پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۴۹۷ مطلب با نشانه «یادداشت» ثبت شده است

یادداشت یادداشت‌ها

همه برنده‌اند به جز...

با توسعه نشر الکترونیک، در آینده نویسنده‌ها ارتباط نزدیک‌تری با مردم دارند و نیازهای محتوایی مردم توسط فناوری، دقیق‌تر و ارزان‌تر احصا می‌شود. ویراستاران از سراسر پهنه جغرافیایی هر زبانی می‌توانند با نویسندگان در ارتباط باشند و طراحان هنری راحت‌تر به تصویرسازی و طراحی جلد می‌پردازند. ترویج و بازاریابی کتاب توسط یک فرد یا یک تیم خاص انجام نمی‌شود و همه می‌توانند در آن دخیل باشند و مردم هم با توجه به جهش کمیت و کیفیت محتوا، منفعت بیشتری از کتاب می‌برند. در آینده نشر، همه برنده‌اند به جز ناشران سنتی!

یادداشت شخصی

اثاث کشی

فردا اثاث کشی داریم؛ ولی جابجایی منزل مسکونی نیست. قراره دفتر نشر صاد منتقل بشه به خیابون کریمخان. طبقه دوم و سوم ساختمونی که فروشگاه کتاب زیتون در طبقه همکف اون خودنمایی می‌کنه. از حوالی دی ماه، قصد جابجایی داشتیم. هم تعداد نیروها زیاد شده بود و هم اجاره دفتر فعلی به صرفه نبود. دوستان من در نشر، دی و بهمن رو جسته و گریخته دنبال ساختمون جدیدی بودند که بتونیم هم نشر صاد، هم مجموعه کتاب صوتی قناری و هم خودنویس رو منتقل کنیم اونجا و همه کنار هم باشیم. چند تا ساختمون هم دیدیم که بد نبود اما بالاخره بدی‌هایی هم داشت. مثلا یکیشون سه تا واحد داشت که در هر واحد به دلیل نقشه بد داخل واحد، حدود ۱۰ متر پرتی داشت. یا یه واحد دیگه دیدیم که یکی از بزرگترین اتاق‌هاش هیچ پنجره‌ای نداشت. یا مثلا یه ساختمون خیلی خوب دیدیم که همه چی‌اش خوب بود به جز محلش. یعنی محلش هم خوب بود ولی به درد ناشر جماعت نمی‌خورد که بهتره مرکز شهر باشه. تا اینکه این ساختمون رو پیدا کردیم و پسندیدیم و به توافق رسیدیم اسفند ۹۹. قرار بود ۱۵ فروردین جابجا بشیم اما به دلیل اینکه نوساز بود، کارهای نقاشی و تیغه کشی و اینا طولانی شد و تا الان طول کشید. حدود ۵ ماه از زمانی که اراده کردیم، تا زمانی که جابجا میشیم فاصله افتاد. فردا صبح اثاث کشی داریم و دیروز و امروز همه وسایل رو داخل جعبه‌ها گذاشتیم.

الان داشتم به این فکر می‌کردم که ما برای همه جابجایی‌ها انقدر وقت میذاریم؟ انقدر مته به خشخاش میذاریم که بهترین جا رو پیدا کنیم؟ انقدر برامون مهمه که هم موقعیتش خوب باشه و هم همسایه‌هاش خوب باشن؟ انقدر همه‌ی تیم، دل به دل هم میدیم که جابجایی تک تک‌مون راحت‌تر باشه؟ انقدر به راحتی و تجهیزات و حتی تزیینات جای جدید فکر می‌کنیم و برامون مهمه چون پیش خودمون میگیم حداقل یک سال میخوایم صبح تا شب اینجا بگذرونیم، پس مهمه!

