* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 104 روزنامه سرخط منتشر شده است.
با روی کار آمدن یک مدیر ارشد در هر سازمانی، یکی از شعارهای مدیر جدید «شایسته سالاری» است و دوری از قبیلهگرایی و باندبازی. این شعار جذاب در میان مسئولین عالیرتبه کشوری نیز جایگاه ویژهای دارد. مسئولین عالیرتبه کشوری که میتوانند زیردستان و همکاران خود را نصب نمایند، شعار شایسته سالاری را به عنوان یکی از راهبردهای اصلی خود در انتخاب نفرات اعلام مینمایند. این اتفاق در مورد رئیس دولت که بار اصلی اداره کشور بر دوش او است، برای مردم بسیار مهمتر است.
همانطور که اطلاع دارید آقای روحانی، دولت خود را دولت فراجناحی و معیار انتخاب افراد کابینه را «شایسته سالاری» و «اعتدال» میدانند. اینکه مدیر شایسته در نظام جمهوری اسلامی کیست و چه ویژگیهایی باید داشته باشد، یکی از سؤالات اساسی است که باید به آن بپردازیم. یکی از زوایایی که شایسته است از آن دید به موضوع بنگریم، نظرات رهبر معظم انقلاب در این باره است.
ایشان شایسته سالاری را یکی از گرایشهای اصولی نظام میدانند و میفرمایند: «در نظام جمهورى اسلامى، تکریم شأن انسان، ارزش دادن به انسان، رشد دادن انسان، انسان را در کار شایسته خودش به کار گرفتن و نیروهاى او را در خدمت اهداف متعالى جوشاندن، یکى دیگر از گرایشهاى اصولى است.» (69/5/7) و در جایی دیگر یادآوری میکنند: «بزرگترین فسادها این است که در اجرا و اعمال قانون در جامعه تبعیض باشد و به شایستگیها و صلاحیتها و قابلیتهاى افراد توجه نشود.» (81/4/26)
همچنین ایشان معرفی الگو به عنوان ملاک و معیار شایستگی را یکی از اقدامات پیامبر اعظم (ص) میدانند که با مطرح کردن و نصب امیرالمؤمنین (ع) برای حکومت، معیارها و ارزشهای حاکمیت را معلوم کردند که عبارت است از: «یک انسان مؤمن، داراى حد اعلاى تقوا و پرهیزکارى، فداکار در راه دین، بىرغبت نسبت به مطامع دنیوى، تجربه شده و امتحان داده در همه میدانهاى اسلامى: میدانهاى خطر، میدانهاى علم و دانش، میدان قضاوت و امثال اینها.» (30/3/71)
رهبر انقلاب در جایی دیگر یکی از صفات مسئول شایسته را «انقلابی»، «شجاع» و «مؤمن» بودن او میدانند که لااقل در سطح توده عظیم مردم باید در این صفات درخشان باشد و میفرمایند: «آن کسى که اسلام را نمىپسندد و مقرّرات اسلامى را قبول نمىکند و براى خاطر دل بیگانگان و خوشامد دیگران، به انقلاب و ارزشهاى انقلابى اهانت مىکند و یا به خاطر ترس از دیگران، به جاى اینکه به ملت گرایش نشان دهد، به دشمن گرایش نشان مىدهد و آن کسى که تقواى لازم را ندارد و اهل معنویّات نیست و اهل دنیاست و فقط براى نام و نشان و استفاده شخصى، این مسؤولیت را مىخواهد، او لایق و شایسته این کار نیست.» (1/12/74)
همانطور که ملاحظه کردید «شایسته سالاری» در هندسه فکری رهبر معظم انقلاب جایگاه ویژهای دارد که البته با مفهوم غربی آن کمی متفاوت است و علاوه بر آنکه شخص مسئول در نظام جمهوری اسلامی باید دانش و تجربه لازم در اداره جامعه را داشته باشد، باید ویژگیهای ذکر شده در این یادداشت را نیز دارا باشد. شایسته سالاری در اندیشه رهبر معظم انقلاب تا جایی است که نظام جمهوری اسلامی را مساوی حکومت مردم و شایستگان قلمداد میکنند و میفرمایند: «جمهورى اسلامى، یعنى نظامى که در آن، دربار حکومت طاغوت نیست؛ دخالت بیگانه نیست؛ دخالت خان و خانزدگى نیست؛ حکومت مردم و شایستگان است.» (17/2/84)
امید است که رئیس جمهور منتخب با معیارهای فوق دست به انتخاب شایستگان این ملت بزنند تا بتوانند خدمتگزار بهتری برای ملت شریف ایران باشند.
