بعضی چیزا هستن که ممکنه خیلی در ظاهر زیبا هم باشن ولی وابستگی بهشون، اونارو تبدیل میکنه به یه باتلاق که مدام در اون بیشتر فرو میریم. عصاره وجودمون رو میکشه و تفالهمون رو پس میده.
باید مراقب بود که سریع و سبک از اون چیزا عبور کنیم که بهشون وابسته نشیم.
هر کاری میخوایم بکنیم -حتی اگه بهش عادت کرده باشیم- اگه به دلیل و حکمت اون کار فکر کنیم اثرگذاریاش روی خودمون بیشتر میشه. اینطوری اگه عادت باعث غفلت شده باشه و از مسیر اصلی فاصله گرفته باشیم، درست میشیم و اگه در مسیر باشیم سریعتر پیشرفت میکنیم.
اگه به علمآموزی و درس مشغولیم، به خودمون مدام یادآوری کنیم چرا درس میخونیم.
اگه نماز میخونیم، هر بار به خودمون بگیم چرا نماز میخونیم.
اگه عاشقیم، با خودمون تکرار کنیم این عشق قراره ما رو به کجا برسونه.
برای اینکه خیلی از چیزایی که میخوایم و دوس داریم باشیم رو واقعا باشیم، باید تمرین کنیم تا تبدیل به اون بشیم.
همونطوری که کسی نمیتونه با گفتن هر روزه این که من وزنهبردار هستم، وزنهبردار بشه و لازمه که تمرین کنه و مدام در این زمینه پیشرفت کنه تا تبدیل به وزنهبردار بشه؛ برای اغلب صفات هم باید همچین کاری کرد.
نمیشه ما بگیم راستگو هستیم ولی تمرینی براش نکنیم؛
نمیشه بگیم خوشقول هستیم و تلاش و تمرینی براش نکنیم؛
نمیشه بگیم حتی دیندار هستیم و تمرینی برای دینداری نکنیم؛
لفظ به تنهایی مهم نیست و ایمان باید در عمل جاری بشه.
اختلاف بین مردم در برداشت از اتفاقات بد این روزها یعنی ادامه رفتارهای هیجانی و غیرعاقلانه از سمت گروههای مختلف.
نیاز است مرجعیت گروههای مختلف فکری، فکری به حال اثرگذاری پایین خود روی گروه خودشان بکنند.
جامعه حق تعیین سرنوشت خودش را دارد، چه موافق و چه معترض باید بتوانند گفتگو را جایگزین نزاع و درگیری کنند.
اغلب مردم از هر تفکری، به قانون اساسی پایبندند و اجرا شدن درست آن میتواند محور وحدت شود.
وحدتی که از گروهکهای برانداز و افراطی مجال ناامنسازی را میگیرد.
میدانیم به اندازه کافی خارج از مرزهایمان دشمن داریم، دشمنی گروههای مختلف فکری مردم با همدیگر را فرو بنشانیم.
فیلم سینمایی «منصور» بر اساس بخشی از زندگی شهید ستاری، فرمانده اسبق نیروی هوایی ارتش، ساخته شده است. ریتم فیلم به ویژه در نیمه اول آن کند پیش میرود و مخاطب را به خود جذب نمیکند اما روایت فیلم، روایت جذابی است.
این فیلم میخواهد بیان کند که شهید ستاری به عنوان فرماندهای که دلش به حال مردم و ایران و انقلاب میسوزد، در حال جدال با بخشی از فرماندهان دولتی و انقلابی دیگر است که یا اراده کافی برای کار ندارند یا دنبال منافع شخصی هستند. ولی شهید ستاری به جای اینکه ناامید شود، یا شبیه آنها شود، با آنها مبارزه میکند حتی زمانی که سیستم قضایی هم با او مقابله میکنند.
اهداف شهید ستاری برای خودکفایی تا ساخت جنگنده آذرخش پیش میرود تا کسانی که فرصت کشف حقیقت نداشتند هم بدانند بین او و مخالفان او کدام درست عمل میکنند.