در یک دسته بندی، انواع خبرها به خبرهای رویدادمدار (Event - centered news) و خبرهای فرآیندمدار (Process- centered news) تقسیم میشوند. یونس شکرخواه در کتاب «خبر» خود در تعریف این اصطلاحات مینویسد:
خبرهای رویدادمدار: خبرهای مربوط به رویدادهای مشخص و معین یا موضوعاتی چون نشستها و آتشسوزیها که نقطه مقابل خبرهای فرآیندمدار هستند.
خبرهای فرآیندمدار: خبرهای پیچیدهای هستند که از یک گزارش یا مسئله مجرد و منفک، فراتر میروند تا درکی منظم، قاعدهمند و جامع را منتقل سازند؛ نظیر گزارشهای مربوط به پیامدهای عملکرد یک دولت.
سخن اینجا است که آیا وقوع سیل در رسانهها باید به عنوان یک خبر رویدادمدار نگریسته و پرداخته شود یا یک خبر فرآیندمدار؟ به نظر میرسد که پرداخت رسانهها به خصوص روزنامهها که جنبه تحلیلی بیشتری نسبت به خبرگزاریها دارند، شایسته یک رسانه حرفهای نبود. وجه غالب رسانهها پس از وقوع سیل از جنبه خبر رویدادمدار بوده است و بیشتر به تعداد کشتهها و مفقودیها و میزان خسارات وارده پرداخته شده است. حال آنکه سؤال اساسی این است که چرا؟
این سخن رئیس جمهور درست است که «حوادث طبیعی، یک اتفاق اجتنابناپذیر است.» اما آیا برای پیشگیری جهت کمتر شدن خسارات جانی و مالی نمیتوان اقداماتی انجام داد؟ آیا پس از وقوع سیل نمیتوان مدیریت بهتری جهت تسریع بسامانی امور کرد؟ البته که قطعا اقداماتی انجام شده است اما آیا این اقدامات در شأن نهادهای مسئول بوده است؟ آیا رندی رئیس جمهور و خود را در مقام مطالبهگر -به جای پاسخگو- دیدن و توصیههای چندگانه برای پیشگیری و اقدامات پس از سیل شایسته است؟ ناهماهنگی، بینظمی و سوءمدیریت در این حادثه مشهود بود؛ آیا رئیس جمهور دستوری برای یافتن کسانی که قصور و تقصیری داشتند یا حتی احیانا عمل شایسته تقدیری انجام دادهاند، صادر میکنند؟ اگر این اتفاق بیفتد، آیا فقط در تنبیه به افراد رده پایین پرداخته میشود و در تشویق به افراد رده بالا پرداخته میشود؟ آیا رئیس جمهور با مردم در میان میگذارند که نهادهای مسئول از جمله سازمان مدیریت بحران کشور، سازمان هواشناسی، جمعیت هلال احمر، راهداری و سایر نهادها کدامیک شایسته تقدیر و کدامیک کوتاهی کردهاند؟
و سؤال مهمتر اینکه: همیشه پس از هر حادثهای در کشور ما، همه میگویند این اتفاق باید موجب توجه بیشتر به این بخش و رفع کاستیها شود. آیا در این حادثه به حرف بسنده میشود یا واقعا برای کمتر شدن خسارات سیل، فکر و اقدامی انجام میگیرد؟
* این یادداشت در شماره 78 هفته نامه سرخط منتشر شده است.
رئیس جمهور به مناسبت آغاز سال تحصیلی دانشگاهی در دانشگاه تهران حضور یافت. همواره حضور مسئولین مختلف در بین دانشجویان همراه با ایراد سخنان مهم و تأثیرگذاری در سطح کشور است که به قول شهید بهشتی «دانشجو مؤذن جامعه است.»
جناب آقای روحانی نیز سخنان مهمی را راجع به موضوعات مختلف از جمله دانشگاه، در این جلسه بیان کردند. اما سخنی که همگان را به تعجب واداشت این بود که ایشان از نبود تریبون دانشجویی برای شنیدن نظرات دانشجویان ابراز تأسف کردند و گفتند که «آمدن من به دانشگاه بیشتر برای شنیدن است تا حرف زدن».