همه کسانی که اطلاع دقیق از اوضاع سیاسی کشور دارند، معتقد هستند که شخص ولی فقیه (چه امام راحل (ره) و چه رهبر معظم انقلاب) در طول سالهای متمادی پس از انقلاب شخصیتی فراجناحی داشتهاند و خارج از احزاب سیاسی به پیاده سازی اسلام و پیشرفت کشور فکر میکردهاند.
بر ولایتمداران نیز لازم است که فارغ از سیاسیکاریها و سیاسیبازیها، اینگونه بیندیشند و اینگونه عمل کنند. حال آنکه متأسفانه این امر در میان جریان حزب الله برخی اوقات مشاهده نمیشود. به طور مثال این جمله رهبری را همه ولایتمداران به خاطر دارند:
«رئیس یک قوه به استناد یک اتهامِ ثابت نشده و مطرح نشدهاى در دادگاه، دو قوهى دیگر را متهم کرد؛ این کار بدى بود، این کار نامناسبى بود؛ اینجور کارها، هم خلاف شرع است، هم خلاف قانون است، هم خلاف اخلاق است، هم تضییع حقوق اساسى مردم است.» (91/11/28)
باید توجه داشته باشیم که این سخنان رهبر معظم انقلاب فقط در مورد احمدینژاد نیست و اگر شخص دیگری هم این کار را انجام دهد، مصداق خلاف شرع، قانون، اخلاق و تضییع حقوق اساسی مردم است. به طور مثال اگر به رئیس قوه مجریه هم به استناد یک اتهام ثابت نشده و مطرح نشدهای در دادگاه، نسبت «مجرم» بدهیم، دقیقا همان وضعیت را خواهد داشت.
حتی بالاتر از این امر، برخی اوقات فرد یا رسانهای ممکن است خودش این نسبت را ندهد اما در مقابل این نسبت به رئیس جمهور سکوت کند. نکته اینجاست که رسانههای ولایتمدار باید همانگونه که در تبلیغ جمله اول که علیه احمدینژاد بود، همه همت خود را به کار بستند، اگر واقعی ولایی هستند و قبیلهگرا نیستند، باید اگر کسی هم نسبت مجرم به رئیس جمهور بدون بررسی قضایی داد، واکنش نشان دهند؛ وگرنه ولایتمداری آنان تا جایی است که به نفع خودشان باشد و قبیلهشان!
این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 3 هفته نامه سرخط منتشر شده است.
مذاکره با آمریکا کلیدواژهای است که در طول سالیان متمادی در نظام جمهوری اسلامی از ابتدای انقلاب تا به امروز مکررا توسط گروهها و جناحهای سیاسی مختلف مورد استفاده و مناقشه قرار گرفته است. اما در این میان نظر عموم مردم ایران همواره دفاع از منافع ملی، استقلال ملی، پیشرفت ملی و حفظ آبروی ملت ایران بوده است. امروز اکثریت ایرانیان اتفاق نظر دارند که نباید سلطه آمریکا مجددا بر کشور برقرار شود تا جایی که رهبر معظم انقلاب در 19 بهمن 91 گوشزد میکنند که «بنده هم اگر بخواهم بر خلاف این حرکت عمومى و خواست عمومى حرکت کنم، ملت اعتراض خواهد کرد.»
