* این مطلب به عنوان سرمقاله شماره 4 و 5 ماهنامه علمی تخصصی مدیریت رسانه منتشر شده است.
رسانه ممکن است به دلایل مختلفی تأسیس شود: نشر علم، اطلاعات و افکار، نظارت اجتماعی، سرگرمی، کسب درآمد، دستیابی به قدرت بیشتر و سایر اهداف. اما هدف رسانه از تأسیس هر چه که باشد، برای اینکه بتواند مستقل روی پای خود بایستد و بهینهتر به هدف خود برسد، نیازمند توجه به اقتصاد رسانه است.
شاید از نظر برخی، اعمال مسائل اقتصادی در کارهای فرهنگی خوشایند به نظر نرسد، اما از سویی دیگر نمیتوان از این نکته هم غافل بود که تکیه کردن مداوم سازمانهای فرهنگی و رسانهای بر دولت و یا سایر بخشها به وابستگی یک رسانه میانجامد که ممکن است در بلندمدت منجر به عدم تحقق رسالت اصلی رسانه شود.
رابطه اقتصاد و رسانه را از دو سو میتوان مشاهده کرد. یکی تأثیر اقتصاد بر رسانه که بیشتر در حوزه صنعت رسانه و رویکرد کسب و کاری آن دیده میشود و دیگری تأثیر رسانه بر اقتصاد که در «اقتصاد اطلاعات» و نقش رسانهها در مدیریت افکار عمومی پررنگ میشود.
قسم اول – که در این شماره بیشتر به آن پرداختهایم- به این میپردازد که مدیران رسانهها با بهرهگیری از منابع موجود چگونه خواستهها و نیازهای اطلاعاتی و سرگرم کننده مخاطبان، آگهیدهندگان و جامعه را برآورده میکنند. قطعا نحوه مدیریت یک سازمان باید به شکلی باشد که ابتداییترین نیاز هر سازمان یعنی «بقا» تحقق یابد و پس از آن به فکر توسعه سازمان باشد. خوشبختانه در حال حاضر صنعت رسانه در جهان تبدیل به یکی از سودآورترین صنایع شده است؛ به طور مثال تولید یک پویانمایی و یا بازی رایانهای به شرط کیفیت و توزیع مناسب، میتواند بیش از 100 برابر هزینه تولید، درآمد به وجود آورد. اما با این وجود، متأسفانه در کشور ما به دلیل عدم توجه مالکان و مدیران رسانهها به اقتصاد رسانه، کمتر سازمان رسانهای را میتوان یافت که عنوان «سودده» را یدک بکشد. به دلیل اینکه اکثر رسانههای بزرگ کشور دولتی هستند یا به سازمانها و سایر نهادهای قدرت و اشخاص وابستهاند، مدیران رسانهها کمتر تمایلی به سوددهی و یا حتی درآمدزایی نشان میدهند و با بهانه «کار فرهنگی» از زیر بار مسئولیت اداره بهینه رسانه و تبدیل یک سازمان رسانهای به سازمانی سودده شانه خالی میکنند. نیکبختانه در نسل جدید مدیران رسانه که کم کم به این صنعت وارد میشوند، دغدغه درآمدزایی و اداره اقتصادی رسانه پررنگتر از نسل قبلی است و شاید در بلندمدت بتوان صنعت رسانه در کشور عزیزمان را هم دارای جنبههای فرهنگی و هم دارای جنبههای اقتصادی مشاهده کرد.
قسم دوم که در دو مقاله در این شماره به آن پرداختهایم، تأثیر رسانه بر اقتصاد است. اقتصاد اطلاعات یکی از مهمترین این مباحث است. رسانهها میتوانند با بالا بردن سطح تقارن کردن اطلاعات، کمک شایانی به کاهش تبعات اطلاعات ناقص در بازار کنند. همچنین رسانهها در مواردی مانند ترجیحات جامعه در خرید کالاها و استفاده از خدمات تأثیرگذارند و حتی میتوانند با مدیریت افکار عمومی انتظار تورم و در نتیجه تورم را جابجا نمایند.
همانطور که به آن اشاره شد، در این شماره سعی کردهایم با تمرکز بر «اقتصاد رسانه» کمک ناچیزی به دانشجویان و علاقهمندان مدیریت رسانه نماییم. شاید اساتید بزرگوار مدیریت رسانه و مدیران رسانهها در کشور به خوبی به این مباحث واقف باشند اما سعی کردهایم با اختصاص دادن یک شماره از این ماهنامه به این موضوع، توجهات بیشتری را در سال «اقتصاد و فرهنگ؛ با عزم ملی و مدیریت جهادی» به اقتصاد رسانه جلب نماییم تا شاید با مدیریت جهادی تمامی این بزرگواران بتوانیم گامی در جهت بهینه کردن اقتصاد رسانهها برداریم.
ثبت نظر
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.