این جابجایی خیلی مسافت طولانی هم نبود. از حوالی میدون ولیعصر به زیر پل کریمخان. به حساب نقشه گوگل دقیقا ۲.۱ کیلومتر. حالا اگه قرار بود مسافت بیشتر بشه و بریم در یه شهر غریب، چقدر آماده می‌شدیم؟ یه کشور دیگه که فرهنگ شبیه فرهنگ خودمون داشته باشه چی؟ یه کشور دور چی؟ یه دنیای دیگه چی؟

موندگاری‌مون هم در جای جدید، خیلی نیست و اجاره کردیم دفتر رو. حالا اگه می‌خواستیم طولانی مدت اجاره کنیم چقدر بیشتر برنامه ریزی می‌کردیم؟ اگه می‌خواستیم یه جایی رو بخریم چی؟ هم پول بیشتری باید می‌دادیم و مراقبت می‌کردیم که درست هزینه بشه و هم مدت بیشتری رو باید زندگی می‌کردیم توش؛ طبیعتا بیشتر تأمل می‌کردیم. اگه می‌خواستیم همه سرمایه‌مون رو بدیم و یه ساختمونی بخریم که همیشه اونجا بمونیم چی؟ اگه همه عمرمون رو می‌خواستیم بدیم و در اون جاودانه بودیم چی؟ 

یادداشت شخصی

مراسم رونمایی از کتاب سیاگالش

مراسم رونمایی از #کتاب سیاگالش اثر ابراهیم اکبری دیزگاه در خبرگزاری مهر برگزار شد.
اثری در مورد سفر تبلیغی یک طلبه به روستایی در تالش که با محوریت توحید و وحدت نوشته شده است.
صحبت‌های معاون فرهنگی سازمان تبلیغات، محمدرضا شرفی خبوشان، میرشمس الدین فلاح هاشمی را در خبرگزاری مهر بخوانید.

به زودی در مورد سیاگالش بیشتر می‌نویسم.


یادداشت گفتگوها

گفتگو با دانا | فرهنگ تخفیف کتاب باید اصلاح شود

گفتگو با شبکه اطلاع رسانی دانا

در شرایط کرونایی که اغلب رویدادهای فرهنگی برگزار نمی شوند و یا به صورت مجازی انجام می شوند، بازار نشر نیز دچار مشکلاتی شده است. از ورشکستگی و تعطیلی برخی کتابفروشی ها تا ناشران کاغذی؛ چه پیش بینی برای ادامه این صنعت متصورید؟

اجازه بدهید سؤالتان را با سؤال پاسخ بدهم. آیا مشکلات نشر در دوره کرونا به وجود آمد؟ قبل از کرونا شاهد ورشکستگی و تعطیلی کتابفروشی‌ها و ناشران کاغذی نبودیم؟ قبول دارم کرونا به تسریع این روند و نمایان شدن آن کمک کرد اما این روندی بود که در حال وقوع بود. کرونا نباید ما را گول بزند و فکر کنیم کرونا باعث این اتفاقات شده است.

مسائل اصلی و ریشه‌ای صنعت نشر از نظر من چند دسته‌اند که سعی می‌کنم خیلی خلاصه عرض کنم:

۱. نداشتن نظام مدیریت محتوا: مانند عدم آگاهی از نیاز مخاطبان یا حتی نداشتن دانش کافی در مورد میزان اثربخشی محتواها بر مخاطبان و ... پژوهشگران ما در کشور حتی به آمار میزان فروش واقعی کتب دسترسی ندارند چه برسد به اینکه این محتواهای خریداری شده چقدر توسط مخاطبان مطالعه شده است و چقدر از آن اثر پذیرفته است.

۲. مسائل مرتبط با آموزش و پرورش: بچه‌ها در این سیستم آموزش و پرورش، کتابخوان و پژوهشگر بار نمی‌آیند و به جای آنکه از همان نوجوانی مطالبه کنیم که نیازهای محتوایی خودت را خودت جستجو کن در میان کتاب‌های مختلف، تأکید فقط روی کتاب درسی است.

