پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۳۰۳ مطلب با نشانه «نقل قول» ثبت شده است

نقل قول نقل قول

هر ضیایی از جلوه انوار الهی قابل کدورت است جز عقل

هر ضیاء و بهائى که از جلوه جمیل ازل در مرآت امکان جلوه نموده و دست تصرف دیو پلید بدان دراز شده و مورد خیانت و جنایت قصور امکانى واقع شده، در معرض ‍ کدورت و ظلمت و مشتبک با عدم و قصور واقع گردیده، مگر عالم عقلى، که در حقیقت، به واسطه کمال جلوه اسمائى و جلاء انوار سبحانى، حکم امکان از آن ساقط است، بلکه آن عالم نور محض و کمال خالص ‍ مى باشد و دست تصرف غیر و غیریت از ساحت مقدس آن دور است.

و از این بیان معلوم شد که جنود عقل جنود الهیه است، و جنود جهل جنود ابلیسیه. آنچه نقص و قصور است به ابلیس منسوب، و آنچه کمال و تمام است به حق مربوط است، گرچه در نظر توحید تام و برچیده شدن بساط کثرت، اساس محکم کل من عند الله پیش آید.

براى فهم این معنى مثالى یاد کنیم :

نورى که از شمس از روزنه اى در خانه تابیده، نورانیتش از شمس است و محدودیتش از روزنه است به یک نظر، و در نظر دیگر اگر شمس نبود، نه نور روزنه بود و نه محدودیت نور روزنه.

مثال دیگر : مرآتى مقابل شمس قرار مى دهیم که مساحتش یک ذرع است، نورى به مناسبت آن مرآت در دیوار مى افتد، نور از شمس است و محدودیت از مرآت، و در نظرى اگر شمس نبود، پس نور مرآت نبود، پس محدودیت نور مرآت نبود.

 

شرح حدیث جنود عقل و جهل؛ صفحه 36

نویسنده: امام خمینی (ره)

نقل قول نقل قول

کتاب اخلاق، دوای درد باشد نه نسخه دوانما!

کتاب احیاء العلوم که تمام فضلاء او را به مدح و ثنا یاد مى کنند و او را بدء و ختم علم اخلاق مى پندارند، به نظر نویسنده در اصلاح اخلاق و قلع ماده فساد و تهذیب باطن کمکى نمى کند، بلکه کثرت ابحاث اختراعیه و زیادى شعب علمیه و غیر علمیه آن و نقلهاى بى فایده راست و دروغ آن انسان را از مقصد اصلى باز مى دارد و از تهذیب و تطهیر اخلاق عقب مى اندازد.

بالجمله، به نظر قاصر، اخلاق علمى و تاریخ و همین طور تفسیر ادبى و علمى و شرح احادیث بدین منوال از مقصد و مقصود دور افتادن و تبعید قریب نمودن است. نویسنده را عقیده آن است که مهم در علم اخلاق و شرح احادیث مربوطه به آن یا تفسیر آیات شریفه راجعه به آن، آن است که نویسنده آن با ابشار و تنذیر و موعظت و نصیحت و تذکر دادن و یادآورى کردن، هر یک از مقاصد خود را در نفوس جایگزین کند. و به عبارت دیگر، کتاب اخلاق، موعظه کتبیه باید باشد و خود معالجه کند دردها و عیبها را، نه آن که راه علاج نشان دهد.

ریشه هاى اخلاق را فهماندن و راه علاج نشان دادن، یک نفر را به مقصد نزدیک نکند و یک قلب ظلمانى را نور ندهد و یک خلق فاسد را اصلاح ننماید. کتاب اخلاق آن است که به مطالعه آن، نفس قاسى نرم، و غیر مهذب مهذب، و ظلمانى نورانى شود، و آن، به آن است که عالم در ضمن راهنمایى، راهبر و در ضمن ارائه علاج، معالج باشد و کتاب، خود، دواى درد باشد نه نسخه دوانما.

طبیب روحانى باید کلامش حکم دوا داشته باشد نه حکم نسخه. و این کتب مذکوره نسخه هستند نه دوا، بلکه اگر جرات بود مى‌گفتم: نسخه بودن بعضى از آنها نیز مشکوک است، ولى از این وادى صرف نظر کردن اولى است.

 

شرح حدیث جنود عقل و جهل؛ صفحه 13

نویسنده: امام خمینی (ره)

نقل قول نقل قول

علم الهی، آلت حق‌خواهی است

چنانچه رسول خدا ـ صلى الله علیه و آله و سلم ـ در حدیث شریف کافى، که علم را منحصر فرموده به سه چیز؛ تعبیر از قسم اول، که علم عقاید است، به آیه و نشانه محکمه فرمود و این بدین نکته است که حتى علوم عقاید نیز باید آیت الهیه باشد و منظور و مقصود از آن، طلب حق و جستجوى محبوب مطلق باشد، که اگر متکلمى فرضا یا حکیمى نقد عمر خود را صرف در شعب متشتته و فنون متکثره علم کلام و حکمت کند، و علم آیت الهى و آلت حق جوئى و حق خواهى نباشد، خود آن علم حجاب، بلکه حجاب اکبر شود، و علمش علم الهى، و حکمتش حکمت الهیه نخواهد بود. بلکه پس از بحث بسیار و قال و قیل بى شمار، قلب را به عالم طبیعت کثرت، اعتناء افزون شود و روح را به شاخسار شجره خبیثه، تعلق محکم گردد.