اما مگر با مذاکره سلطه کشوری به کشور دیگر محقق میشود؟ پاسخ به این سؤال مشخصا به سمت منفی تمایل دارد اما نکته اینجا است که آمریکاییها از کلیدواژه مذاکره به عنوان یک تاکتیک برای فریب افکار عمومی استفاده کردهاند؛ هم افکار عمومی دنیا و هم افکار عمومی داخلی کشورمان. در واقع باید پرسید آیا در مذاکره، اعتماد دو طرف به یکدیگر لازم نیست؟ نشان دادن حسن نیت از دو طرف به یکدیگر نیاز نیست؟ آیا مذاکره در کنار فشار، حیلهگرانه نیست؟ چطور میشود که نو به میدان آمدهها دوباره از مذاکره دم میزنند و پی در پی آن را تکرار میکنند ولی ملزومات آن را رعایت نمیکنند؟
رهبر معظم انقلاب در اولین روز از سال جدید، 4 نکته در این باب تذکر میدهند که به طور خلاصه به آن اشاره میشود:
1. آمریکاییها برای نشان دادن حسن نیت خود مدام پیغام میدهند که ما به دنبال تغییر نظام در ایران نیستیم. پاسخ ما این است که ما نگران این قضیه نیستیم، زیرا شما زمانی که قصد انجام این کار را داشتید هم ناتوان بودید.
2. آمریکاییها میگویند ما در پیشنهاد مذاکره منطقی و خارج از تحمیل با ایران صادقیم و از ما میخواهند باور کنیم. پاسخ ما این است که آیا شما حرف ایران را که بارها گفته است به دنبال سلاح هستهای نیست، باور کردهاید؟ چرا میخواهید به صداقت شما باور داشته باشیم در صورتی که خلاف آن بارها ثابت شده است؟
3. آمریکاییها مایل به تمام شدن مذاکرات هستهای نیستند، چون میخواهند همواره فشار را بر ملت ایران حفظ کنند تا ملت را فلج کنند که به فضل الهی محقق نخواهد شد.
4. اگر آمریکاییها صادقانه میخواهند که مسائل حل شود، راه حل این است که دست از دشمنی بردارند. نمیتوان از طرفی با استفاده از همه ابزارها علیه یک ملت فعالیت کرد و از سویی دیگر دم از مذاکره زد. رهبر معظم انقلاب در این باره فرمودند: «بنده مسئولان آمریکایی را هدایت میکنم؛ اگر دنبال راه عاقلانه میگردند، راه عاقلانه این است که سیاست خود را تصحیح کنند؛ عمل خود را تصحیح کنند و دست از دشمنی با ملت ایران بردارند. این بحث تمام شد.»
* این یادداشت در شماره 45 روزنامه سرخط به عنوان سرمقاله منتشر شده است.
چند دقیقهای از سال تحویل بیشتر نگذشته بود که سال 92 از سوی رهبر معظم انقلاب به نام «حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی» نامگذاری شد. نامی که با توجه به وضع موجود شاید کمتر کسی پیشبینی آن را میکرد. سالی سخت از نظر معیشتی بر مردم سپری شده بود و رضایت آنان از کشور با تمام پیشرفتهایی که کرده بود، به دلیل مشکلات معیشتی مانند سالهای گذشته نبود.
«پیچ تاریخی» کلیدواژهای بود که روزهای سختی را تداعی میکرد که باید مقاومت کرد تا به سر منزل مقصود و قلهای که شایستگی آن را با اعتماد به وعدههای الهی داریم، نزدیک شویم. اما گویا نامگذاری سال 92 به نام حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی بشارت مسرتبخشی را نوید میدهد. شاید موفقیت در این حماسهها به معنی عبور از این پیچ تاریخی باشد و گامی به قله نزدیکتر شویم.
البته که نقش امت در این میان بسیار مهم است. آفرینش حماسه سیاسی و اقتصادی کار نمایندگان مردم در دولت و مجلس و ... به تنهایی نیست. این کار عزم ملی میطلبد و همه مردم باید وارد صحنه شوند. نقش تعیین کننده مردم در هر دو بعد سیاسی و اقتصادی نه تنها مفید، که لازم و پراهمیت است.