۳. کم اهمیت بودن نظام مالکیت معنوی و مادی: مردم اهمیتی برای نظام مالکیت معنوی و مادی اثر قائل نیستند چون اطلاع رسانی کافی در مورد آن نداشته‌ایم. برخی ناشران هم خودشان مراعات نمی‌کنند. فقط به این فکر کنید که قشر کتابخوان جامعه که قشر فرهیخته‌تر جامعه است،‌ از دستفروشی‌های کنار خیابان انقلاب خرید می‌کند یا دنبال فایل رایگان کتاب در فضای مجازی می‌گردد؛ به نظرم عمق فاجعه مشخص است.

۴. شبکه‌های پخش و توزیع: پخش و توزیع به دلیل پهناوری کشور و فاصله میان شهرها در مناطق بیابانی کار سخت و طاقت‌فرسا و در بعضی شرایط نشدنی است. کتابخانه‌های عمومی و کتابخانه‌های مساجد و مدارس هم عموما کتاب‌های جدید و به روز ندارند و فرهنگ امانت و قرض کتاب هم خیلی بین ما رواج ندارد.

۵. نوسانات ارز و تأثیر آن بر قیمت کاغذ: قیمت کاغذ در طی یک دهه گذشته حدود ۴ برابر شده است اما قیمت کتاب کشش این همه بالا رفتن قیمت را نداشته است.

دلایل دیگری هستند که بعضا به همین اهمیت وجود دارند. سؤال من این است، آیا این دلایل به تنهایی کافی نیست که کتابفروشی‌ها و ناشران تعطیل شوند؟ کرونا فقط این روند را تسریع کرده است.

در تکمیل پاسخ به سؤالتان باید عرض کنم که این روند تا حل نشدن دلایل ریشه‌ای آن ادامه خواهد داشت و باید دنبال راهکارهای بنیادین و سیاستی در این عرضه باشیم.

  

در شرایط کنونی، شاید اقبال مخاطبین به اپلیکیشن های کتاب خوان بیشتر از گذشته به چشم می آید. می توانید وضعیت فعلی ناشران الکترونیک، جایگاهشان در بازار نشر و استقبال مردم از آنها را شرح دهید؟

حتما می‌دانید که برنامک‌های کتابخوان عموما ناشر الکترونیک نیستند. این برنامک‌ها عموما سکوی (پلتفرم) فروش هستند. پلتفرم‌ها عموما وظیفه اتصال بین تولید کننده یا خدمات دهنده با طرف دیگر یعنی مصرف کننده را دارند. عملا فیدیبو، طاقچه، کتابراه و امثالهم ناشران را به مخاطبان وصل می‌کنند و محصولات آنها را می‌فروشند. پس اول از همه بین فروشگاه‌های کتاب الکترونیک و ناشران الکترونیک تمایز قائل شویم. در مورد ناشران الکترونیک در ایران هم می‌توان خیلی جدی صحبت کرد.

طی سال‌های گذشته اقبال مردم به کتاب الکترونیک در همه دنیا رو به رشد است و در ایران هم با کمی تأخیر انجام می‌شود. شرایط کرونا و به خصوص تخفیف ۷۰ و ۸۰ درصدی که اوایل کرونا با حمایت معاونت فرهنگی وزارت ارشاد انجام شد، باعث رشد حدود ۳۰۰ درصدی کتاب الکترونیک شد. طبیعتا فروشگاه‌های کتاب الکترونیک هم از این فرصت استفاده کردند و مردم را بیش از گذشته با مفهوم «کتاب الکترونیک» آشنا کردند. یکی از دلایل رشد پایین کتاب الکترونیک در ایران، عدم آگاهی مردم از مزایای کتاب الکترونیک است. شناخت عموم مردم از کتاب الکترونیک در حد فایل‌های پی‌دی‌اف و کتاب صوتی است که حتما رسانه‌ها باید برای افزایش آگاهی مردم اقدامات جدی انجام دهند.