 

شرح حدیث جنود عقل و جهل؛ صفحه 9

نویسنده: امام خمینی (ره)

نقل قول نقل قول

آنها می‌خواهند ما آدم نباشیم!

آن مردک (نظامی انگلیس در زمان اشغال عراق) پرسید اینکه در بالای مأذنه دارد اذان می‌گوید به سیاست انگلستان ضرر دارد؟ گفتند: نه. گفت: بگذار هر چه می‌خواهد بگوید! اگر شما به سیاست استعمارگران کاری نداشته باشید و اسلام را همین احکامی که همیشه فقط از آن بحث می‌کنید بدانید و هرگز از آن تخطی نکنید، به شما کاری ندارند. شما هر چه می‌خواهید نماز بخوانید؛ آنها نفت شما را می‌خواهند، به نماز شما چه کار دارند؟

آنها معادن ما را می‌خواهند؛ می‌خواهند کشور ما بازار فروش کالاهای آنها باشد. و به همین جهت، حکومت‌های دست نشانده آنها از صنعتی شدن ما جلوگیری می‌کنند؛ یا صنایع وابسته و مونتاژ تأسیس می‌کنند. آنها می‌خواهند ما آدم نباشیم! از آدم می‌ترسند. اگر یک آدم پیدا شد از او می‌ترسند. برای اینکه تولید مثل می‌کند، و تأثیراتی می‌گذارد که اساس استبداد و استعمار و حکومت دست‌نشاندگی را در هم می‌ریزد. لذا هر وقت آدمی پیدا شد، یا او را کشتند؛ یا زندانی و تبعیدش کردند؛ یا لکه دارش کردند که «سیاسی» است! این آخوند «سیاسی» است! پیغمبر هم سیاسی بود. این تبلیغ سوء را عمال سیاسی استعمار می‌کنند تا شما را از سیاست کنار بزنند و از دخالت در امور اجتماعی بازدارند و نگذارند با دولت‌های خائن و سیاست‌های ضد ملی و ضد اسلامی مبارزه کنید و آنها هر کاری می‌خواهند بکنند و هر غلطی می‌خواهند بکنند؛ کسی نباشد جلو آنها را بگیرد.

 

ولایت فقیه، صفحه 22

نویسنده: امام خمینی (ره)

 

نقل قول نقل قول

وقت مردم، کیفیت زندگی و کارهای طرفین دعوی ملاحظه شود

اشخاص مطلعی که الان در عدلیه هستند که از قوانین دادگستری و طرز کار آن شکایت‌ها دارند. اگر کسی گرفتار دادگستری فعلی ایران یا سایر کشورهای مشابه آن شود، یک عمر باید زحمت بکشد تا مطلبی را ثابت کند. وکیل متبحری که در جوانی دیده بودم می‌گفته محاکمه‌ای را که بین دو دسته است من تا آخر عمرم در میان قوانین و چرخ و پر دستگاه دادگستری می‌چرخانم! و بعد از من پسرم این کار را ادامه خواهد داد! الان درست همین طور شده است؛ مگر در مورد پرونده‌هایی که اعمال نفوذ می‌شود، که البته به سرعت ولی به ناحق، رسیدگی و تمام می‌شود.

قوانین فعلی دادگستری برای مردم جز زحمت، جز بازماندن از کار و زندگی، جز اینکه استفاده‌های غیرمشروع از آنها بشود، نتیجه‌ای ندارد. کمتر کسی به حقوق حقه خود می‌رسد. تازه در حل و فصل دعاوی همه جهات باید رعایت شود، نه اینکه [فقط] هر کس به حق خود برسد. باید ضمنا وقت مردم، کیفیت زندگی و کارهای طرفین دعوی ملاحظه شود؛ و هر چه ساده‌تر و سریع‌تر انجام بگیرد. دعوایی که آن وقت‌ها قاضی شرع در ظرف دو - سه روز حل و فصل می‌کرد، حالا در بیست سال هم تمام نمی‌شود! در این مدت جوانان، پیرمردان و مستمندان، باید هر روز صبح تا عصر به دادگستری بروند، و در راهروها و پشت میزها سرگردان باشند؛ آخرش هم معلوم نمی‌شود که چه شد. هر کدام که زرنگتر و برای رشوه دادن دست و دلبازتر باشند، کار خود را به ناحق هم که شده زودتر از پیش می‌برند؛ وگرنه تا آخر عمر باید بلاتکلیف و سرگردان بمانند.

 

ولایت فقیه، صفحه 15

نویسنده: امام خمینی (ره)