مردم با کمک دولت منتخب خود با مردمی کردن اقتصاد و رویکرد سازنده اقتصاد مقاومتی میتوانند تواناییهای خود را در اداره کشور به رخ دشمنان بکشند و مایه امیدواری دوستان ملت ایران شوند و از سویی دیگر با خلق یک حماسه سیاسی که مهمترین آن در انتخابات ریاست جمهوری نمود پیدا میکند، میتوانند سوگیری 4 سال آینده کشور را رقم بزنند. انتخاب رئیس جمهوری که علاوه بر دارا بودن نقاط قوت رؤسای جمهور گذشته، نقاط ضعف آنان را نداشته باشد و بتواند با توجه به شرایط پیچ تاریخی، به کمک مردم و اعتماد به وعده الهی حماسهای در خور نام کشور اسلامی ایران رقم بزند.
البته نباید از یاد برد که اگر مردم و خواص جامعه نقش خود را به درستی انجام ندهند و به موقع و با بصیرت وارد صحنههای مورد نیاز نشوند، باید منتظر روزهای سختی باشیم و در این میان انجام وظیفه هر فرد از عوام و خواص اهمیت بسیار دارد.
* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 35 روزنامه سرخط منتشر شده است.
پیچ تاریخی در بسیاری از دورهها برای جبهه ایمان وجود داشته است. روزگار حاضر یکی از مهمترین پیچهای تاریخی است که به فرموده امام خمینی (ره) اگر اسلام در این دوره سیلی بخورد، قرنها طول میکشد تا دوباره مسلمانان بیدار شوند. لزوم بصیرت و دشمن شناسی در روزگار ما، انکارنشدنی است و یکی از روشهای دشمن سرگرم کردن جبهه ایمان به موضوعات فرعی و در اولویت چندم است.
امام جامعه به عنوان هادی جامعه به سوی خیر و صلاح در هر دورهای تذکرات لازم به امت را گوشزد کرده است. رهبر معظم انقلاب نیز حدود 3 سال پس از قبول این مسئولیت، برای اولین بار تذکری من باب اصلی-فرعی کردن امور را به امت مسلمان ایران داد. ایشان در هفتم مرداد ماه سال 71 فرمودند: «این [اصلی-فرعی کردن امور] یکى از نقاط آسیبپذیر در زندگى مسلمین، در دورانهاى مختلف است؛ یعنى اینکه، آحاد ملت و راهنمایان آنها و برجستگان دنیاى اسلام، در برههاى از زمان، وظیفه اصلى را اشتباه کنند. ندانند چه چیز اصلى است و باید به آن پرداخت و باید کارهاى دیگر را اگر لازم شد فداى آن کرد؛ و چه چیز فرعى و درجه دوم است و هر حرکت و کارى را به قدر خودِ آن باید اهمیّت داد و برایش تلاش کرد.»
با نگاهی به بیانات ایشان متوجه خواهیم شد که بسامد این واژه در سه سال اخیر و پس از فتنه 88 به مراتب زیادتر از گذشته شده است. این تذکرات بارها درباره سیاست داخلی، بعضا در مورد جهان اسلام و حتی در برخی موارد در مسائل جهانی بیان شده است.
این تذکرات از این باب است که اگر دشمن -چه درونی و چه بیرونی- توانست ما را به موضوعات فرعی سرگرم کند و آن را به مسائل اصلی برایمان تبدیل کند، در واقع ما از مسائل اصلی غفلت کردهایم و آنجاست که به قول امیرالمؤمنین «و انّ اخا الحرب الأرق و من نام لمینم عنه». (اگر در میدان جنگ خوابمان برد، دلیل نمیشود که دشمن هم بخوابد.) دشمن بیدار است و درست همان جایی که مشغول امور فرعی و نه چندان مهم هستیم، به اصلیترین اصول ما هجمه میآورد و ما را غافلگیر میکند.
شناسایی درست موضوعات اصلی از فرعی از وظایف هر مسلمان انقلابی است که در شرایط پیچ تاریخی حساستر از گذشته مطرح است. توجه به سمت و سوی نگاه ولی فقیه و پیروی از مکتب عزیز تشیع، راهی است که برای موفقیت میتوانیم برگزینیم.
* روزنامه را میتوانید از اینجا دریافت نمایید.