مطبوعات در چند قرن گذشته همواره یکی از بازوهای اصلی تأثیرگذار بر افکار عمومی جوامع مختلف بودهاند. رسانه به عنوان رکن چهارم دموکراسی شناخته میشود که یکی از قدرتمندترین رسانهها طی قرون گذشته، رسانههای مکتوب بودهاند. در این مقاله سعی داریم پس از معرفی کلی صنعت رسانههای مکتوب -اعم از روزنامه، مجله و کتاب- و بیان تاریخچه آنها در ایران و جهان، به مسائل و چالشهای اینگونه رسانهها بپردازیم.
چالشها در دو بخش کلی درون سازمانی شامل «اهداف و برنامهها»، «ساختار»، «فناوری»، «فرهنگ سازمانی» و «منابع انسانی» و برون سازمانی شامل نظام حقوقی، نظام سیاسی، نظام فرهنگی اجتماعی و نظام اقتصادی بررسی شدهاند. پس از آن کوشش ما بر این بوده است که بتوانیم راهکارهایی برای غلبه بر این چالشها بیان نماییم. در تمام پژوهش سعی بر این بوده است که تکیه بر کشور عزیزمان ایران باشد و شرایط، چالشها و راهکارها با توجه به این مسئله بیان خواهند شد.
در این پژوهش از دو روش تحقیق کتابخانهای و مصاحبههای اکتشافی استفاده شده است. امید است که اساتید و پژوهشگران با دیدگاههای ارزشمند خود، محقق را در تکمیل این پژوهش یاری رسانند.
واژگان کلیدی:
رسانههای مکتوب، مدیریت مطبوعات، چالشهای مطبوعات، مدیریت رسانه، مطبوعات.
این مقاله در شماره 6-7 ماهنامه علمی تخصصی مدیریت رسانه منتشر شده است. میتوانید مقاله را از اینجا دریافت نمایید.
* این مطلب به عنوان سرمقاله شماره 4 و 5 ماهنامه علمی تخصصی مدیریت رسانه منتشر شده است.
رسانه ممکن است به دلایل مختلفی تأسیس شود: نشر علم، اطلاعات و افکار، نظارت اجتماعی، سرگرمی، کسب درآمد، دستیابی به قدرت بیشتر و سایر اهداف. اما هدف رسانه از تأسیس هر چه که باشد، برای اینکه بتواند مستقل روی پای خود بایستد و بهینهتر به هدف خود برسد، نیازمند توجه به اقتصاد رسانه است.
شاید از نظر برخی، اعمال مسائل اقتصادی در کارهای فرهنگی خوشایند به نظر نرسد، اما از سویی دیگر نمیتوان از این نکته هم غافل بود که تکیه کردن مداوم سازمانهای فرهنگی و رسانهای بر دولت و یا سایر بخشها به وابستگی یک رسانه میانجامد که ممکن است در بلندمدت منجر به عدم تحقق رسالت اصلی رسانه شود.
رابطه اقتصاد و رسانه را از دو سو میتوان مشاهده کرد. یکی تأثیر اقتصاد بر رسانه که بیشتر در حوزه صنعت رسانه و رویکرد کسب و کاری آن دیده میشود و دیگری تأثیر رسانه بر اقتصاد که در «اقتصاد اطلاعات» و نقش رسانهها در مدیریت افکار عمومی پررنگ میشود.
قسم اول – که در این شماره بیشتر به آن پرداختهایم- به این میپردازد که مدیران رسانهها با بهرهگیری از منابع موجود چگونه خواستهها و نیازهای اطلاعاتی و سرگرم کننده مخاطبان، آگهیدهندگان و جامعه را برآورده میکنند. قطعا نحوه مدیریت یک سازمان باید به شکلی باشد که ابتداییترین نیاز هر سازمان یعنی «بقا» تحقق یابد و پس از آن به فکر توسعه سازمان باشد. خوشبختانه در حال حاضر صنعت رسانه در جهان تبدیل به یکی از سودآورترین صنایع شده است؛ به طور مثال تولید یک پویانمایی و یا بازی رایانهای به شرط کیفیت و توزیع مناسب، میتواند بیش از 100 برابر هزینه تولید، درآمد به وجود آورد. اما با این وجود، متأسفانه در کشور ما به دلیل عدم توجه مالکان و مدیران رسانهها به اقتصاد رسانه، کمتر سازمان رسانهای را میتوان یافت که عنوان «سودده» را یدک بکشد. به دلیل اینکه اکثر رسانههای بزرگ کشور دولتی هستند یا به سازمانها و سایر نهادهای قدرت و اشخاص وابستهاند، مدیران رسانهها کمتر تمایلی به سوددهی و یا حتی درآمدزایی نشان میدهند و با بهانه «کار فرهنگی» از زیر بار مسئولیت اداره بهینه رسانه و تبدیل یک سازمان رسانهای به سازمانی سودده شانه خالی میکنند. نیکبختانه در نسل جدید مدیران رسانه که کم کم به این صنعت وارد میشوند، دغدغه درآمدزایی و اداره اقتصادی رسانه پررنگتر از نسل قبلی است و شاید در بلندمدت بتوان صنعت رسانه در کشور عزیزمان را هم دارای جنبههای فرهنگی و هم دارای جنبههای اقتصادی مشاهده کرد.
قسم دوم که در دو مقاله در این شماره به آن پرداختهایم، تأثیر رسانه بر اقتصاد است. اقتصاد اطلاعات یکی از مهمترین این مباحث است. رسانهها میتوانند با بالا بردن سطح تقارن کردن اطلاعات، کمک شایانی به کاهش تبعات اطلاعات ناقص در بازار کنند. همچنین رسانهها در مواردی مانند ترجیحات جامعه در خرید کالاها و استفاده از خدمات تأثیرگذارند و حتی میتوانند با مدیریت افکار عمومی انتظار تورم و در نتیجه تورم را جابجا نمایند.
