امروز به اتفاق همسرم سوار تاکسی بودیم که دو نفر از برادران افغانستانی هم سوار شدند. به محض اینکه سوار شدند، راننده گردنبند شبیه پلاک یکیشون رو سوژه خنده کرد و راجع به آویزی که شبیه فشنگ بود، گفت: تیر داشت میومد سمتت و اثر نکرد و آویزونش کردی؟ جوان افغانی که حدود ۲۰-۲۲ سال سن داشت با روی خوش جواب داد و گفت: بله.
راننده پرسید: مدافع حرم هستید؟ اون یکی گفت بله.
پرسید چقدر میگیرید؟ گفت ۳ میلیون.
راننده از آینه به من نگاه کرد و گفت: میبینی؟ اونوقت من باید ۱۳۰۰ درآمد داشته باشم.
گفتم: اینها جونشون رو گرفتن کف دستشون. شما حاضری با ۳ میلیون یا حتی ۱۰۰ میلیون جونت رو بگیری کف دستت؟ گفت: نه، کل تهران هم بگن مال تو ، وقتی نمیدونم برگشتی در کار هست یا نه، قبول نمیکنم. گفتم: خب چرا پس به اینها گیر میدی؟ به اون مدیرهایی اعتراض کن که ماهی ۲۰ میلیون میگیرن و هیچ کاری هم نمیکنند.
جوان افغانی گفت: پول چیه؟ یک زیارت آنجا به اندازه همه دنیا میارزه.
راننده گفت: حرم دوباره ساخته میشه، مگه خراب بشه چی میشه؟ جوان افغانی گفت: شما چرا ۸ سال جنگیدید؟ راننده گفت: آنها میخواستن خاک ما را بگیرند، ناموسمان در خطر بود.
همسرم گفت: اهل بیت پیامبر که از ناموس مهمترند. اگر دشمن خانهتان را خراب کند، میگویید دوباره میسازم؟
به مقصد رسیده بودیم و باید پیاده میشدیم. به این فکر میکردم اگر شهامت جهاد در راه عقیده نداریم، لااقل به جای زخم زبان زدن به دلیران، تشکر کنیم یا حداقل در حضور آنان سکوت کنیم. چقدر غریبند مجاهدان مدافع حرم...
ثبت نظر
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
منم موندم چرا به این بندگان خدا گیر می دن
:|
یادم میاد حدیثی خوندم با این مضمون که در آخرالزمان مومنان غریب و تنها میشن...
اخیرا برنامه ای رو میبینم با اسم ملازمان حرم در مورد خانواده این شهدا و همسرانشون. اونها هم کم از مدافعان نیستند . و ما که از هر دو قافله جا مانده ایم...