سؤال این است که چه کسانی برای این دیدار رئیس جمهور، برنامه ریزی کردهاند؟ دفتر رئیس جمهور یا دانشگاه تهران و تشکلهای دانشجویی؟ پاسخ تشکلهای دانشجویی که منتفی است، زیرا کسی دست و پای خود را نمیبندد و سایر جوابها هم که دولتی هستند و زیر نظر رئیس جمهور! جالبتر اینکه همواره به خاطر داریم که رؤسای جمهور سابق و اسبق در دانشگاه به نظرات دانشجویان گوش میدادند و واکنشهای متفاوتی داشتند. کار حتی به جایی میرسید که آقای خاتمی دانشجویان را تهدید به بیرون انداختن از سالن میکرد و یا عکس آقای احمدینژاد را آتش میزدند. حال چه شده است که با اینکه رئیس جمهور برای شنیدن آمده است اما دانشجویان نمیتوانند صحبت کنند؟ به نظر میرسد این رفتار رئیس جمهور، یک رفتار سیاسی کلاسیک است؛ در غیر اینصورت حتی رئیس جمهور در همان جلسه میتوانست به چند نفر فرصت صحبت دهد.
سؤال دیگر این است که آیا رئیس جمهور از فضای غیردانشجویی سالن نیز متأسف هستند؟ زیرا حضور اساتید و مسئولین دانشگاهها نسبت به دانشجویان تغییرات محسوسی نسبت به دولتهای قبل داشت. فضای سالن به شکلی بود که این حس را تلقین میکرد که هر کسی اجازه حضور در سالن برای شنیدن سخنان رئیس جمهور را نداشت.
در هر صورت درخواست دانشجویی ما از رئیس جمهور محترم این است که اگر واقعا از اتفاق افتاده متأسف هستند، دیدار دانشجوی بعدی را به سال بعد و آغاز سال تحصیلی مؤکول نکنند و همان طور که که در یک سال و چند ماه گذشته، مقتدر نشان دادهاند، به این عرصه نیز ورود کنند و شعار پذیرش نقد را به واقعیت مبدل کنند.
* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 238 روزنامه سرخط منتشر شده است.
بخش قابل توجهی از شعارهای تبلیغاتی رئیس جمهور روحانی در انتخابات، «قانونگرایی»، «اخلاق» و «آزادی بیان» بود. طبیعی است که انتظار از یک رئیس جمهور این است که بر شعارهای خود استقامت داشته و به رأی مردمی که به او اعتماد کردند، احترام بگذارد.
بدیهی است که نقد به دور از تخریب همواره به یک مدیر کمک میکند تا بتواند آینده بهتری را رقم زند. اگر نقد دولت در فضای عمومی جامعه بیشتر به نقد شبیه باشد تا تخریب، طبیعی است که از کسی که سکاندار امور اجرایی کشور است، انتظار سعه صدر هم در برابر تخریب اندک داشته باشیم؛ مهم این است که فضای عمومی جامعه به سمت تخریب پیش نرود و اکثریت از نقد، نیت صواب داشته باشند.
بگذریم از اینکه رئیس جمهور روحانی همواره از نقد استقبال کردهاند و البته «اما» هم بعضا وجود داشته است. به طور مثال ایشان در 16 مهر در همایش ملی نخبگان جوان گفتند: «این دولت، به انتقاد منتقدین اهمیت میدهد، اما به عزیزان منتقد عرض میکنم که سخنان نیشدار خود را کم و در چارچوب اخلاق سخنرانی کنند.» به نظر میرسید بهتر بود این سخن در میان نخبگان جوان گفته نشود اما به هر حال با توجه به تأکید ایشان راه نقد بسته نیست.