همانطور که به آن اشاره شد، در این شماره سعی کردهایم با تمرکز بر «اقتصاد رسانه» کمک ناچیزی به دانشجویان و علاقهمندان مدیریت رسانه نماییم. شاید اساتید بزرگوار مدیریت رسانه و مدیران رسانهها در کشور به خوبی به این مباحث واقف باشند اما سعی کردهایم با اختصاص دادن یک شماره از این ماهنامه به این موضوع، توجهات بیشتری را در سال «اقتصاد و فرهنگ؛ با عزم ملی و مدیریت جهادی» به اقتصاد رسانه جلب نماییم تا شاید با مدیریت جهادی تمامی این بزرگواران بتوانیم گامی در جهت بهینه کردن اقتصاد رسانهها برداریم.
به گزارش خبرگزاری نسیم، شماره 4 و 5 ماهنامه مدیریت رسانه در 100 صفحه منتشر شد که در این شماره موضوع «اقتصاد رسانه» مورد توجه قرار گرفته است.
سرمقاله این شماره با عنوان «مدیریت جهادی در جهت بهینه کردن اقتصاد رسانه» به قلم قاسم صفایینژاد، سردبیر این ماهنامه، نگاشته شده است که در آن به اهمیت و نوع ارتباط دو حوزه اقتصاد و رسانه پرداخته شده است.
«مدیریت استراتژیک و اقتصاد رسانهها»، «اقتصاد رسانههای آنلاین»، «اقتصاد نشر»، «کاربرد تفکر نظری و نقش رسانه در علم اقتصاد: اقتصاد رسانهای»، «اقتصاد اطلاعات»، «کاهش بحران اقتصادی به کمک بازاریابی از طریق رسانههای اجتماعی» و «تصمیم گیری جمعی: جستجو برای ترجیحات جامعه» هفت مقاله به زبان فارسی این شماره از ماهنامه مدیریت رسانه هستند. ضمنا یک مقاله به زبان انگلیسی و با عنوان «Media plurality and the intensity of readers' political preferences» به خوانندگان ارائه شده است.
دکتر عزت الله عباسیان، دکتر محسن نظری، داود مؤمنی، معصومه صابری، مریم حق شناس، قاسم صفایینژاد، هاجر آصف، سودابه رادفرد و نازیلا شفیعیان از همکاران تحریریه و نویسندگان مقالات شماره فروردین و اردیبهشت 93 ماهنامه مدیریت رسانه هستند.
علاقهمندان برای خرید این شماره از ماهنامه مدیریت رسانه میتوانند از طریق رایانامه mediamanagement.mag@gmail.com درخواست دهند.

با دکتر فرهنگی از سالهای ابتدایی تحصیلات دانشگاهی از طریق آثارشان آشنا شدم اما طی 4 سال گذشته که افتخار شاگردی ایشان در 3 درس در دوره کارشناسی ارشد و دکتری در رشته مدیریت رسانه را داشتهام، بیش از پیش با ایشان آشنا شدهام. بزرگداشت دکتر فرهنگی که روز قبل در کتابخانه ملی برگزار شد، بهانهای شد تا راجع به ایشان ادای وظیفه نمایم و مراتب قدردانی خود را اعلام نمایم که مولایمان فرمود: «من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا».
به واقع ایشان یکی از نوادر عصر کنونی کشور عزیزمان ایران هستند که علاوه بر اینکه دانش بسیاری در حوزههای مختلف تاریخی، فرهنگی، جامعهشناسی، مدیریتی، فلسفی، رسانهای و ارتباطاتی دارند، شخصیت ارزنده و قابل احترامی دارند. به جرأت میتوان گفت ایشان مصداق همان ضرب المثل ایرانی هستند که:
درخت هر چه پربارتر است، افتادهتر است
آشنایی عمیق با دانش روز بشری در حوزههای متعدد علوم انسانی در کنار آشنایی با فرهنگ اسلامی- ایرانی و البته تسلط به ادبیات و آثار برجسته مانند شاهنامه فردوسی و مثنوی مولوی و استفاده از آنها در علوم روز و تولید فکر و تولید علم از سویی، و سجایای اخلاقی ایشان مانند عشق به وطن، دلسوزی، تواضع، نظم، صمیمیت و انصاف از سوی دیگر، از ایشان شخصیتی کمنظیر ساخته است.
من از ایشان فقط «مدیریت رسانه» نیاموختم؛ از ایشان عشق به مردم و فرهنگ ایرانی و انصاف در نگاه به همنوعان را آموختهام.
به نظر میرسد دستنوشته ایشان برای همایش بزرگداشت، خود گویاتر از همه چیز باشد:

فارغ التحصیلی از قدیم برایم واژهای نامأنوس بود. در دوره کارشناسی هم به این فکر کردم که فارغ التحصیلی یعنی چه؟! و تکلیف ز گهواره تا گور دانش بجوی چه میشود؟!
این روزها و بعد از دفاع از پایان نامه کارشناسی ارشد، دوباره این واژه نامأنوس سراغم آمد و شاید برای غلبه بر این نامأنوسی، مطالعه و دانشافزایی را بعد از این با سرعت بیشتری انجام دهم.
به هر حال این دوره از تحصیلات هم به اتمام رسید و امید داریم به آیندهای که اقتدار علمی کشور عزیزمان با جهاد علمی فرزندانش تأمین شود.
همنیجا از زحمات اساتید ارجمند و دوستان عزیزم که برای تکمیل این پایان نامه به من کمک کردند هم تشکر میکنم.