چند روز پیش، مهمان مسجدی بودم. پس از نماز یک قاری با لحن بسیار خوب به قرائت قرآن پرداخت. قرائتی که مو به مو تقلید از محمد شحات انور قاری مصری بود. تقلید به خوبی صورت گرفته بود و با صدایی بسیار خوش قرائت میشد.
به این فکر میکردم که چرا محمد شحات انور محبوبیت و مشهوریت بین المللی دارد اما ما کمتر میتوانیم سبکساز و پیشرو باشیم. یک دلیل و شاید یکی از دلایل مهم «خلاقیت» باشد. نه فقط در قرائت قرآن که این فقط یک مثال ساده بود، در سایر صنایع فرهنگی نیز ما کمتر خلاقیت داریم و بیشتر تقلید میکنیم. روزنامه خوب، کتاب خوب، فیلم خوب، تئاتر خوب و موسیقی خوب وقتی خوب است که تقلید از پیشروان دنیا باشد. فکر نمیکنیم که چه کار دیگری میتوان کرد و چه تدبیر دیگری میتوان اندیشید تا لااقل در گوشهای از این صنایع، ما در دنیا پیشرو باشیم.
باید به خلاقیت بیشتر بها داد؛ البته لازمه خلاق شدن، کسب دانش سایرین است ولی نوآوری و توسعه در آنها یا ایجاد کارها و فرآیندهای جدید نیز لازم است. ما ابایی نداریم که علم را از سایرین یاد بگیریم اما ننگمان میکند که همیشه شاگرد بمانیم.
ثبت نظر
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
به نظرم در آینده وضع خیلی بدتر از الان میشه، با توجه به اینکه همون اندک ابتکار عمل بچه های قدیم هم در بچه های فعلی کمرنگه.
مگه نسل های بعدی که در یک ساختار آموزشی درست رشد کرده باشند.
اینم بگم جالبه، البته شما احتمالا به خاطر کاری که دارید، مطلع هستید. مدتی نرم افزار افترافکت توجهم رو به خودش جلب کرده بود و در همین راستا، طرح های آمادش رو از اینترنت دانلود میکردم که ظاهرا خارجی ها طراحی کرده بودند. چیزی که برام جالب بود این بود که بعضا همین طرح های آماده با مقداری ویرایش، مورد استفاده برنامه های صدا و سیما قرار میگرفت! یعنی تا این حد!
برگرفته شده از http://safaeinejad.ir
ما متاسفانه هنوز روش شاگردی رو هم یاد نگرفتیم. حتی روش تقلید و کپی کاری رو هم.
مثلا در زمینه مسائل فرهنگی گاهی هم که کسی ابتکاری می کند، همین جماعت مقهور آنچنان له می کنند که هیچ روحیه و انگیزه ای نمی ماند.