اکبر ترکان یکی از نزدیکترین افراد به رئیس جمهور بوده و هست. ترکان فردی است که حتی از حضور روحانی در انتخابات ریاست جمهوری خبر داد و پس از آن مسئولیتهای مهمی را بر عهده گرفت: قائم مقام و معاون ستاد انتخاباتی، مشاور ارشد رئیس جمهور، دبیر شورای عالی مناطق آزاد، سرپرست سازمان فضایی ایران، سرپرست شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور، سرپرست معاونت امور بین الملل و سرپرست دبیرخانه جنبش عدم تعهد. انتظار این است که فردی با این همه قرابت به رئیس جمهور، همفکری زیادی با ایشان داشته باشد و رئیس جمهور پاسخگوی مواضع اینگونه افراد باشد.
سؤال این است که سخن راندن در مورد مصاحبه هفته گذشته ایشان با روزنامه آرمان و توهین به 49.5 درصد از مردم، نقد است و یا سخن نیشدار؟ جناب آقای ترکان در این مصاحبه اظهار داشتند: «شما فکر نکنید که یک نفر در مملکت وجود دارد که میگوید من قانون را قبول ندارم؛ بلکه این یک جریان مشخص بود که میگفتند ما قانون را قبول نداریم. اکنون 5/49 درصد آرا را شامل میشوند. این 5/49 آرا کسانی بودند که در مقابل جریانی که مقابل قانون ایستاد سکوت کرد.»
نگارنده قصد ندارد به صورت مبسوط یادآوری کند که وقتی در سال 88 رئیس جمهور وقت گفتند: «در انتخابات ایران 40 میلیون نفر خودشان بازیگر اصلی و تعیین کننده اصلی بودهاند. حالا 4 تا خس و خاشاک این گوشهها کاری میکنند، بدانید این رودخانه زلال ملت جایی برای خودنمایی آنان نخواهد گذاشت. 70 میلیون ملت ایران و 40 میلیون شرکت کننده در انتخابات همه عزیزند، همه ملت ایرانند و همه همدلند و دولت خادم همه آنان و در خدمت همه آنهاست. رقابتها به پایان رسید و دوره دوستیها و ساختنها آغاز شد.» (24/3/88) بیبندوباری رسانهای چگونه واقعیت را عکس جلوه داد و خس و خاشاک را به تمام کسانی که به رئیس جمهور رأی نداده بودند، نسبت داد اما این بار واقعا مشاور ارشد رئیس جمهور و البته فرد چند شغله دولت یازدهم با ذکر درصد، تمامی کسانی که به رئیس جمهور رأی ندادهاند را حامی بیقانونی خواند، فقط چند سؤال:
- آیا نسبت دادن بیقانونی به یک رئیس جمهور و تمامی رأی دهندگان به او، نقد است یا سخن نیشدار؟
- آیا نسبت دادن جرم به شخصی قبل از دادگاه، خلاف شرع، اخلاق و قانون نیست؟
- آیا 5 کاندیدای دیگر، گفتمانی شبیه آقای احمدینژاد داشتند؟ آیا اختلاف و بعضا دشمنی برخی از این کاندیداها با دولت قبلی، قابل چشمپوشی است؟
- آیا میان رأی دهندگان به آقای روحانی، هیچکدام جزء رأی دهندگان به آقای احمدینژاد نبودند؟
- آیا کسانی که اصلا در انتخابات شرکت نکردند، حامی قانونگرایی هستند که ترکان آن عده را به این 49.5 درصد نیفزود؟
- آیا این سخنان تهییج مخالفان و اختلاف افکنی در جامعه نیست؟ آیا این سخنان، دوقطبی کردن جامعه نیست؟ حال آنکه رئیس جمهور همواره بر ضرورت وحدت تأکید دارند!
- آیا باز هم باید شاهد صفتهای ناروا به مردم باشیم؟ هنوز صفتهای «لشگر قابلمه به دست»، «در صف سیب زمینی» و «بیسواد» را فراموش نکردهایم.
