئولی در نگه داشتن عَلم اشتباه میکند، باید به او کمک کرد.
و چه کمکی در شرایطی که علم اشتباه نگه داشته شده بهتر از نقد منصفانه است؟ و مهمتر اینکه چه چیزی بیشتر از تخریب مصداق این جمله است که یک مشتی هم به پشتش بزنند و خود او و علم را سرنگون کنند.
* بیانات رهبر معظم انقلاب دیدار جمعى از مداحان و ستایشگران اهلبیت (ع) 1387/4/4
* این یادداشت برای پایگاه تحلیلی تبیینی برهان نوشته شده است.
غیرخودیها را بیشتر بشناسیم
۱٫ کسانی که محیط کشور را متشنج میکنند
- اگر نتواند تشنج عملى هم بهوجود آورد، محیط تشنج فکرى و ذهنى و بحرانسازى مصنوعى کند. این دستها، دستهاى خدومى نیستند؛ دستهاى خودیها نیستند؛ دستهاى بیگانه و دستهاى خائنند. [۱]
- چیزهایى که حاکى از حضور و پیوند مردم با دستگاهها و با دولت و با نظام است، سعى مىکنند اینها را کمرنگ کنند؛ خودیها مبادا این کار را بکنند؛ قلمها مبادا این کار را بکنند؛ مبادا حرفهایى را منعکس کنند که بدروغ نشانهى دلسردى باشد، تا شاید آن دلسردى روى کسى که این مطالب را مىخواند، تأثیر بگذارد و او را هم دلسرد بکند؛ این کارها به سود دشمن است. [۲]
۲٫ ایستادن در کنار سردهندگان شعار «دین منهای حکومت»
- عدهای اسم اسلام را مىخواهند و اسم اسلام را دوست مىدارند. دشمن اسلام به آن معنا هم نیستند؛ اما مطلقاً اعتقادى به فقه اسلامى، به احکام اسلامى و به حاکمیت اسلامى ندارند. معتقد به همان روشهاى فردىاند.
- اینها دم از اصلاح مىزنند؛ گاهى دم از اسلام هم مىزنند؛ اما در کنار کسانى قرار مىگیرند که صریحاً علیه اسلام شعار مىدهند و با آنها اظهار همبستگى مىکنند! گاهى دم از اسلام مىزنند، اما در کنار کسانى قرار مىگیرند که شعار ضدّیت با حکومت اسلامى، شعار سکولاریزم و حکومت منهاى دین و حکومت غیردینى و حکومت ضدّ دینى و لائیسم را مىدهند! پیداست که اینها نفوذیند. [۳]
۳٫ کسانی که حرف غیرخودیها را تکرار میکنند
- ما بیاییم با کسانى که نظام را قبول ندارند و عازم بر معارضهى با نظامند، روزبهروز مرزهاى خود را کمرنگ کنیم و دائما با خودیها به جان هم بیفتیم! این درست نیست.
- معناى غیر خودى این نیست که او نباید در این کشور زندگى کند؛ نه. غیر خودى هم زندگى کند؛ منتها معلوم شود که او با نظام میانهاى ندارد؛ براى اینکه او در مواردى منشأ اثر خواهد بود. مرز حفظ شود، حرف او تکرار نشود، کار او مورد تأیید قرار نگیرد. این اساس قضیه است. [۴]
۴٫ غریبهها در لباس خودی
«شعارهاى انقلاب را که پرچمهاى راهنما در راه اعتلاء و سربلندى و آبادانى این کشور است، گرامى بدارید و با همهى وجود از آن دفاع کنید و سهل انگارى نسبت به آن را از بیگانگانى که احیانا به لباس خودى در مىآیند و با زبان خودى سخن مىگویند، تحمل نکنید.» [۵]
* این یادداشت برای پایگاه تحلیلی تبیینی برهان نوشته شده است.
در طول تاریخ بشریت، انسان همواره مورد آزمایشهای الهی بوده است. هر دوره زمانی و هر جامعهای، آزمایشهای مخصوص به خود را داشت و دارد که به تناسب رشد فکری مردمان شامل حال آنان میشود تا بتوانند به مرتبه بالاتری از انسانیت صعود کنند. هر چه آزمایش و فتنه سختتری نصیب آن جامعه شود، پیشرفت معنوی بیشتری هم عاید کسانی که در آن امتحان موفق شدهاند، میگردد. اما آن کسانی که مردود شدهاند، به تناسب جایگاه و موقعیتی که در جامعه دارند دچار سقوط میشوند. [۱]
اینکه هر شخصی در جامعه بتواند تشخیص دهد که کدام خط فکری در صراط مستقیم نیست و کدام خط فکری (ولو با وجود اشتباهات) در صراط مستقیم است، یکی از نکاتی است که قطعا به قبولی در آزمایشات و فتنهها کمک میکند. ضمناً همواره باید توجه داشته باشیم که ممکن است افراد و جریانهایی دچار انحراف شوند و از مسیر اصلی حق جدا شوند.
