یکی از مهمترین وظایف مدیران راهبردی و ارشد در یک سازمان، توجه به تغییرات محیط بیرونی آن است. مدیران باید توجه کنند که در چه صنعتی در حال فعالیت هستند و در #آینده باید چه برنامهای اتخاذ کنند؟
انتخاب #صنعت یکی از مهمترینِ این موارد است. ممکن است سازمانی در یک صنعت و سازمانی دیگر در چندین صنعت فعالیت کند تا اثرگذاری خود در جامعه و خلق ثروت را بیشتر کند. مثلا #انتشارات بارنز اند نوبل با تولید کتابخوان #نوک علاوه بر صنعت کتاب، وارد صنعت سختافزار هم شد. یا #آمازون علاوه بر صنعت #کتاب و #سخت_افزار در فروش خدمات اینترنتی با #مایکروسافت و در خرده فروشی آنلاین با #والمارت رقابت میکند.
تفکر محافظهکار و دور از خلاقیت، همیشه توصیه میکند که در همان صنعتی که حضور داشتی باقی بمان و بازار جدیدی برای خودت درست نکن اما تفکر خلاق همیشه به دنبال اثرگذاری بیشتر و تعامل بیشتر با جامعه مخاطبان خود است.
این امر به ویژه در صنعت رسانه از اهمیت بیشتری برخوردار است. صنعت رسانه، به دور از خلاقیت باید منتظر مرگ خود باشد.
وزیر ارشاد امروز اعلام کرد که امسال نمایشگاه مطبوعات در سطح ملی برگزار نمیشود و فقط نمایشگاههای استانی برگزار میشود. وزیر ارشاد عدم برگزاری را به درخواست مطبوعات و خبرگزاریها منتسب کرد که به دلیل شرایط اقتصادی حاضر به شرکت در این نمایشگاه نبودند.
به نظر میرسد که دلیل اصلی نه مسائل اقتصادی، که عدم خلاقیت و نوآوری در برگزاری نمایشگاههای مختلف فرهنگی باشد. متأسفانه سالهاست که شاهد نوآوری خاصی در برگزاری نمایشگاهها نیستیم و نمایشگاهها به ویژه در حوزه مطبوعات و خبرگزاریها نمیتوانند ارزش افزوده جدی برای رسانهها و علی الخصوص رسانههای مشهور و بزرگ خلق کنند.
باید از هم اکنون شروع کنیم و دنبال راهکارهایی باشیم که نمایشگاههای فرهنگی از یک اتفاق تکراری هر ساله تبدیل به مرکزی پویا و خلاق شوند.
چند روز پیش، مهمان مسجدی بودم. پس از نماز یک قاری با لحن بسیار خوب به قرائت قرآن پرداخت. قرائتی که مو به مو تقلید از محمد شحات انور قاری مصری بود. تقلید به خوبی صورت گرفته بود و با صدایی بسیار خوش قرائت میشد.
به این فکر میکردم که چرا محمد شحات انور محبوبیت و مشهوریت بین المللی دارد اما ما کمتر میتوانیم سبکساز و پیشرو باشیم. یک دلیل و شاید یکی از دلایل مهم «خلاقیت» باشد. نه فقط در قرائت قرآن که این فقط یک مثال ساده بود، در سایر صنایع فرهنگی نیز ما کمتر خلاقیت داریم و بیشتر تقلید میکنیم. روزنامه خوب، کتاب خوب، فیلم خوب، تئاتر خوب و موسیقی خوب وقتی خوب است که تقلید از پیشروان دنیا باشد. فکر نمیکنیم که چه کار دیگری میتوان کرد و چه تدبیر دیگری میتوان اندیشید تا لااقل در گوشهای از این صنایع، ما در دنیا پیشرو باشیم.
باید به خلاقیت بیشتر بها داد؛ البته لازمه خلاق شدن، کسب دانش سایرین است ولی نوآوری و توسعه در آنها یا ایجاد کارها و فرآیندهای جدید نیز لازم است. ما ابایی نداریم که علم را از سایرین یاد بگیریم اما ننگمان میکند که همیشه شاگرد بمانیم.