فقر در موسم جوانی، اگر به توفیق و پیروزی منجر شود، این فایده را دارد که آدمی را به کار و کوشش عادت میدهد و او را به مرحله بالایی میرساند. فقر زندگی مادی را عریان میکند و همه زشتیهایش را به انسان نشان میدهد و او را وامیدارد که بکوشد و خود را از تنگنا برهاند و به سوی زندگی ایدهآل صعود کند. معمولا جوان مرفه ثروتمند که همه چیز برایش فراهم است، اوقاتش را با تفریحات گوناگون میگذراند؛ به اسب دوانی و شکار میرود، انواع سگها را دارد، با دود توتون و قمار خود را سرگرم میکند. جنبههای حیوانی روح چنین موجودی در خدمت ابعاد لطیف و عالی آن قرار میگیرد؛ اما چون فقیر با هزار زحمت نانش را در میآورد و نانی را که از دسترنج خود به دست آورده میخورد و در افکار و رویاهای خود فرو میرود، به سیر و سیاحت تماشاخانه الهی مشغول میشود، آسمان را تماشا میکند و ستارگان را و گلها را و کودکان را و اجتماعی را که خود جزیی از آن است و در آن رنج میبرد؛ دستگاه خلقت را سیر و سیاحت میکند که خود در آن نور میافشاند و آن قدر به جامعه بشری خیره میشود که باطن و عمق آن را میبیند و آن قدر به دستگاه خلقت چشم میدوزد که خدا را میبیند و آن قدر در فکر و رؤیا فرو میرود که خود را بزرگ و با شکوه احساس میکند و همچنان در عالم رویاییش میرود تا جایی که فضای سینهاش را پر از مهر و دوستی مییابد و در این میان خود را که رنج میبرد فراموش میکند و به همه مردم میاندیشد و به آنها مهر میورزد و احساس مطبوعی در او رشد میکند.
این همه چیزی نیست جز خودفراموشی، و دلسوزی برای دیگران. او با تفکر درباره طبیعت که زیباییهایش را به پاکدلان نثار میکند و از ارواح آلوده دور نگاهشان میدارد، به مقامی میرسد که خود را میلیونر معرفت میبیند و برای میلیونرهای ثروت دلسوزی میکند. هر چه بیشتر روشناییها در جان او نفوذ مییابد، کینهها از دل او بیرون میرود. با این اوصاف، او را باید موجود بدبختی به حساب آورد؟ نه! فقر و نداری یک جوان، بینوایی نیست.
بینوایان، صفحه ۱۲۶۵ و ۱۲۶۶
نویسنده: ویکتور هوگو
علت وجودی نظام ستارهپروری تثبیت تقاضای متغیر است؛ و از آنجا که تغییر تقاضا تا حدودی، ارتباطی منطقی با سطح درآمد دارد، این نظام در کشورهای ثروتمند به نسبت کشورهای فقیر از اهمیت بیشتری برخوردار است. کار این نظام ساده است. عرضهکنندگان نمیدانند و نمیتوانند بدانند که آیا محصول تازه موفق خواهد بود یا خیر؛ زیرا اطلاعی از تمایل و سلیقهی مصرفکنندگان ندارند. اما اگر نوعی رابطهی عاطفی میان اجراکننده و مصرفکننده ایجاد شود، پیشبینی تقاضا به علت ثبات بیشتر آن آسانتر خواهد بود.
صنایع فرهنگی، صفحه ۷۴
ناشر: یونسکو، مترجم: مهرداد وحدتی
پیروزی در جنگ چیزی است ابلهانه؛ پیروزی واقعی آن است که به طرف حقیقتی را بفهمانیم و او را قانع کنیم. پس سعی کنید بلکه بتوانید چیزی را ثابت کنید. شما هم وقتی در زد و خوردی یا در جایی پیروز شدید، خوشحالی میکنید؟ چه خوشحالی مبتذلی!
بینوایان؛ صفحه ۱۲۲۸
نویسنده: ویکتور هوگو
اهمیت فرهنگ برای زمان و دوره ما، اهمیت خیلی بالایی است و باید کار فرهنگی مورد توجه جدی قرار بگیرد. البته کار فرهنگی هم، کار پیچیدهای است و متولیان امور فرهنگی کشور در بخشهای مختلف باید تلاش کنند که در دو بخش پیشرفت کنند؛ یک بخش، بخش گسترش کمّی فرهنگ در داخل آحاد و نفوس مردم است. فرض بفرمایید گسترش کتابخوانی در کشور، گسترش کتاب و کتابخانه، افزایش مدارس و مراکز تحقیقی و پژوهشگاهها، بردن علم و سواد از مراکز شلوغ جامعه به اقصی نقاط کشور، به روستاها و به خانههای منزوی. این کار کمّی و بسیار لازم است که به عهده آموزش و پرورش، آموزش عالی و سازمان تبلیغات و به خصوص به عهده صدا و سیما است. این بسیار کار لازمی است -یعنی همه آحاد مردم را در کشور، از نسیم فرهنگی برخوردار کردن و از امکان بهره فرهنگی متمکن کردن- باید همه بتوانند استفاده فرهنگی بکنند...
بخش دوم که اهمیت آن کمتر از این بخش نیست، بلکه حتی از نگاه به بلندمدت، بیشتر هم هست، گسترش و توسعه کیفی فرهنگ است؛ یعنی تولید فرهنگ، منفجر کردن سرچشمه فرهنگ در دلها و روحها و استعدادها. این خیلی مهم است. ما لازم است که مردم را کتابخوان کنیم اما از این واجبتر، آن است که استعداد نویسندگی را در بین مردم بیابیم و تولید کتاب کنیم. وادار کنیم که استعداد به کار بیفتد، قلمها روی کاغذ بیاید، فکرها کار کنند و برای مردم بسازند و تولید کنند. این مهم است.
دغدغههای فرهنگی، صفحه 46 و 47
نویسنده: آیت الله خامنهای
تاریخ سخنرانی: 1375/6/28
خداوندا سپاس تو را که میدانى و پرده میپوشى، و آگاهى و در میگذرى، زیرا هر کدام از ما به ارتکاب زشتیها برخاسته و رسوایش ننمودى، و به اعمال ناروا دست زده و او را مفتضح نکردى، و در پنهانى بدیها مرتکب شده و تو سرّش را فاش ننمودى. چه بسا بدیها که مرتکب شدیم، و چه فرمانهایى که ما را بر آنها بازداشتى و ما از آنها تجاوز کردیم، و چه زشتیها که کسب کردیم، و چه گناهان که به انجامش برخاستیم، در حالى که تو از بین بینندگان بر آن آگاه بودى، و در افشاى آن بیش از توانداران توان داشتى، اما عفو و چشمپوشى تو براى ما در برابر دیدگان ایشان پردهاى، و در مقابل گوششان سدّى بود. پس این پوشاندن عیبها، و پنهان نگاهداشتن فسادها را براى ما پنددهنده و بازدارندهاى از بدخویى و ارتکاب معصیت، و وسیله پیمودن راه توبهاى که گناه را میزداید، و آن راهى که پسندیده است قرار ده، و زمان پیمودن این راه را نزدیک ساز، و ما را گرفتار غفلت از خود مکن، زیرا که ما به سوى تو مایل، و از معصیت تائبیم. الهى بر انتخاب شده از آفریدگانت، محمد و آلش که از سایر بندگان ممتاز و پاکیزهاند درود فرست، و ما را مطیع و گوش به فرمان آنان همانطور که فرمان دادى قرار ده.
صحیفه سجادیه
مناجات سی و چهارم