در این یادداشت سعی شده است با استفاده از نظرات رهبر معظم انقلاب در دوران زعامت ایشان، راجع به جریانهای مختلف که در این صراط مستقیم هستند یا نیستند اطلاعات بیشتری کسب کنیم و بدانیم که چرا گروههایی در صراط مستقیم بودند ولی بعدها منحرف شدند و همچنین وظیفه ما در قبال هر کدام از آنها چیست.
خودی و غیرخودی
«خودی» و «غیرخودی» یکی از کلیدواژگان مهم رهبر معظم انقلاب است که میتوانیم برای شناختن کسانی که در صراط مستقیم هستند و یا کسانی که نیستند، استفاده کنیم. سعی کردهایم در ذیل معرفی شاخصهای خودی و غیرخودی، صفاتی که شامل این افراد میشوند و معیارهای تشخیص آن صفات را بگنجانیم. قبل از ورود به بحث، یک تعریف کلی از «خودی» و «غیرخودی» و لزوم شناخت آن، ضروری به نظر میرسد.
شرایط این روزها جوری شده که به نظرم واجبه چند واحد اختصاصی در رشتههای دانشگاهی مرتبط با رسانه، درسی به عنوان «جو رسانهای» گنجانده بشه!
آخه شرایط جوری شده که اگه الان جناب مشایی بفرمایند: «خدا هست»، امثال احمد توکلی و علی مطهری نامه مینویسند به احمدینژاد که: چرا مشایی میگه خدا هست؟ شاید هم حتی از لج مشایی بگویند خدا نیست!
همانطور که احمد توکلی در جواب این حرف رئیس جمهور: «اصلاً زن ایرانی توی دنیا یک است. از نظر ادب، هنر، معرفت و انسانیت چیز دیگری است.»، گفت: «از برخی جملات شما بوی نژادپرستی میآید.»!!!! (+) اصلا دیگه رئیس جمهور یه کشور، نمیتونه از مردم خودش تمجید کنه!
علی مطهری هم که معرف حضور همگان هست. وقتی در ژاپن سونامی اومد، من منتظر بودم علی مطهری ریشه اونو در مناظرات انتخاباتی و حرفهای احمدینژاد بدونه! (حوصله گذاشتن لینک ندارم. تعداد مصاحبهها، یادداشتها و نامههایی از این دست از سوی ایشان بالاست!)
از طرف دیگه هم جو رسانهای سایتهایی مثل «باکری آنلاین»، «محرمانه نیوز» و «رهوا» منجر به این مسئله (+) میشه! دیگه این یکی بدون شرحه و هیچ توضیحی نداره!
یکی از بدیهای رسانههای آزاد هم همینه دیگه! اونایی که به اینترنت دسترسی دارند و قشر باسوادتر و مثلا آگاهتر جامعه هستند، بیشتر درگیر این جو رسانهای میشوند؛ از جمله خود من! شاید به همین دلیل مردم در حوادث انتخابات سال ۸۸ نمره قبولی گرفتند و برخی از خواص مردود شدند. (+) مردم عادی اصلا کاری ندارند مشایی چه جملاتی میگه و چیکار میکنه! اونا درگیر این تبلیغات سیاسی نشدند و توجهشون به نتایج اقدامات دولت هست. اونا هنوز هم که هنوزه وقتی احمدینژاد رو میبینند به استقبالش میروند و وقتی از تلویزیون، سخنرانی ایشون رو گوش میکنند، برای سلامتیاش دعا میکنند.
برنامه دیشب «دیروز، امروز، فردا» که با مناظره آقایان رسایی و جوانفکر همراه بود برام جالب بود. جدا از این بحث که حرفهای آقای جوانفکر چقدر منطقی بود یا نبود، این سؤال برام پیش اومد:
شما که انقدر گفتید علیه آقای مشایی موجسازی میکنند و جو خبری ایجاد میکنند، مگر مدیر خبرگزاری جمهوری اسلامی نیستید؟ شما چه کار رسانهای کردید که من و امثال من به کنار، حتی علما هم گول این موجسازی را خوردند؟!