با همه این تفاسیر سهم بازار کتاب الکترونیک کشور نسبت به کل صنعت نشر از ۲ درصد به حدود ۵ درصد رسیده است. البته این آمار از نظر گردش مالی است و از نظر تعداد فروش و مهمتر از آن، از نظر میزان مطالعه آماری در دسترس نیست.

در دنیا کتاب الکترونیک تقریبا بیش از ۲۵ درصد از سهم صنعت نشر را به خود اختصاص داده است و در این زمینه عقب ماندگی قابل توجهی داریم. عقب ماندگی وقتی بیشتر محسوس می‌شود که می‌بینیم رهبر معظم انقلاب در دی ماه سال ۱۳۷۱، یعنی هنوز وقتی آمازون تأسیس نشده بود، دستور توسعه کتاب الکترونیک در کشور را داده‌اند!

 

با گرانی کاغذ و شرایط کرونایی در این یک سال گذشته، عملا میدان برای ناشران الکترونیک بیشتر باز شده؛ به نظرتان کتابهای صوتی می توانند در آینده ای نزدیک جایگزین کتابهای کاغذی شوند؟

کتاب‌های صوتی جایگزین کتاب‌های کاغذی نخواهند شد. مخاطبان این کتاب‌ها تقریبا با مخاطبان کتاب‌های کاغذی یکسان نیستند. عموما افرادی که کتابخوان هستند، سخت با کتاب صوتی ارتباط برقرار می‌کنند. برعکس افرادی که شنیداری هستند، از این کتب استقبال زیادی می‌کنند و حتما بازار کتاب صوتی در آینده نزدیک شاهد رشد جدی خواهد بود.

شاید کتاب‌های متنی الکترونیک، چت استوری‌ها، کتاب‌های تعاملی الکترونیک، ویکی‌کتاب‌ها و ... در آینده میان‌مدت سهم بیشتری از بازار صنعت نشر را به خود اختصاص دهند اما این‌ها به معنی کوچک شدن سهم کتاب کاغذی نیست و یا نباید باشد. کتابخوانی آنقدر در کشور ما توسعه یافته نیست، که سهم یکی با ورود کتاب جدید کاهش یابد. باید سیاست‌ها و راهبردها را طوری طراحی کنیم که میلیون‌ها ایرانی جدید کتابخوان شوند.

 

علاوه بر مزایایی که اینگونه کتابها دارند، انتقاداتی نیز به آنها وارد است؛ انتخاب برخی رمان های پر شخصیت مانند صدسال تنهایی مارکز برای خوانش صوتی آن هم توسط یک نفر، شاید بی هنری به حساب آید و نکته دیگر اینکه اخیرا ناشران الکترونیک با به کارگیری هنرمندان، بازیگران و خوانندگان برای خوانش این کتابها، عملا هزینه فروش را بالا برده که گاها گران تر از نسخه کاغذی آن می شود.

به نظرم بی‌هنری نیست. لزومی ندارند کتاب صوتی تبدیل به نمایشنامه رادیویی شوند. اتفاقا ۸۰ درصد کتاب‌های صوتی در دنیا همین طور تولید می‌شوند و حدود ۲۰ درصد از کتاب‌ها شبیه نمایشنامه رادیویی هستند و بازیگران و صداپیشه‌های مختلف دارند. البته قبول دارم که کیفیت تولید بسیار مهم است. یک نفر که مسئولیت گویندگی کتاب صوتی را به عهده می‌گیرد، باید بتواند لحن و کلام شخصیت‌های مختلف داستان را به مخاطب منتقل کند اما لزومی ندارد که از گویندگان مختلف استفاده شود یا حتی یک نفر صداهای مختلفی بازی کند.