- آیا وقتی رئیس جمهور میفرمایند باید خودمان را فدای مردم کنیم (26/10/92)، منظورشان فقط آن 18 میلیون و نیم رأی دهنده به اوست یا تمام 75 میلیون نفر؟
- آیا رئیس جمهور سخنانش در اولین کنفرانس خبری دولت یازدهم را فراموش کردهاند که گفتند: «من رئیس جمهور همه مردم هستم.» یا آقای ترکان به حرفهای رئیس جمهور بیاعتنا است؟
- آیا «تدبیر» یعنی اینکه رئیس جمهور پاسخگوی سخنان و رفتار مشاورانش نباشد؟
- آیا مردم میتوانند «امید» داشته باشند که فردی با این سطح پایین از تحلیل، از «مشاغل» خود توسط رئیس جمهور برکنار شود؟
* این یادداشت به عنوان سرمقاله بنگاه رسانهای نکات پرس منتشر شده است.
روزهایی بر کشور میگذرد که سیاست خارجی به یکی از مباحث روزمره مردم تبدیل شده است. رئیس دولت کنونی، سیاست خارجی را کلید حل مشکلات کشور میداند و وزیر امور خارجه یکی از فعالترین وزرای کابینه است. در این روزها به نظر میرسد که نیاز داریم کمی عمیقتر به این مباحث نگاه کنیم. اینکه تعریف سیاست خارجی چیست، اهداف آن کدام است و ما طبق قانون اساسی که میثاق همه ملت است به سیاست خارجی باید چگونه نگاه کنیم؟ دولتهای پس از انقلاب چقدر طبق سیاست خارجی عرف بینالملل پیش رفتند و چقدر در جهت اجرای اهداف مندرج در قانون اساسی گام برداشتند؟ سعی کردهایم در این مقاله، به صورت مختصر و مفید به این مباحث بپردازیم.
سیاست خارجی چیست؟
دولتها از زمانهای قدیم با یکدیگر روابط گوناگون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی داشتهاند و امروزه شبکه روابط بینالملل بسیار گستردهتر و پیچیدهتر شده است. میتوان گفت روابط بینالملل شامل اعزام و پذیرش نمایندگان سیاسی، روابط تجاری بین شرکتها و دولتها، برگزاری کنفرانسهای بینالمللی، مبادلات فرهنگی و حتی مسابقات ورزشی در سطح بینالمللی میشود. اما سیاست خارجی را باید از روابط بینالملل جدا کرد. روابط بینالملل شامل روابط بین حکومتها، گروهها، افراد و شرکتهای فراملی و چندملیتی میشود اما سیاست خارجی فقط آ ندسته از روابط است که ابتکار آن با حکومتها بوده و از طرف آنان اجرا شود. به عبارت دیگر
«سیاست خارجی مجموعه خط مشیها، تدابیر، روشها و انتخاب مواضعی است که یک دولت در برخورد با امور و مسایل خارجی در چارچوب اهداف کلی حاکم بر نظام سیاسی اعمال مینماید.» بنابر تعریف فوق سیاست خارجی شامل 2 قسمت مجزا میباشد:
- اهداف ملی که هر کشوری در صحنه بینالملل تعقیب و درصدد تحصیل آنها میباشد.
- سیاستها و روشهایی که برای رسیدن به اهداف مزبور اتخاذ و اعمال میگردد.
اهداف سیاست خارجی در عرف بین الملل را به طور خلاصه میتوان بهصورت زیر بیان کرد:
1. حفظ تمامیت ارضی و حاکمیت ملی. 2. رفاه ملی. 3. امنیت ملی. 4. حفظ اعتبار ملی. 5. منافع ملی. 6. کسب قدرت.
در فرآیند سیاستگذاری خارجی، افراد و نهادها، سازمانها و دستگاههای گوناگونی دخالت دارند و هر یک تحت شرایط خاصی و در نظامهای سیاسی مختلف دارای نقشهای متفاوتی هستند. مهمترین نهادهایی که در فرآیند سیاستگذاری خارجی دولتها به طور عام در همه جای دنیا دخالت دارند عبارتند از:
1. قوه مجریه. 2. قوه مقننه. 3. گروههای دارای نفوذ و احزاب سیاسی. 4. دین و رهبران دینی. 5. افکار عمومی. 6. نهادهای نظامی. 7. دانشمندان و نخبهها. 8. سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی. 9. بنگاهها و شرکتهای فراملی. 10. سازمانهای بینالمللی.
* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 31 هفته نامه سرخط منتشر شده است.
پس از انتخابات 24 خرداد امسال و روی کار آمدن «دولت تدبیر و امید»، مردمی که حماسه سیاسی را آفریده بودند، منتظر اقدامات دولت برای عملی شدن وعدههایش بودند؛ اقداماتی که دولت به تنهایی موظف است آنها را انجام دهد و یا اقداماتی که باید در کنار سایر قوا و نهادها و حتی با کمک عموم مردم انجام دهد و وعدههایی که از 100 روزه شروع میشود تا وعدههای زیرساختی.
مشکلات اقتصادی مردم در سال گذشته و سال جاری، امر پنهانی نبود. تقریبا هم افکار عمومی، هم دولت وقت و هم جریانهای مختلف سیاسی متفقالقول بر وجود این مشکلات بودند اما هر کدام دلیلی برای این مشکلات بیان میکردند؛ از بیتدبیری و سوءمدیریت دولت دهم –که اتفاقا بیشترین طرفدار را در میان سایر نظریهها داشت- تا تحریم و کارشکنی.
به هر حال باید دلیل درست شناسایی شود تا بتوان چارهای جست. نامزد پیروز انتخابات ریاست جمهوری و البته سیاسیون همفکر او، اغلب مشکلات را ناشی از بیتدبیری و سوءمدیریت دولت دهم میدانستند و تحریم ناجوانمردانه غرب را نیز ناشی از بیتدبیری در سیاست خارجی بیان میکردند. در همین راستا احتمالا برنامهریزیهایی انجام شده و البته اجرا خواهد شد.
مجال سخن در اینجا باعث میشود که نتوان از زوایای مختلف به این مهم پرداخت و طبیعی است که یک زاویه خاص در این نوشتار مدنظر است. دکتر روحانی اعلام کردهاند که «یک پیام مهم 24 خرداد، تجدیدنظر در سیاست خارجی بود، البته نه به معنای تغییر در اصول و مبانی، بلکه تغییر در شیوه عملکرد.» (26/5/1392) سخن این است که میان «مبانی» و «عملکرد» یک نکته مهم دیگر وجود دارد و آن «رویکرد» است. دولت تدبیر و امید باید مشخص کند که آیا رویکرد این دولت «نگاه به خارج» است یا به «نگاه به چشمه جوشان داخل»؟ هر چند که برخی جملات رئیس جمهور مانند «من کلید حل مشکلاتمان را در این مقطع در دست سیاست خارجی میدانم.» (26/5/1392) تلویحا نگاه به خارج را به عنوان رویکرد تقویت میکنند اما از آنجا که نگارنده قصد ندارد به قول رئیس جمهور در نقد، «سخنان نیشدار» مطرح کند، از قضاوت عجولانه میپرهیزد.
نکته اینجا است که در صورتی که نگاه به خارج برای حل مشکلات باشد، دوست و دشمن سیاسی خارج از کشور ما به نیاز و احتیاج ما پی میبرد و ممکن است در پی امتیازاتی باشد اما اگر نگاه ما به چشمه جوشان داخلی خودمان باشد، آنوقت است که حتی مشکلات ناشی از تحریم قابل حل است، همانطور که در گذشته نیز مشاهده کردهایم.
رهبر معظم انقلاب نیز بارها فرمودهاند که دشمن وقتی دست از طمعورزی به کشور برمیدارد که کشور به وسیله چشمه جوشان درونی، به «اقتدار علمی» دست پیدا کند و شاید بیسبب نیست که ایشان در اولین دیدار با دولت جدید فرمودند: «اقتصاد و علم، این دو به نظر من چیزهایى است که امروز باید در ردیف اوّل اولویّتهاى ما قرار بگیرد.» (6/6/1392)