هزینه کتاب صوتی در دنیا کمی از کتاب کاغذی ارزان‌تر است. تا جایی که من اطلاع دارم در کشور ما هم عموما همینطور است. منطقی نگاه کنیم، شاید هزینه تولید یک کتاب صوتی از چاپ هزار نسخه از یک کتاب کاغذی هم بیشتر هزینه ببرد. چرا نباید قیمت آن گران‌تر از کتاب کاغذی باشد؟ به هر حال ناشر صوتی هم باید به بازگشت سرمایه فکر کند. وقتی منطقا کتاب صوتی باید ارزان‌تر از کتاب کاغذی باشد که شمارگان فروش کتاب صوتی حداقل از ۱۰۰۰ نسخه بیشتر شود. در آن صورت به دلیل اینکه سخت‌افزاری درگیر نیست و هزینه تولید یک بار انجام شده است، می‌توان به ارزان‌تر شدن کتاب صوتی فکر کرد که به نظرم در آینده نزدیک این اتفاق خواهد افتاد.

 

برخی ناشران کاغذی معتقد اند که ناشران الکترونیک برای فروش بیشتر محصولات خود، تخفیف های بالاتر از عرف نشر کاغذی قرار می دهند؛ به این صورت که اگر قیمت کتاب کاغذی مثلا 50 هزار تومان است، آنها یعنی ناشران الکترونیک، قیمت همان کتاب را 100هزار تومن کرده و با تخفیف های بالاتر در نهایت بیشتر از قیمت نسخه کاغذی به فروش می رسانند. نظر شما چیست؟

این هم باز به همان مبحث تفاوت ناشر الکترونیک و پلتفرم فروش برمی‌گردد. در قراردادهای پلتفرم‌های فروش با ناشران این نکته ذکر شده است که تا مثلا تخفیف ۷۰ درصد حتی نیاز به اجازه از ناشر نیست و پلتفرم فروش رأسا می‌تواند این تخفیف را اعمال کند. متأسفانه فرهنگ خرید با تخفیف کتاب هم بخصوص در یک سال اخیر بین مردم جا افتاده که حتما باید اصلاح شود. ناشر معمولا چاره‌ای جز بالا بردن قیمت کتاب الکترونیک ندارند تا وقتی که پلتفرم فروش تخفیف اعمال می‌کند، بتواند درآمد خوبی کسب کند. البته اینکه کتابی بیش از قیمت کاغذی به فروش برسد تقریبا وجود ندارد. لااقل من تا به حال چنین چیزی مشاهده نکرده‌ام مگر اینکه کتاب کاغذی قدیمی باشد و قیمت چند سال پیش آن را با قیمت امروز کتاب الکترونیک مقایسه کنید.

یادداشت شخصی

قدر و تقدیر

آنقدر نصفه و نیمه سر می‌زنم و نامنظم که نمی‌دانم حتی زیاد می‌نویسم یا کم. نظم گمشده این ماه‌های من بود. شاید حدود ۷ ماه یا حتی بیشتر نظم از زندگی من فاصله گرفت. خدمت سربازی یکی از دلایل عمده آن بود. درست است که خودش بیشتر از دو ماه طول نکشید ولی پیش لرزه‌ها و پس لرزه‌هایش هنوز آثار جدی دارد. 

این هفته تصمیم گرفتم که نظم را به زندگی برگردانم. نشستم و فکر کردم چگونه. وان‌نوت را کوبیدم و از نو ساختم. سه دسته شخصی و کار و پژوهش را جدا کردم و برای هر کدام زیرعنوان‌هایی گذاشتم که بتوانم اتفاقات و تصمیمات را مدیریت کنم.

روز میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام آمد و من پست ننوشتم. نه اینکه یادم رفته باشد، نه! حرفی برای انتشار نداشتم. بهتر بگویم و خودم را گول نزنم، بی‌نظمی تمرکزم را برای یافتن حرفی برای انتشار هم گرفته بود.

همه تلاشم را می‌کنم که نظم را برگردانم. امیدوارم تصمیمم با تقدیرم در این شب قدر یکسان شود و برنامه‌ریزی شده و آگاهانه هر کاری را انجام دهم.

----------------------------

پ.ن: امشب حلال کنید و اگر حلال نمی‌کنید اعلام بفرمایید که چگونه جبران کنم.